پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٠,٧٩٢)
🔹 شهروند سالمند / فرد بازنشسته / سالخورده محترم 🔸 تعریف ها: 1 - ( رسمی ) : فردی که به سن بازنشستگی رسیده—معمولاً ۶۰ یا ۶۵ سال به بالا—و ممکنه از مز ...
🔹پیر کردن کسی / سال به عمر کسی اضافه کردن ( به صورت استعاری ) / فرسوده کردن از نظر ظاهری یا روحی 🔸 تعریف عامیانه و استعاری: این اصطلاح زمانی استفاد ...
🔹 پیرزن تپلی و بانمک / خانم تپل و سالخورده / پیرزن گرد و دوست داشتنی 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Flumpnugget در منابع اسلنگ مثل Urban Dictionary به صور ...
🔹 اصطلاح: CCRC ( مخفف – Continuing Care Retirement Community ) 🔹جامعه بازنشستگی با مراقبت پیوسته / کمپ مراقبتی سالمندان با خدمات چندمرحله ای / مرک ...
🔹پوست و استخوان / فرد بسیار لاغر و نحیف / اسکلت متحرک 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Bag of Bones به فرد یا حیوانی اشاره داره که: بسیار لاغر و نحیفه است ...
🔹شماره قدیمی نشریه / چیز یا فرد از مد افتاده / نسخه ی گذشته 🔸 تعریف ها: ( رسمی – نشریات ) : نسخه ای از روزنامه، مجله یا نشریه که مربوط به تاریخ گذ ...
🔹 افت آبجویی / نعوظ ناتوانی ناشی از مصرف زیاد الکل / شل شدگی الکلی Brewer’s droop اصطلاحی عامیانه در زبان انگلیسی است که به ناتوانی موقت در حفظ یا ا ...
🔹 قرص آبی / ویگرا / داروی اختلال نعوظ 🔸 تعریف پزشکی و عامیانه: - در زمینه ی پزشکی، Blue Pill به صورت غیررسمی برای اشاره به داروی Viagra استفاده می ...
🔹 واژه: Otōsan / お父さん ( اسم – ژاپنی ) 🔹 پدر / بابا / پدر محترم 🔹 مثال های ژاپنی: お父さん、今日は早く帰ってくる? Otōsan, kyō wa hayaku kaette kuru? بابا، امرو ...
🔹پدر / بابا / والد مرد 🔸 تعریف ها: 1 - ( معنای اصلی ) : واژه ی Vater در زبان آلمانی به معنای پدر یا والد مرد هست. این واژه در مکالمات روزمره، اسناد ...
🔹 پدر خانواده / رئیس خانوار / پدرسالار 🔸 تعریف ها: ( معنای عمومی ) : مردی که رئیس یا سرپرست خانواده است—معمولاً پدر یا پدربزرگ. در این معنا، واژه ...
🔹 بابای خرس گونه / پدر محافظ / بابای پرابهت و مهربان 🔸 تعریف و کاربرد معنایی: 1 - در فضای خانوادگی: توصیف پدری که حامی، مراقب، و محافظ بچه هاست گ ...
🔹 بابا جون / پدربزرگ عزیز / بابای مهربون واژه ی Poppy به عنوان اصطلاحی محبت آمیز و کودکانه برای اشاره به پدر یا پدربزرگ استفاده می شه. این واژه معمو ...
🔹 پدر یک روزه / بابای آخر هفته ای / پدر غایب جز روزهای یکشنبه 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Sunday Dad به پدری گفته می شه که: فقط در روزهای یکشنبه یا آخ ...
🔹 ناپدری / بابای ناتنی / شوهر مادر 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی stepdude به صورت غیررسمی و دوستانه برای اشاره به مردی استفاده می شه که: با مادر فرد ازد ...
به پدری گفته می شود که به طور افراطی در مسیر حرفه ای هنری فرزندش دخالت می کند—مثل بازیگری، خوانندگی یا رقص. این اصطلاح معمولاً بار منفی دارد و نشان د ...
