پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٠,٨٠٧)

بازدید
١١,٢٢٧
تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

1. ** ( اصطلاح عامیانه ) :** عبارت *plow on* به معنای **ادامه دادن کاری با پشتکار و تلاش، حتی در شرایط سخت یا خسته کننده** است. یعنی بدون توقف یا ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

1. **اصطلاح عامیانه:** عبارت *fly off the handle* به معنای **ناگهان و بدون کنترل عصبانی شدن** است. یعنی فرد به سرعت از کوره در می رود و واکنش شدی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بی حال بودن / سرحال نبودن / کلافه یا بد خلق بودن / در وضعیت روحی یا جسمی ناپایدار بودن ( زمینه ی احساسی و فرهنگی ) : این اصطلاح در انگلیسی غیررسم ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنی **مبتلا شدن به یک بیماری عفونی، معمولاً بیماری های ویروسی یا باکتریایی مانند سرماخوردگی یا آنفلوآنزا ...

پیشنهاد
٠

عبارت **"come down with something"** یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنی **مبتلا شدن به یک بیماری یا ناخوشی، معمولاً بیماری های عفونی مثل س ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

### 🔸 **تعریف:** **Chocohangover** به **احساس ناخوشایند جسمی یا روحی** گفته می شود که پس از **مصرف بیش از حد شکلات** به وجود می آید. این احساس می ت ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

**Chocoholicism** یا **Chocoholism** به معنی **وضعیتی است که فرد به شکلات اعتیاد دارد یا به شدت به خوردن شکلات علاقه مند است**. این واژه به صورت غیرر ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

**Chocoholism** به معنی **وابستگی یا اعتیاد به شکلات** است. این واژه به صورت طنزآمیز برای توصیف حالتی به کار می رود که فرد علاقه و اشتیاق شدیدی به خو ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- عبارت **"No jive"** به معنی **"شوخی نمی کنم"، "جدی می گویم" یا "بدون حقه و فریب"** است. - این اصطلاح عمدتاً در زبان عامیانه انگلیسی آمریکایی و به ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

1. ** ( صادق و درستکار بودن ) :** *On the square* به معنای **صادق، درستکار، قابل اعتماد و منصف بودن** است. وقتی کسی *on the square* باشد، یعنی به ط ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- عبارت **"No B. S. "** مخفف **"No Bullshit"** است که به صورت غیررسمی و عامیانه به کار می رود و معنی آن **"بدون حرف بی معنی، بدون دروغ یا بدون حاشیه" ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

1. ** ( عامیانه بریتانیایی ) :** *Pukka* به معنی **اصیل، واقعی، معتبر، باکیفیت و درجه یک** است. وقتی چیزی یا کسی را *pukka* می نامند، یعنی آن چیز ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

- عبارت **"never been laid"** به صورت غیررسمی و عامیانه به کسی گفته می شود که **هرگز رابطه جنسی نداشته است**. - این اصطلاح معمولاً در مکالمات غیررس ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در برخی موارد، green به صورت غیررسمی و عامیانه برای اشاره به کسی به کار می رود که در زمینه جنسی بی تجربه یا باکره است. این کاربرد معمولاً در زبان محا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

This term refers to someone who has not yet had sexual intercourse or any other sexual experiences. It can also be used metaphorically to describe so ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 خراب کاری کردن با سوتی بزرگ / اشتباه احمقانه و فاجعه بار / ناشیانه عمل کردن 🔹 مثال ها: He blundered up the whole presentation by forgetting his ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: ( فعل – عامیانه ) : Botch up به معنی خراب کردن، بد انجام دادن یا ناقص انجام دادن کاری است. وقتی کسی کاری را botch up می کند، یعنی آن ک ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

✍️ ( عامیانه – اشتباه کردن یا خراب کردن ) : عبارت fudge up به معنی اشتباه کردن، خراب کردن یا به هم ریختن کاری است. وقتی کسی fudge up می کند یعنی کار ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 لرزش مختصر و ناگهانی / تلو تلو خوردن / اشتباه لحظه ای ( در حالت اسمی: توپک پارچه ای / پرز لباس ) 🔹 مثال ها: He bobbled the ball and missed the ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 لغزش کردن / اشتباه کردن ناگهانی / گیر افتادن در اشتباه / زمین خوردن ( به صورت استعاری ) 🔸 تعریف ها: ( معنای عمومی ) : این اصطلاح زمانی استفاده ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔄 از کسی مشورت گرفتن / از کسی راهنمایی خواستن 🔹 مثال ها: Can I pick your brains about this project? می تونم درباره این پروژه ازت مشورت بگیرم؟ She ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مثال ها: Money is a common bone of contention in many marriages. پول در بسیاری از ازدواج ها یک موضوع اختلاف رایج است. The new policy became a bon ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

1 - ( تاریخی و اصلی – آمریکا اوایل قرن بیستم ) : Muckraker به گروهی از روزنامه نگاران و نویسندگان اصلاح طلب گفته می شود که در دوره ی پیش از جنگ جهانی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

