پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٥,٣٤٨)

بازدید
١٨,١٤١
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 معادل فارسی - کوکائین فری بیس ( شکل پایه ی آزاد کوکائین ) - مصرف کوکائین به روش دود کردن - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( شیمی – اصلی ) :** شکل ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 معادل فارسی - destined for → مقدر برای - در مسیرِ … بودن - سرنوشت دار برای رسیدن به … - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( استعاری – اصلی ) :** ن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔹 معادل فارسی - موفقیت بزرگ - پرفروش/محبوب - مورد استقبال قرار گرفته - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** چیزی که بسیار موفق ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Go to bat for ( someone/something 🔹 معادل فارسی - از کسی/چیزی دفاع کردن - پشتیبانی کردن - طرفداری کردن - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( محاوره ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( شیمی – اصلی ) : ترکیبات آلی که از قندها مشتق شده اند و ساختارشان هم ویژگی های قند و هم الکل را دارد. ( علوم غذایی – کاربردی ) : شیرین کننده های ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حساسیت به گلوتن ( خودایمنی ) ( پزشکی – اصلی ) : بیماری خودایمنی که در افراد با استعداد ژنتیکی رخ می دهد؛ مصرف گلوتن باعث آسیب به روده ی باریک می شو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رَفینوز ( شیمی – اصلی ) : یک تری ساکارید ( قند سه تایی ) ساخته شده از گالاکتوز گلوکز فروکتوز ( علوم غذایی – کاربردی ) : در گیاهان و غذاهایی مثل لوب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

1. ( پزشکی – اصلی ) : اتاقی در بیمارستان که برای انجام عمل های جراحی طراحی و تجهیز شده است. مثال: The patient was taken to the operating theatre fo ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 معادل فارسی - گنجایش داشتن تا … نفر - ظرفیت نشستن تا … نفر - جا دادن تا … نفر - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( فضایی – اصلی ) :** بیان ظرفیت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی - ساطع شدن از - تراوش کردن از - بیرون زدن ( انرژی/احساس ) از - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( فیزیکی – اصلی ) :** انتشار نور، گرم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹 معادل فارسی - آموزش نامه - راهنمای عملی - دستورالعمل قابل اجرا - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( عمومی – اصلی ) :** چیزی که می توان آن را آموز ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پِداگیگِل - - - 🔹 معادل فارسی - خنده ی آموزشی - شوخی آموزشی - لحظه ی طنز در یادگیری - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( نوواژه – اصلی ) :** ت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی - بخش پیش نمایش - قطعه ی اولیه - نمونه ی کوتاه از محتوا - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( رسانه ای – اصلی ) :** بخش کوتاه و انتخاب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( رسانه ای – کاربردی ) : در اخبار، تبلیغات یا سرگرمی برای معرفی اولیه ی یک محصول، فیلم یا پروژه. مثال: Fans got a first peek at the upcoming movie ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 معادل فارسی - حوزه ی مردانه آنلاین - فضای مجازی مردان گرا - شبکه ی ضد فمینیستی - - - 🔹 تعریف ها 1. ** ( اینترنتی – اصلی ) :** مجموعه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - متمایل به جناح چپ - گرایش به سیاست های چپ گرایانه - نزدیک به اندیشه های مترقی یا سوسیالیستی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - غیر اجتماعی - بی میل به تعامل اجتماعی - کناره گیر از جامعه - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – روان شناسی/اجتماعی ) :** ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

### تعریف ها - نداشتن علاقه یا کشش جنسی به دیگران. - به عنوان گرایش جنسی یا فقدان آن شناخته می شود. - طیف: *gray - asexuality* ( کشش ضعیف ) ، * ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - نعمت الهی، خدا داد - موهبت غیرمنتظره - لطف بزرگ / هدیه آسمانی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – مذهبی/ادبی ) :** چیزی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جینگوئیستیک - - - 🔸 معادل فارسی: - ملی گرایانه افراطی - شوونیستی / جنگ طلبانه - میهن پرستی افراطی همراه با خصومت - - - 🔸 تعریف ها: ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - استعاری: تکیه گاه حیاتی / وسیله ی بقا - - - 🔸 تعریف ها: ** ( استعاری – سیاسی/اجتماعی ) :** به طور استعاری برای توصیف چیز ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

