پیشنهاد‌های حسین کتابدار (١٥,٩٥٧)

بازدید
٥,٢٢٣
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

"Assume" means to take on a role, duty, or responsibility. It can also mean to accept something as true without proof. ✍️"به عهده گرفتن" / پذیرش یک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Casus belli" is a Latin term meaning "an act or situation that provokes or justifies a war. " ✍️"علت جنگ" /یک اصطلاح لاتین که به معنای "یک عمل یا وض ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️دشمن دیرینه که اغلب شکست دادن آن دشوار است ✍️✍️نمایانگر یک چالش نهایی یا یک مانع غیرقابل عبور 👈مترادف: Rival, Adversary, Foe 👇مثال؛ Harry Potter' ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Appeasement is a diplomatic policy of making political, material, or territorial concessions to an aggressive power to avoid conflict. ✍️سیاست آرامش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"Most immediately" means as soon as possible or with the highest urgency. ✍️✍️"در اسرع وقت" / در سریع ترین زمان ممکن یا با بالاترین اولویت. 👈متراد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

"Go into meltdown" means to suddenly become extremely upset or lose control of one's emotions or behavior. It can refer to both emotional breakdowns ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عبارت غیررسمی بریتانیایی ✍️"اوایل کار" / در ابتدای یک فرآیند یا در مراحل اولیه یک رویداد . ✍️✍️ این عبارت اغلب برای توصیف چیزهایی که در ابتدا یا قبل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

👇مثال؛ “He jumped out of the chute and started working on the project. ” “He came out of the chute with great speed. ” “I like to get things done ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “I knew I wanted to be a doctor from the jump. ” “We had a clear vision from the jump. ” “We need to give 100% effort from the jump. ”

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

✍️ آغاز کردن یک فعالیت یا وظیفه با انرژی و اشتیاق فراوان. این عبارت اغلب نشان دهنده شروع سریع و پرهیجان است، به ویژه هنگامی که حس رقابت یا فوریت وجود ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👇مثال؛ “He had a bad attitude from the get - go. ” “I knew from the get - go that it wasn’t going to work. ” “We need to set clear goals from the g ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"بلافاصله از ابتدا" / بلافاصله از شروع، یا به محض اینکه چیزی آغاز می شود. این عبارت اغلب برای اشاره به وقوع چیزی در آغاز یک فرآیند یا رویداد استفاد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👇مثال؛ “I knew off the bat that I didn’t like him. ” “The team scored two runs off the bat. ” “Off the bat, I could tell something was wrong. ”

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"من پیر مرد" /یک روش غیررسمی و غالباً طنز آمیز برای اشاره به خود، به ویژه تاکید بر سن یا وضعیت فیزیکی مرتبط با پیری. می توان از آن به صورت خود تمسخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"خود تنفری" / احساس شدید بیزاری یا نفرت از خود ✍️✍️ این حالت شامل احساسات منفی قوی نسبت به هویت، اقدامات یا ویژگی های خود فرد می شود. 👈مترادف؛ S ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"خودنفرتی شدید" / نفرت یا بیزاری شدید از خود ✍️✍️ این حالت شامل احساسات عمیق انزجار و نفرت نسبت به هویت، اقدامات یا ویژگی های خود فرد است. 👈مترا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"خود تمسخری"/ به تمسخر گرفتن یا مسخره کردن خود. ✍️✍️ این حالت شامل خنده آور کردن یا کوچک کردن خود به گونه ای است که ممکن است طنز آمیز باشد، اما اغ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"خودنفرتی" /نفرت یا بیزاری شدید از خود. ✍️✍️این حالت شامل احساسات منفی قوی نسبت به هویت، ویژگی ها یا اقدامات خود فرد است که اغلب منجر به خود بیزار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Self - disparagement refers to the act of criticizing or belittling oneself. It involves expressing negative thoughts or feelings about one’s own abi ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Self - repudiation refers to the act of rejecting or disowning oneself. It involves denying one’s own value or worth as a form of self - hatred انکار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Self - abasement refers to the act of humiliating or demeaning oneself. It involves purposely lowering one’s dignity or self - worth as a form of sel ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

This term refers to the act of blaming oneself or expressing disapproval and criticism towards oneself. It can also describe a constant state of self ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

This term describes a state of extreme unhappiness or emotional distress that a person intentionally imposes upon themselves. It can also refer to so ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👇مثال؛ “I engage in self - flagellation by constantly berating myself for my mistakes. ” “Instead of self - flagellation, try practicing self - com ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

