پیشنهادهای مالک میرزائی (٦٦٢)
معنی تحت اللفظی : روح ازاد ، روح سرگردان معنی اصطلاحی: معادل سینگل بودن ، مرد یا زنی که در هیچ رابطه ای نباشد ، چه دوست دختری و دوست پسری چه ازدواج ...
کلاه سیلندری، زمانی مد بود مردها به سر می گذاشتند
کلاه بالاکلاوا. مخصوص نیروهای ویژه پلیس
دستشویی کشتتی
به دستشویی هواپیما می گویند
به سرویس بهداشتی می گن. تو جاهای عمومی مثل پارک ها و. . .
دستشویی مردانه در کافه یا رستوران معادل men's room
دستشویی زنانه تو رستوران و کافه. معادل ladies room
به دستشویی زنونه تو کافه و رستوران می گویند. معادل powder room
مجرای تنفسی.
نوازش کردن
پاچه خواری کردن
روی سگ کسی رو بالا آوردن
پیش غازی معلق بازی غازی= بندباز با قاضی به معنای داور و قضاوت کننده اشتباه نگیرید.
متضادش می شه: By mistake سهوا
ذاتا مثال: That man is hyna by nature آن مرد داتا پست فطرت است
اتفاقی مثال: I met him by chance اتفاقی ملاقاتش کردم.
از حفظ مثال : The blind man sings by heart always مرد نابینا همیشه از حفظ اواز می خواند.
منتهی شدن چیزی به نتیجه ای. . مثال : . You'll end up blind آخرش کور می شی . I'll end up crazy آخرش دیوونه می شم
خدا رحمتش کنه
نه بابا، راست می گی؟ زحمت کشیدی ( به طعنه ) وقتی به کار می ره که طرف یه چیز بدیهی می گه. مثال: Today is sunday. امروز یکشنبه س. No shit نه با ...
برای تعریف هم استفاده می شود. مثال I did it by myself خودم تنهایی انجامش دادم You're the shit تو هم واسه خودت پخی هستی ها.
بی کیفیت ، خراب ، چیزی که به گ. ه سگ هم نمی ارزه
یک روز رو مرخصی گرفتن
دست از کار کشیدن مثال: . I'm not ok Let call it a day من حالم خوب نیست. بیا کار رو متوقف کنیم
Tender نرم و قابل بریده و له شدن Tough سفت و محکم و غیر قابل له کردن و بریدن
یه وسیله تو آشپزخو نه شبیه کفگیر که برای برگردوندن و این ور و اون ور کردن کوکو و کتلت و. . . استفاده می شود.
انبری که سر سفره برای برداشتن سالاد و از این جور چیزا استفاده می شه
هاون و دسته هاون Mortar هاون Pastel. دسته آهن
لکه خیسی که روی صندلی و. . . باشه و باعث خیس شدن شلوار و. . . شود.
مخفف oh never mind اوه. مهم نیست.
مخفف عبارت زیر؛ Ask me anything از من هر چی دلت می خواد بخواه.
مخفف عبارت زیر: You live only once فقط یه بار زندگی می کنی. به زبون خودمونی تر؛ از زندگیت لذت ببر
جا باز کردن برای نشستن مثال: ?Are you want me to scoot over ازم می خوای که جا باز کنم بنشینی؟
سبیل گربه سانان
غبغب خروس
پستان گاو
Hungry angrry گرسنه و عصبانی
سفر رفت و برگشتی در مقابل single trip یعنی تک سفره
مرور کردن. مترادف با review
حذف کردن کسی یا چیزی
مترادف با visit ملاقات کردن
ادامه دادن. مترادف continue
معادل فعل cancel
نان سبوس دار. گندم سبوس دار
مترادف cancel
جا داشتن در مورد غذا خوردن به معنی میل داشتن مثال: ?Did you leave any room for dessert واسه دسر هم جا گذاشتی؟ ( دسر میل داری )
اصل ( در برابر فیک ) . مثال: گوشه راست دسکتاپ ویندوز ۷ قفل شکسته نوشته: This copy of widows is not genuine این نسخه اصلی ویندوز نیست.
جا باز کرده ، گشاد شده برای چیزهایی مثل کفش و پوشاک و. . . بکار می رود.