بی لیگِرد 🔸 معادل فارسی: - در محاصره / تحت فشار - گرفتار / در تنگنا - آسیب دیده و تحت حمله - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – نظامی ) :** ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - برانگیختن / شعله ور کردن - موجب شدن / آغاز کردن - جرقه زدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – فیزیکی ) :** *Spark* یعنی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - تأکید کردن - برجسته ساختن - نشان دادن اهمیت - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – نوشتاری ) :** به معنای کشیدن خط زیر کلمه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - بدون نتیجه، بدون هزینه - در صورت عدم کشف/یافتن، حق الزحمه ای پرداخت نمی شود - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حقوقی – اصلی ) :** ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - شواهد قانع کننده - مدارک محکم و معتبر - دلایل انکارناپذیر - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حقوقی – اصلی ) :** به معنای شواهد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سویذ / سواَذ - - - 🔸 معادل فارسی: - نوار وسیع / بخش گسترده - پهنه / منطقه بزرگ - گستره - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – تصویری ) :* ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

🔸 معادل فارسی: - آرامش پس از پایان یک بحران - تسکین روانی / پایان یافتن ماجرا - رسیدن به نقطه ی پذیرش - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( روان شن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: - منحرف شدن - تغییر مسیر دادن - از مسیر اصلی خارج شدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – فیزیکی ) :** به معنای تغییر ناگه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

اینترمیتِنت لی 1. ( اصلی – عمومی ) : به معنای رخ دادن یا ادامه داشتن چیزی در فواصل زمانی نامنظم، نه به طور مداوم. مثال: It rained intermittently thr ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - ناوگان تاریک - ناوگان غیرقانونی - شبکه ی کشتیرانی مخفی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اقتصادی – اصلی ) :** به مجموعه ای از ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - ناوگان سایه - ناوگان مخفی - ناوگان غیررسمی/پنهان - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اقتصادی – اصلی ) :** به مجموعه ای از کشتی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - تقویت روحیه / دلگرم کردن - بالا بردن اعتماد به نفس - حمایت و پشتیبانی روانی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – استعاری ) ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - شکاف / فاصله - ایجاد تفرقه / جدایی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( استعاری – سیاسی ) :** به معنای ایجاد شکاف یا تفرقه میان افر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - بندها / مواد قانونی - شروط / مقررات - مفاد ( در قرارداد یا طرح ) - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( حقوقی – اصلی ) :** به معنا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - پخش زنده / جریان تصویری - خوراک خبری / جریان اطلاعات - کانال انتشار - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( رسانه ای – اصلی ) :** ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - دیپلماسی رفت و برگشتی - میانجی گری رفت وآمدی - دیپلماسی واسطه ای - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( دیپلماتیک – اصلی ) :** روش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. ( اصلی – تحلیلی ) : به معنای داشتن دانش یا اطلاعات کافی برای تصمیم گیری یا اظهار نظر. مثال: The discussion was informed by recent research. بح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - تأملات فکری - اندیشه های عقلانی - تفکرات فلسفی - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ادبی – اصلی ) :** به معنای تأملات یا افکار ع ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - زندگی درست - زیست اخلاقی - شیوه ی زندگی سالم و نیکوکارانه - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اخلاقی – اصلی ) :** به معنای داشت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 تعریف و کاربرد - تقلب در خرید کالا و خدمات: هرگونه اقدام غیرقانونی یا فریبکارانه در فرآیند خرید یا قرارداد. - هدف: کسب منفعت شخصی، اجتناب از ت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - رئیس دانشگاه / رئیس مؤسسه آموزشی - کشیش مسئول یک کلیسا ( در سنت های مسیحی ) - مدیر یا سرپرست ارشد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - دستکاری کد - جعل یا تغییر فریبکارانه ی کد - اصلاح ظاهری ( غیرواقعی ) کد - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فنی – اصلی ) :** به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - سرد / بی روح - دور / غیرصمیمی - کم ارتباط / بی تفاوت - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اجتماعی – اصلی ) :** به معنای فردی که ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - مهندس بهداشت محیط - کارشناس بهداشت و خدمات شهری - ( طنز/محاوره ای ) رفتگر / کارگر خدمات نظافت شهری - - - 🔸 تعریف ها: 1 ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - مدعی - رقیب جدی - نامزد ( برای مقام یا جایزه ) - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ورزشی – اصلی ) :** به معنای بازیکن یا تیمی ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: - حساب کردن روی چیزی/کسی - متکی بودن به - امید داشتن به - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( اصلی – کاربردی ) :** به معنای اعتماد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - خود را هیجان زده کردن - روحیه دادن به خود - خود را شارژ/انگیزه دار کردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اصلی ) : ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - بی محابا حرف زدن - پرچانگی کردن - لاف زدن / یاوه گویی کردن - بی فکر دهان باز کردن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ا ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: - باد به غبغب انداختن - خود را بزرگ جلوه دادن - قیافه گرفتن / فخر فروختن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :* ...