پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٢٢٦)

بازدید
١٥,٧٢٣
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: بیان کردن / گفتن / توضیح دادن / مطرح کردن در زبان محاوره ای یا نوشتار توضیحی: نحوه ای که کسی چیزی را بیان می کند، به ویژه در نقل ق ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: استخراج کردن / بیرون کشیدن / روشن کردن تدریجی / تحلیل و تفکیک کردن در زبان علمی و تحلیلی: به تدریج کشف کردن یا روشن ساختن رابطه ای ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ژن BRCA ( براکا ) به دو ژن مهم به نام های BRCA1 و BRCA2 اشاره دارد که در بدن انسان وجود دارند و نقش اساسی در حفظ سلامت DNA و جلوگیری از رشد غیرقابل ک ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

شارلمانی ( با نام های دیگر شارل یکم فرانسه، کارل بزرگ، به لاتین Carolus Magnus ) پادشاه فرانک ها از سال ۷۶۸ میلادی و امپراتور روم مقدس از سال ۸۰۰ تا ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

شاه داوود یکی از برجسته ترین شخصیت های کتاب مقدس است که به عنوان پادشاه اسراییل شناخته می شود. او پسر یسی از قبیله یهودا و چوپانی جوان بود که به دستو ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پاگانیسم / آیین های غیرابراهیمی / بت پرستی / دین های طبیعت گرا در زبان تاریخی و مذهبی: باورها و آیین هایی که خارج از ادیان ابراهیم ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پاگانیسم / آیین های غیرابراهیمی / بت پرستی / دین های طبیعت گرا در زبان تاریخی و مذهبی: باورها و آیین هایی که خارج از ادیان ابراهیم ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

کلمه پگانی یا پاگانی ( از واژه لاتین paganus به معنی روستایی یا غیرشهری ) به کسی گفته می شود که پیرو ادیان غیر یهودی، مسیحی یا اسلامی است، به خصوص اد ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1. ** ( سیاسی – جایگزینی ) :** انتخاباتی که برای پر کردن یک کرسی خالی در مجلس، شورا، یا نهاد انتخابی برگزار می شود، معمولاً به دلیل اس ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1. ** ( سیاسی – انتخاباتی ) :** مرحله ی دوم انتخابات که بین دو نامزد برتر برگزار می شود تا یکی از آن ها اکثریت لازم را کسب کند مثال: ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1. ( سیاسی – ملی ) : انتخاباتی که در آن همه ی واجدان شرایط رأی دادن می توانند شرکت کنند تا نمایندگان یا مقامات اجرایی را در سطح ملی یا ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دارایی شخصی / اموال غیرمشترک / مالکیت فردی در زبان حقوقی خانواده: دارایی هایی که متعلق به یکی از زوجین است و در صورت طلاق یا فوت، ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دارایی مشترک / اموال زناشویی / مالکیت مشترک زوجین در زبان حقوقی خانواده: دارایی هایی که در طول ازدواج به طور مشترک بین زوجین تلقی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: بی اهمیت / قابل بحث / غیرقطعی / نامربوط / نظری در زبان حقوقی یا انتقادی: موضوعی که یا قابل بحثه ولی تصمیم گیری درباره ش بی اهمیت ش ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: رفتار / برخورد / نحوه ی مواجهه / شیوه ی تعامل در زبان سیاسی و اجتماعی: نحوه ای که با فرد یا گروهی برخورد می شه—اعم از رسانه ای، عم ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: زیست کُشی / نابودی عمدی محیط زیست / جنایت زیست محیطی در زبان حقوقی و انتقادی: اقداماتی که منجر به تخریب گسترده، عمدی، یا غیرقابل ج ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: شهر ارواح / شهر متروکه / شهر خالی از سکنه در زبان توصیفی یا رسانه ای: شهری که خالی از جمعیت یا فعالیت انسانی است—یا به دلیل رها شد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: تغییر دادن / برگرداندن / فعال یا غیرفعال کردن تنظیم ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فنی – تنظیمات د ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت nephew و niece در این است که: 1. nephew به فرزند پسر برادر یا خواهر شما گفته می شود، یعنی نوه پسری شما. 2. niece به فرزند دختر برادر یا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت nephew و niece در این است که: 1. nephew به فرزند پسر برادر یا خواهر شما گفته می شود، یعنی نوه پسری شما. 2. niece به فرزند دختر برادر یا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

در معنای مجازی، واژه کالیبر به سطح کیفیت، ظرفیت، توانایی یا درجه اهمیت یک فرد، گروه، شیء یا موضوع اشاره دارد. وقتی گفته می شود چالش یا فردی کالیبر با ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

قلعه مرغی نام محله ای تاریخی در جنوب غربی تهران ( در منطقه ۱۷ کنونی ) است که اهمیت خود را عمدتاً به دلیل قرار گرفتن اولین فرودگاه تهران در این محدوده ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( اقتصادی – مالی ) : ادغام منابع، هزینه ها، یا نیروی انسانی در ساختار موجود مثال: The company’s absorption of new staff improved efficiency. جذب ن ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

