پیشنهادهای مالک میرزائی (٦٦٢)
در زبان عامیانه یعنی "پول" مثال: I have some green in my pocket تو جیبم یه مقدار پول دارم.
کلمه "پلیس" در زبان عامیانه
چیزی رو به کسی دادن مثال: . ?Can you pass me the book میتونی اون کتاب رو بدی بهم؟
بند و نوار مثال : The strap of watch بند ساعت
بند ، نوار مثال: Bra strip بند سوتین
ساپورت شلواری زنونه ، جوراب شلواری
بده بستون
هر از گاهی مثال: We come over them now and then هر از گاهی بهشون سر می زنیم.
تر و تمیز و مرتب
صحیح و سالم. مثال They delivered my brother safe and sound اونا برادر منو صحیح و سالم تحویل دادند.
اسکناس ۱ دلاری سایر اسکناس ها؛ ۱۰۰ دلاری. a Benjamin ۵۰ دلاری a Frog ۲۰ دلاری. a Jackson ۱۰ دلاری. a Sawbuck ۵دلاری. a Fiver ۲ دلاری. a Deuce
اسکناس ۲ دلاری
در زبان عامیانه به اسکناس ۵ دلاری می گویند.
در زبان عامیانه به اسکناس ۱۰ دلاری می گویند.
در زبان عامیانه به اسکناس ۲۰ دلاری می گویند.
در زبان عامیاته به اسکناس ۵۰ دلاری می گویند
در زبان عامیانه به ۱۰۰ دلاری می گویند.
قهوه اسپرسو با شیر سرد
چاقوی نان بری
چاقوی دندانه دار
اونقدر. . . . مثال: . . . I ate so much that اونقدر خوردم که. . . . . . I have so much money that اونقدر پول دارم که. . .
به یه دسته زرافه گفته می شود. مثال: a tower of giraffes یه دسته زرافه
به یک دسته پلنگ گفته می شود. مثال: A leap of leopards یه دسته پلنگ
به یه دسته طوطی گفته می شه مثال: A company of parrots یه دسته طوطی
به یک دسته پنگوئن می گن کلونی. مثال: A colony of penguins یک کلونی پنگوئن
معنی اول :به دسته گرگ ها گفته می شود. معنی دوم: تنگ هم چیده شدن. یک سری چیزها که کنار هم ردیف و مرتب و بدون فاصله چیده شده باشند. مثل مولکول های ی ...
سک نت کردن ، زندگی کردن ، اقامت کردن
پرسیدن و جویا شدن
کنسرو گوجه فرنگی
Ear واحد شمارش بلال است . مثال Give me two ears of corn لطفا دو تا بلال به من بده.
به عکاسانی که دنبال گرفتن عکس از سوژه های خاص مثل سلبریتی های معروف هستند و این عکس ها را با قیمت های بسیار بالا به مجلات و نشریات می فروشند می گویند ...
رایحه
نیشگون گرفتن
پس دادن جنس خریداری شده. مثال: . ?This suit is very tight . can I have a refund این کت خیلی تنگه. می وونم پسش بدم؟
بدن نما ، شفاف ، لباسی که اون قدر بافتش نازک باشه که بدن از زیرش معلوم باشه. مثال: . This shirt is too see - through این پیراهن خیلی بدن نماست.
اگه اخر جپله بیاد معنی میده "فوق فوقش" مثال: . He is 40 years old , if that اون فوق فوقش ۴۰ ساله باشه.
گرفتن و پیچوندن چیزی مثال . The teacher tweaked the boy's ear معلم گوش پسره رو پیچوتد
با انگشت فشار دادن ، با انگشت ضربه زدن
با ضربه انگشت چیزی رو پرت کردن و دور کردن. مثل شوت کردن تیله با انگشت یا شوت کردن حشره با انگشت یا. . .
تیغ دار ، خاردار مثال: That plant is thorny on اون گیاه خارداره
لپ کسی رو کشیدن ، صورت کسی رو فشردن
پوسته پوسته شدن مثال: The wall paint is peeling رنگ دیوار پوسته پوسته شده
صدای غژغژ دادن
سوسو زدن ، کم و زیاد شدن نور و. . .
کوفته قلقلی