( عامیانه – انگلیسی ) : 1 - به شخصی گفته می شود که بیش از حد حساس، وسواسی، یا نگران جزئیات بی اهمیت است. این فرد معمولاً به خاطر دقت و حساسیت زیادش ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 غم زده / افسرده حال / بی حوصله و دل مرده / کسی که دائم غصه می خوره 🔹 مثال ها: Don’t be such a moper—come out and have fun! این قدر غصه نخور—بیا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 عزیزم خوشگل / عروسکی نازنین / صورت عروسکی / خانم دل ربا / دختر ناز 🔹 مثال ها: “You sure are pretty, dollface. ” �واقعاً خوشگلی، عروسکی نازم. � ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 دختر جذاب ( لقب عامیانه ) / زن دل ربا / موضوع میل جنسی / دنبال دختر بودن ( در کاربرد فعلی ) 🔹 مثال ها: He spent the whole night trying to get s ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 سکه ده سنتی / پول ناچیز / پاس دقیق در بسکتبال یا فوتبال / زن بسیار جذاب - ( عامیانه خیابانی – مواد مخدر ) : در برخی زمینه ها، dime به بسته ای از ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 زن زیبا و درشت اندام / زن پلاس سایز جذاب / خانم خوش اندام و پرجسم / زن تپل و دل ربا 🔹 مثال ها: BBW fashion brands are redefining beauty standard ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 واقعاً؟! / جدی می گی؟! / نه بابا! / نگو دیگه! / بعله دیگه! ( در حالت طعنه آمیز ) 🔹 مثال ها: “He’s dating the boss’s daughter. ” → “You don’t sa ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 شوخی نمی کنم! / جدی می گم! / دارم راستشو می گم! / سر به سر نمی ذارم! 🔹 مثال ها: No pulling your leg—I really got the job! شوخی نمی کنم—واقعاً او ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 شستن و پاک کردن / لغو شدن به خاطر باران / از دور خارج شدن / رد شدن از دوره یا آزمون / فرسایش یا تخریب توسط آب 🔹 مثال ها: I hope this stain will ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 از پا افتاده ام! / خسته و کوفته ام! / نای حرکت ندارم! / تا مرز غش کردن! 🔹 مثال ها: After hiking all day, we were ready to drop. بعد از یه روز کا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 از پا انداختن / خسته و کوفته کردن / بی رمق کردن / خسته شدن شدید 🔹 مثال ها: That hike really tuckered me out. اون پیاده روی واقعاً خستم کرد. She ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 مثال ها: I totally fagged out after running errands all day. بعد از کل روز خرید رفتن، کاملاً از پا افتادم. Chasing the kids around the park rea ...

پیشنهاد
١

👈 مست و پاتیل! / تلوتلوخوران! / سه تا بادبان در باد! / کاملاً از کنترل خارج شده! 🔹 مثال ها: She stumbled into the room, clearly three sheets to th ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 بی دردسر! / بدون حاشیه! / آروم و بی تنش! / بدون دعوا و جنجال! 🔹 مثال ها: She told her friends she wanted a no - drama birthday party. به دوستاش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 پای کارم! / موافقم! / حاضرم انجامش بدم! / باهاشم! 🔹 مثال ها: I’m totally down for it—count me in! کاملاً باهاشم—رو من حساب کن! She said she’s d ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

احساسات، تلاش یا حرف هایش را بدون سانسور یا محدودیت بیان می کنه با تمام توان و انرژی وارد عمل می شه از چیزی نمی ترسه یا عقب نشینی نمی کنه 🔹 مثال ه ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹 پول تاخورده / اسکناس / پول نقد کاغذی 🔹 مثال ها: He laid down some serious folding stuff for that new car. برای اون ماشین جدید کلی اسکناس خرج کر ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔹شِکِل ( واحد پول اسرائیل ) / سکه نقره ی باستانی / پول نقد / ثروت / درآمد 🔹 مثال ها: She’s saving up her shekels for a trip to Europe. داره پولاشو ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 هزار پوند / کیسه شن / لقب طنز برای سینه زنانه ( در فیلم ) / حرکت بی اثر یا ناآگاهانه 🔹 مثال ها: He asked for a bag of sand to settle the debt. ب ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پول نقد ( لقب غیررسمی ) / بوسه ی محکم و بلند / اسکناس / دلار / پوند / ماچ آبدار! 🔹 مثال ها: He won 500 smackers at the poker table. سر میز پوکر ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پول برد شرط بندی / سود حاصل از قمار / پول نقد ( لقب غیررسمی ) / درآمد حاصل از برد 🔹 مثال ها: She made some decent scratchings at the dog track l ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف ها: 1 - ( اسم – کارخانه سکه سازی ) : مکانی که در آن سکه های فلزی تولید و ضرب می شوند. مثلاً: The Royal Mint ( سکه سازی سلطنتی در بریتانیا ) ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پول / ثروت / مال / درآمد ( معمولاً با بار منفی طمع یا فساد ) اغلب در متون ادبی و انتقادی به کار می رود تا به طمع، حرص یا کسب درآمد ناپاک یا غیر ا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ثروت نامشروع / مال حرام / دزدی یا غنیمت / پول بادآورده 🔹 مثال ها: He amassed great pelf through dishonest dealings. او ثروت زیادی از طریق معامل ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی خانمان / آدم ولگرد / کسی که در خیابان یا پناهگاه های ارزان می خوابد 🔹 مثال ها: He’s just a dosser who sleeps in cheap hostels and avoids work. ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف کاربردی: 1 - ( شیمی و صنعت ) : مایعی که از طریق تقطیر به دست میاد؛ یعنی بخار حاصل از جوشاندن ماده ای جمع آوری و تبدیل به مایع خالص می شه. ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف کاربردی: در زبان غیررسمی، به ویژه در زمینه ی نوشیدنی ها: Hard Stuff به نوشیدنی های الکلی با درصد بالا اطلاق می شه معمولاً شامل ویسکی، ودکا ...