در حقوق، civil remedy به معنای اقدام یا راه حلی است که در یک دعوای مدنی توسط دادگاه برای جبران خسارت یا رفع آسیبی که به فردی وارد شده است، اجرا می شو ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

## 🔸 معادل فارسی: اقرار آلفرد / پذیرش مجازات بدون اعتراف به گناه در زبان حقوقی: نوعی اظهار در دادگاه که متهم بی گناهی خود را حفظ می کند ولی می پذ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پذیرش بدون منازعه / عدم اعتراض به اتهام / دفاع نکردن از بی گناهی در زبان حقوقی: اظهار رسمی متهم مبنی بر اینکه با اتهام مخالفت نمی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: اقرار به گناه / اعتراف به جرم / پذیرش اتهام در زبان حقوقی: اظهار رسمی متهم مبنی بر پذیرش ارتکاب جرم مورد اتهام __________________ ...

پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: تأیید منفی / پاسخ منفی / اعلام عدم دریافت یا خطا در زبان فنی یا ارتباطی: پاسخی که نشان می دهد داده ای دریافت نشده، ناقص بوده، یا خ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: سودجویی بی رحمانه / منفعت طلبی فرصت طلبانه / گران فروشی غیرمنصفانه در زبان انتقادی یا اقتصادی: کسب سود غیرمنصفانه از شرایط بحرانی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: عهده دار شدن مقام / تصدی مسئولیت / آغاز به کار رسمی در زبان حقوقی یا سیاسی: رسمیت یافتن مسئولیت فرد منتخب یا منصوب شده در یک سمت د ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: رئیس ایستگاه اطلاعاتی / مسئول عملیات اطلاعاتی در کشور هدف در زبان امنیتی یا دیپلماتیک: رئیس دفتر اطلاعاتی، مسئول هماهنگی مأموران، ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نماینده ی مقیم / مأمور مقیم / نماینده ی قانونی مستقر بسته به زمینه: - در حقوق شرکت ها: نماینده ی قانونی ثبت شده در یک ایالت یا کش ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نزدیک ۶۰ سالگی / در آستانه ی ۶۰ سالگی / داره شصت ساله می شه ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: از سر کسی باز شدن / دست از سر کسی برداشتن / مزاحم نبودن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – ...

پیشنهاد
٠

🔹 واژه: **License Plate Recognition ( LPR ) ** ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: تشخیص پلاک خودرو / سیستم شناسایی پلاک / ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: فاقد ارزش / بی فایده / بی اثر / بی ارزش ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( تحلیلی – انتقادی ) :** اشا ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: فروشنده / عرضه کننده / تأمین کننده در زبان رسمی یا تجاری: فروشنده، تأمین کننده کالا یا خدمات در زبان خیابانی یا روزمره: دست فروش ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی در این جمله: جان گرفتن / قربانی گرفتن / باعث مرگ شدن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( استعاری – مرگ آ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اتانول ( با فرمول شیمیایی CH3CH2OH ) یا ethyl alcohol یک مایع بی رنگ، فرّار، قابل اشتعال و دارای بویی مشخص است. این ماده یک عضو از خانواده الکل ها اس ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: برنامه ی ارتباطی / تلاش برای تعامل / فعالیت های برون سازمانی در زبان انتقادی یا سیاسی: تلاش برای جلب نظر، تعامل سطحی، ارتباط نمایش ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دلجویی کردن / آرام کردن / راضی نگه داشتن / امتیاز دادن برای آرامش ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( س ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی در این جمله: استفاده از ربات ها برای بالا بردن آمار / تقلب دیجیتال برای افزایش دیده شدن ________________________________________ 🔸 ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 **معادل فارسی:** دست وپنجه نرم کردن / درگیر بودن / کشمکش داشتن / تقلا کردن ________________________________________ 🔸 **تعریف ها:** 1. ** ( ف ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: سرقت ادبی / کپی کاری / تقلب نوشتاری در زبان محاوره ای یا دانشگاهی: تقلب کرد، کپی کرد، از خودش نبود، سرقت ادبی کرد _______________ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: برداشتن / کپی کردن / نقل کردن بدون اجازه ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ( ادبی – غیررسمی ) : برداشتن ی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دزدیدن / کش رفتن / قاپیدن / بی اجازه برداشتن در زبان محاوره ای: کش رفتم، قاپیدم، دزدکی برداشتم، بی اجازه برداشتم ________________ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کلمه appropriative به معنای مرتبط با یا مربوط به عمل تصاحب کردن یا برداشتن چیزی برای خود است. این واژه اغلب به حالتی اشاره دارد که شخص یا گروهی چیزی ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: حرکت بی صدا / عملیات پنهانی / پیشروی خاموش در زبان استعاری یا فنی: پیشروی بی سروصدا، حرکت مخفیانه، عملیات بدون جلب توجه _________ ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: بازبینی کردن / اصلاح کردن / کتک زدن / حسابی رسیدگی کردن در زبان محاوره ای: دوباره روش کار کردن، حسابی زدنش، زیر و روش کردن، اصلاح ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: احساسات را تحریک کردن / دل را لرزاندن / احساسات را قلقلک دادن در زبان محاوره ای یا ادبی: دل آدمو می لرزونه، اشک آدمو درمیاره، احسا ...