پیشنهادهای حسین کتابدار (١٥,٩٥٧)
"Assume" means to take on a role, duty, or responsibility. It can also mean to accept something as true without proof. ✍️"به عهده گرفتن" / پذیرش یک ...
"Casus belli" is a Latin term meaning "an act or situation that provokes or justifies a war. " ✍️"علت جنگ" /یک اصطلاح لاتین که به معنای "یک عمل یا وض ...
✍️دشمن دیرینه که اغلب شکست دادن آن دشوار است ✍️✍️نمایانگر یک چالش نهایی یا یک مانع غیرقابل عبور 👈مترادف: Rival, Adversary, Foe 👇مثال؛ Harry Potter' ...
Appeasement is a diplomatic policy of making political, material, or territorial concessions to an aggressive power to avoid conflict. ✍️سیاست آرامش ...
"Most immediately" means as soon as possible or with the highest urgency. ✍️✍️"در اسرع وقت" / در سریع ترین زمان ممکن یا با بالاترین اولویت. 👈متراد ...
"Go into meltdown" means to suddenly become extremely upset or lose control of one's emotions or behavior. It can refer to both emotional breakdowns ...
عبارت غیررسمی بریتانیایی ✍️"اوایل کار" / در ابتدای یک فرآیند یا در مراحل اولیه یک رویداد . ✍️✍️ این عبارت اغلب برای توصیف چیزهایی که در ابتدا یا قبل ...
👇مثال؛ “He jumped out of the chute and started working on the project. ” “He came out of the chute with great speed. ” “I like to get things done ...
مثال؛ “I knew I wanted to be a doctor from the jump. ” “We had a clear vision from the jump. ” “We need to give 100% effort from the jump. ”
✍️ آغاز کردن یک فعالیت یا وظیفه با انرژی و اشتیاق فراوان. این عبارت اغلب نشان دهنده شروع سریع و پرهیجان است، به ویژه هنگامی که حس رقابت یا فوریت وجود ...
👇مثال؛ “He had a bad attitude from the get - go. ” “I knew from the get - go that it wasn’t going to work. ” “We need to set clear goals from the g ...
"بلافاصله از ابتدا" / بلافاصله از شروع، یا به محض اینکه چیزی آغاز می شود. این عبارت اغلب برای اشاره به وقوع چیزی در آغاز یک فرآیند یا رویداد استفاد ...
👇مثال؛ “I knew off the bat that I didn’t like him. ” “The team scored two runs off the bat. ” “Off the bat, I could tell something was wrong. ”
✍️"من پیر مرد" /یک روش غیررسمی و غالباً طنز آمیز برای اشاره به خود، به ویژه تاکید بر سن یا وضعیت فیزیکی مرتبط با پیری. می توان از آن به صورت خود تمسخ ...
✍️"خود تنفری" / احساس شدید بیزاری یا نفرت از خود ✍️✍️ این حالت شامل احساسات منفی قوی نسبت به هویت، اقدامات یا ویژگی های خود فرد می شود. 👈مترادف؛ S ...
✍️"خودنفرتی شدید" / نفرت یا بیزاری شدید از خود ✍️✍️ این حالت شامل احساسات عمیق انزجار و نفرت نسبت به هویت، اقدامات یا ویژگی های خود فرد است. 👈مترا ...
✍️"خود تمسخری"/ به تمسخر گرفتن یا مسخره کردن خود. ✍️✍️ این حالت شامل خنده آور کردن یا کوچک کردن خود به گونه ای است که ممکن است طنز آمیز باشد، اما اغ ...
✍️"خودنفرتی" /نفرت یا بیزاری شدید از خود. ✍️✍️این حالت شامل احساسات منفی قوی نسبت به هویت، ویژگی ها یا اقدامات خود فرد است که اغلب منجر به خود بیزار ...
Self - disparagement refers to the act of criticizing or belittling oneself. It involves expressing negative thoughts or feelings about one’s own abi ...
Self - repudiation refers to the act of rejecting or disowning oneself. It involves denying one’s own value or worth as a form of self - hatred انکار ...
Self - abasement refers to the act of humiliating or demeaning oneself. It involves purposely lowering one’s dignity or self - worth as a form of sel ...
This term refers to the act of blaming oneself or expressing disapproval and criticism towards oneself. It can also describe a constant state of self ...
This term describes a state of extreme unhappiness or emotional distress that a person intentionally imposes upon themselves. It can also refer to so ...
👇مثال؛ “I engage in self - flagellation by constantly berating myself for my mistakes. ” “Instead of self - flagellation, try practicing self - com ...
This term refers to engaging in actions or behaviors that ultimately hinder or undermine one’s own progress, success, or well - being. It often stems ...
✍️"خود ردی" / رد یا نپذیرفتن خود که اغلب شامل ارزیابی منفی از خود و نبود خود پذیری است. ✍️✍️ این حالت می تواند با احساس بی ارزشی، ناکافی بودن و انتق ...
👇مثال؛ “I hate myself so much, I’m filled with self - disgust. ” “I struggle with self - disgust and it’s impacting my mental health. ” “I can’t s ...