🔹 پدر / بابا / پیرمرد خونه 🔸 تعریف عامیانه: در زبان Cockney ( گویش عامیانه شرق لندن ) ، اصطلاحات قافیه دار ساخته می شن تا معنای اصلی رو پنهان کنن ی ...
🔹دستگاه شکافنده / قاتل زنجیره ای / چیز فوق العاده / ترک خفن 🔹 مثال ها: That concert was a ripper! اون کنسرت واقعاً ترک خفنی بود! He’s a ripper on ...
🔹 ریتم دار و مناسب رقص / پر جنب وجوش / موزیک شاد و پرانرژی 🔸 تعریف ها: ( در موسیقی ) : به آهنگی گفته می شه که ریتم تند، شاد و مناسب رقصیدن داره—نو ...
🔹آهنگ فوق العاده پرانرژی و جذاب / قطعه ی موسیقی ناب و هیجانی / ترکِ خفن 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی jamsauce به صورت غیررسمی برای توصیف آهنگی استفاده م ...
👈 گورگون / زن ترسناک و دلهره آور / موجود افسانه ای با موهای مارگونه 🔸 تعریف ها: ( اسطوره ای ) : در اسطوره های یونان، Gorgons سه خواهر افسانه ای بو ...
🔹 فرد بسیار لاغر و استخوانی / نحیف و ژنده پوش ( معنای استعاری ) : فردی که بسیار لاغر، استخوانی، و گاه ژنده پوش به نظر می رسه—طوری که ظاهرش یادآور م ...
🔹 جن شیطونک مکانیکی / موجود خیالی خرابکار / اشکال مرموز فنی 🔸 تعریف ها: ( موجود خیالی ) : موجود کوچولوی خیالی و شیطون که گفته می شه باعث خرابی های ...
🔹 موجود عجیب الخلقه / فرد یا چیز نازیبا و غیرعادی 🔸 تعریف عامیانه: در زبان غیررسمی، به ویژه در فضای اینترنت یا مکالمات طنز، mutant ممکنه برای توصیف ...
🔹همه چیزش خوبه جز صورتش / بدچهره با اندام جذاب / ظاهر ناقص این اصطلاح معمولاً برای توصیف زنی استفاده می شه که اندام جذاب و دل پسند داره، اما صورتش ا ...
🔹 وحشتناک زشت / زشتِ زشت / زننده از نظر ظاهری 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی fugly ترکیبی از دو واژه ی fucking ugly هست و به صورت غیررسمی برای توصیف چیزی ...
🔹به شدت زشت / وحشتناک زشت / زشتِ زشت در واقع، واژه ی butt ( باسن ) در این ترکیب نقش تقویتی داره—یعنی: "زشت به اندازه ی باسن!" یا "زشت در حدی که آدم ...
🔹وعده ی کامل غذایی / غذای چندمرحله ای / پذیرایی چند دوره ای 🔸 تعریف کلی: اصطلاح Full Course Meal به وعده ای گفته می شه که شامل چند مرحله ی غذایی مت ...
🔹بی نقص! / عالیه! / شاهکار! ( با حرکت نمادین بوسه ی سر انگشتان ) 🔸 تعریف عامیانه: عبارت Chef’s Kiss هم به صورت ژست فیزیکی و هم به صورت بیان نوشتار ...
🔹 خوش طعم / دلپذیر / جذاب و وسوسه انگیز 🔸 تعریف ها: ( در مورد غذا ) : چیزی که بسیار خوش طعم، دلپذیر و اشتهابرانگیز باشه. مثال: a toothsome pie → پ ...
یک صفت غیررسمی و عامیانه در زبان انگلیسی است که برای توصیف چیزی به کار می رود که **آنقدر خوشمزه، جذاب یا وسوسه انگیز است که باعث می شود آدم آب دهانش ...
یک اصطلاح عامیانه و بسیار رایج در زبان انگلیسی است که برای توصیف چیزی استفاده می شود که **بسیار عالی، جذاب یا خوشمزه است و ارزش زیادی دارد، به گونه ا ...