This term refers to engaging in actions or behaviors that ultimately hinder or undermine one’s own progress, success, or well - being. It often stems ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"خود ردی" / رد یا نپذیرفتن خود که اغلب شامل ارزیابی منفی از خود و نبود خود پذیری است. ✍️✍️ این حالت می تواند با احساس بی ارزشی، ناکافی بودن و انتق ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👇مثال؛ “I hate myself so much, I’m filled with self - disgust. ” “I struggle with self - disgust and it’s impacting my mental health. ” “I can’t s ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Self - reproach is the act of blaming oneself or feeling guilty for something that went wrong or for a mistake made. It involves criticizing and hold ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👇مثال؛ “I can’t stand to look at myself in the mirror, I’m filled with self - loathing. ” “I struggle with self - loathing and it’s affecting my rel ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️داشتن یا نشان دادن توانایی فکر کردن و پاسخگویی سریع و مؤثر؛ هشیار و تیزبین بودن ✍️✍️داشتن ذهنی تیز و چابک که قادر به ارائه پاسخ ها یا راه حل های هو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم ارزش کردن یا کم اهمیت دانستن خود، اغلب به شیوه ای طنز آمیز یا متواضعانه. این اصطلاح شامل شوخی ها یا اظهار نظرهایی است که توانایی ها یا دستاوردهای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کج کردن یا حرکت دادن سر به سمت عقب، اغلب به طور ناگهانی یا دراماتیک. این حرکت می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، مانند بیان خنده، تعجب، تسکین یا حتی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️ ( SUP ) یک ورزش آبی که در آن شرکت کنندگان روی یک تخته می ایستند و از یک پدال برای حرکت در آب استفاده می کنند. این ورزش عناصر موج سواری و قایق رانی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️آوردن انرژی، مثبت اندیشی یا شادی به یک مکان که آن را پر جنب و جوش تر و شاداب تر می کند. این عبارت اغلب برای توصیف کسی با شخصیت پر جنب و جوش و مسری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"گذراندن دوره ای سخت" / تجربه یک دوره از سختی، مبارزه یا بدشانسی. این عبارت اغلب به مواجهه با چالش ها در زندگی شخصی، کار یا روابط اشاره دارد. ✍️✍️ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ I’m great at multitasking. I can answer emails while listening to a podcast. ” “Multitasking is a must when you have young children. ” “You’re ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

✍️"وقت کشی کردن" ✍️✍️ انجام دادن کاری به طور آهسته یا بی رغبت، اغلب به این دلیل که نمی خواهید آن را انجام دهید یا در حال تلاش برای به تأخیر انداختن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

✍️"انجام وظیفه را به تعویق انداختن" ✍️✍️ تأخیر انداختن یا تعویق یک وظیفه یا پروژه، معمولاً به طور موقت. این عبارت به معنای کنار گذاشتن کاری و نپرداخت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

These terms refer to spending time aimlessly or idly without getting any work done. It implies a lack of urgency or motivation to complete tasks. ✍ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

✍️انجام دادن کاری به طور بسیار آهسته و آرام، بدون عجله، اغلب به معنای اینکه شخص بیش از حد آرامش دارد یا بیش از حد لازم، زمان می برد. ✍️✍️یک روش آرام ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

/ˈmoʊzi əˈraʊnd/ ✍️"بی هدف گشتن"/ حرکت کردن یا قدم زدن به شکلی آرام، بی هدف و بی تفاوت، اغلب بدون مقصد یا هدف خاصی. ✍️✍️پرسه زدن 👈مترادف؛ Wander Me ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"منتظر ماندن"/ صبر کردن برای یک فرصت مناسب یا لحظه مناسب برای اقدام ✍️✍️دوره انتظار استراتژیک یا عمدی، اغلب با هدف استفاده از یک فرصت آینده 👈مترا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️طولانی کردن یک تجربه یا عمل زیرا لذت بخش یا مهم است 👈مترادف؛ Dwell on Savor 🎁مثال؛ They lingered over dinner, enjoying the conversation and the f ...

پیشنهاد
٠

This phrase means to delay or postpone tasks or responsibilities, often in favor of more immediate or pressing matters. ✍️ به تأخیر انداختن یا به تع ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️انجام ندادن هیچ کاری یا بیکاری، علاف بودن ✍️✍️غیرمولد بودن یا هدر دادن وقت در حین انتظار 👈مترادف؛ Idle Waste time 🎁مثال؛ We had to sit in the wai ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️انجام ندادن هیچ کاری یا بیکاری، اغلب اشاره به بی حوصلگی یا کمبود فعالیت دارد. ✍️✍️هدر دادن وقت یا غیرمولد بودن، اغلب در حالی که منتظر وقوع چیزی هس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"تعلل" / به تأخیر انداختن یا تردید در تصمیم گیری یا اقدام. 👈مترادف؛ Procrastinating Dilly - dallying 🎁مثال؛ She was shilly - shallying about whe ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👈مترادف؛ Waste time Dilly - dally 🎁مثال؛ He spent the afternoon piddling around in the garage. Instead of working on his project, he piddled arou ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

✍️"جاسوسی ( با استفاده از جاذبه ) جنسی" ترکیبی از "sex" و "espionage" است که به استفاده از روابط جنسی یا اغواگری به عنوان وسیله ای برای جمع آوری اطلا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A "sniffing dog, " also known as a "detection dog" or "sniffer dog, " is a dog that is trained to use its sense of smell to detect substances such as ...