Self - reproach is the act of blaming oneself or feeling guilty for something that went wrong or for a mistake made. It involves criticizing and hold ...
👇مثال؛ “I can’t stand to look at myself in the mirror, I’m filled with self - loathing. ” “I struggle with self - loathing and it’s affecting my rel ...
✍️داشتن یا نشان دادن توانایی فکر کردن و پاسخگویی سریع و مؤثر؛ هشیار و تیزبین بودن ✍️✍️داشتن ذهنی تیز و چابک که قادر به ارائه پاسخ ها یا راه حل های هو ...
کم ارزش کردن یا کم اهمیت دانستن خود، اغلب به شیوه ای طنز آمیز یا متواضعانه. این اصطلاح شامل شوخی ها یا اظهار نظرهایی است که توانایی ها یا دستاوردهای ...
کج کردن یا حرکت دادن سر به سمت عقب، اغلب به طور ناگهانی یا دراماتیک. این حرکت می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، مانند بیان خنده، تعجب، تسکین یا حتی ...
✍️ ( SUP ) یک ورزش آبی که در آن شرکت کنندگان روی یک تخته می ایستند و از یک پدال برای حرکت در آب استفاده می کنند. این ورزش عناصر موج سواری و قایق رانی ...
✍️آوردن انرژی، مثبت اندیشی یا شادی به یک مکان که آن را پر جنب و جوش تر و شاداب تر می کند. این عبارت اغلب برای توصیف کسی با شخصیت پر جنب و جوش و مسری ...
✍️"گذراندن دوره ای سخت" / تجربه یک دوره از سختی، مبارزه یا بدشانسی. این عبارت اغلب به مواجهه با چالش ها در زندگی شخصی، کار یا روابط اشاره دارد. ✍️✍️ ...
مثال؛ I’m great at multitasking. I can answer emails while listening to a podcast. ” “Multitasking is a must when you have young children. ” “You’re ...
✍️"وقت کشی کردن" ✍️✍️ انجام دادن کاری به طور آهسته یا بی رغبت، اغلب به این دلیل که نمی خواهید آن را انجام دهید یا در حال تلاش برای به تأخیر انداختن ...
✍️"انجام وظیفه را به تعویق انداختن" ✍️✍️ تأخیر انداختن یا تعویق یک وظیفه یا پروژه، معمولاً به طور موقت. این عبارت به معنای کنار گذاشتن کاری و نپرداخت ...
These terms refer to spending time aimlessly or idly without getting any work done. It implies a lack of urgency or motivation to complete tasks. ✍ ...
✍️انجام دادن کاری به طور بسیار آهسته و آرام، بدون عجله، اغلب به معنای اینکه شخص بیش از حد آرامش دارد یا بیش از حد لازم، زمان می برد. ✍️✍️یک روش آرام ...
/ˈmoʊzi əˈraʊnd/ ✍️"بی هدف گشتن"/ حرکت کردن یا قدم زدن به شکلی آرام، بی هدف و بی تفاوت، اغلب بدون مقصد یا هدف خاصی. ✍️✍️پرسه زدن 👈مترادف؛ Wander Me ...
✍️"منتظر ماندن"/ صبر کردن برای یک فرصت مناسب یا لحظه مناسب برای اقدام ✍️✍️دوره انتظار استراتژیک یا عمدی، اغلب با هدف استفاده از یک فرصت آینده 👈مترا ...
✍️طولانی کردن یک تجربه یا عمل زیرا لذت بخش یا مهم است 👈مترادف؛ Dwell on Savor 🎁مثال؛ They lingered over dinner, enjoying the conversation and the f ...
This phrase means to delay or postpone tasks or responsibilities, often in favor of more immediate or pressing matters. ✍️ به تأخیر انداختن یا به تع ...
✍️انجام ندادن هیچ کاری یا بیکاری، علاف بودن ✍️✍️غیرمولد بودن یا هدر دادن وقت در حین انتظار 👈مترادف؛ Idle Waste time 🎁مثال؛ We had to sit in the wai ...
✍️انجام ندادن هیچ کاری یا بیکاری، اغلب اشاره به بی حوصلگی یا کمبود فعالیت دارد. ✍️✍️هدر دادن وقت یا غیرمولد بودن، اغلب در حالی که منتظر وقوع چیزی هس ...
✍️"تعلل" / به تأخیر انداختن یا تردید در تصمیم گیری یا اقدام. 👈مترادف؛ Procrastinating Dilly - dallying 🎁مثال؛ She was shilly - shallying about whe ...
👈مترادف؛ Waste time Dilly - dally 🎁مثال؛ He spent the afternoon piddling around in the garage. Instead of working on his project, he piddled arou ...
✍️"جاسوسی ( با استفاده از جاذبه ) جنسی" ترکیبی از "sex" و "espionage" است که به استفاده از روابط جنسی یا اغواگری به عنوان وسیله ای برای جمع آوری اطلا ...
A "sniffing dog, " also known as a "detection dog" or "sniffer dog, " is a dog that is trained to use its sense of smell to detect substances such as ...