عبارت **"Yumster"** یک واژه غیررسمی و عامیانه در زبان انگلیسی است که معمولاً به کسی گفته می شود که: - عاشق خوردن غذاهای خوشمزه است، - یا کسی که ا ...
عبارت "put away" وقتی درباره غذا به کار می رود، به معنای خوردن مقدار زیادی غذا، معمولاً در مدت زمان کوتاه است. این عبارت غیررسمی است و معمولاً برای ت ...
یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای **خوردن یا نوشیدن چیزی به سرعت زیاد و با ولع زیاد، معمولاً به شکلی بی ادبانه یا بدون توجه به آداب** ...
یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای **خوردن خوراکی یا میان وعده به صورت آرام و معمولاً به مقدار کم** است. - خوردن چیزی به عنوان میان ...
## "Mow down" در مفهوم غذا خوردن به صورت غیررسمی برای توصیف **خوردن مقدار زیادی غذا به سرعت و اغلب به شکل شلخته**، بدون توجه زیاد به آداب و رسوم یا ...
🔸 تعریف عامیانه: ( فعل ) : به معنای خوردن یا مصرف کردن مقدار زیادی غذا یا نوشیدنی با اشتیاق زیاد. مثال: We should seriously hodger some of those la ...
🔹 چیزی خوردن / زدن به بدن / bogchi یک واژه ی اسلنگ در زبان فیلیپینیه که به معنای "خوردن" یا "غذا خوردن" به کار می ره. این واژه در واقع وارونه ی واژه ...
🔹 گربه ( با لحن شوخ طبعانه یا محبت آمیز ) 🔸 تعریف عامیانه: در برخی منابع غیررسمی و فضای اینترنت، Ballarat به عنوان اصطلاحی بامزه برای اشاره به گرب ...
🔸 معنای اول: آشپزی در آشپزی فرانسوی، cocotte به ظرف کوچک نسوزی گفته می شود که برای پخت غذاهای انفرادی در فر استفاده می شود. این ظرف معمولاً از چدن ل ...
🔹 زن زردپوست اسطوره ای / زن آزاد و ماجراجو در اسطوره های بومی در فرهنگ Laguna Pueblo ( از قبایل بومی جنوب غرب آمریکا ) ، Yellow Woman شخصیتی اسطوره ...
🔹 زن نیمه اجتماعی / زن حاشیه نشین طبقه ی اشراف / زن وابسته به طبقه ی نیمه نجیب به زنی گفته می شود که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در حاشیه ی جام ...
کلمه **wanton** در زبان انگلیسی چندین معنی دارد که بسته به زمینه کاربرد می تواند متفاوت باشد، اما به طور کلی به موارد زیر اشاره دارد: 1. **بی ملاحظه، ...
🔹 یک هزار پوند 🔹 مثال ها: He dropped one large on that designer jacket. اون برای اون کت طراح، هزار پوند خرج کرد. They offered me five large to ...
🔹 هزار پوند ( ۱۰۰۰� ) ( در زبان عامیانه: یک "grand" ) 🔹 مثال ها: He paid two saucepans for the car. اون بابت ماشینش دو تا "saucepan" داد ( دو هزا ...
( در زبان عامیانه بریتانیایی ) 👈 دو هزار پوند / دو تا اسکناس هزار پوندی 🔸 ریشه شناسی و داستان پشت واژه: این اصطلاح از نام جفری آرچر ( Jeffrey Arch ...
اصطلاح **"The War Office"** علاوه بر معنای رسمی و تاریخی اش ( دپارتمان نظامی در بریتانیا ) ، در زبان محاوره ای و به صورت طنزآمیز به **�همسر�** یا �زن ...
اصطلاح **WAG** در زبان انگلیسی به دو معنی رایج به کار می رود: ### ۱. WAG به معنای �همسران و دوست دخترهای ورزشکاران� - مخفف **Wives And Girlfriends ...
یک عبارت محاوره ای و عامیانه است که به وضعیت خاصی در هواشناسی اشاره دارد: **وقتی باران می بارد اما خورشید هم می تابد**، یعنی همان پدیده ای که به آن * ...