پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٠,٧٩٢)

بازدید
١١,٢٠٦
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 شهروند سالمند / فرد بازنشسته / سالخورده محترم 🔸 تعریف ها: 1 - ( رسمی ) : فردی که به سن بازنشستگی رسیده—معمولاً ۶۰ یا ۶۵ سال به بالا—و ممکنه از مز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹پیر کردن کسی / سال به عمر کسی اضافه کردن ( به صورت استعاری ) / فرسوده کردن از نظر ظاهری یا روحی 🔸 تعریف عامیانه و استعاری: این اصطلاح زمانی استفاد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پیرزن تپلی و بانمک / خانم تپل و سالخورده / پیرزن گرد و دوست داشتنی 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی Flumpnugget در منابع اسلنگ مثل Urban Dictionary به صور ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اصطلاح: CCRC ( مخفف – Continuing Care Retirement Community ) 🔹جامعه بازنشستگی با مراقبت پیوسته / کمپ مراقبتی سالمندان با خدمات چندمرحله ای / مرک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

🔹پوست و استخوان / فرد بسیار لاغر و نحیف / اسکلت متحرک 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Bag of Bones به فرد یا حیوانی اشاره داره که: بسیار لاغر و نحیفه است ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹شماره قدیمی نشریه / چیز یا فرد از مد افتاده / نسخه ی گذشته 🔸 تعریف ها: ( رسمی – نشریات ) : نسخه ای از روزنامه، مجله یا نشریه که مربوط به تاریخ گذ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 افت آبجویی / نعوظ ناتوانی ناشی از مصرف زیاد الکل / شل شدگی الکلی Brewer’s droop اصطلاحی عامیانه در زبان انگلیسی است که به ناتوانی موقت در حفظ یا ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 قرص آبی / ویگرا / داروی اختلال نعوظ 🔸 تعریف پزشکی و عامیانه: - در زمینه ی پزشکی، Blue Pill به صورت غیررسمی برای اشاره به داروی Viagra استفاده می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 واژه: Otōsan / お父さん ( اسم – ژاپنی ) 🔹 پدر / بابا / پدر محترم 🔹 مثال های ژاپنی: お父さん、今日は早く帰ってくる? Otōsan, kyō wa hayaku kaette kuru? بابا، امرو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹پدر / بابا / والد مرد 🔸 تعریف ها: 1 - ( معنای اصلی ) : واژه ی Vater در زبان آلمانی به معنای پدر یا والد مرد هست. این واژه در مکالمات روزمره، اسناد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر خانواده / رئیس خانوار / پدرسالار 🔸 تعریف ها: ( معنای عمومی ) : مردی که رئیس یا سرپرست خانواده است—معمولاً پدر یا پدربزرگ. در این معنا، واژه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بابای خرس گونه / پدر محافظ / بابای پرابهت و مهربان 🔸 تعریف و کاربرد معنایی: 1 - در فضای خانوادگی: توصیف پدری که حامی، مراقب، و محافظ بچه هاست گ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 بابا جون / پدربزرگ عزیز / بابای مهربون واژه ی Poppy به عنوان اصطلاحی محبت آمیز و کودکانه برای اشاره به پدر یا پدربزرگ استفاده می شه. این واژه معمو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر یک روزه / بابای آخر هفته ای / پدر غایب جز روزهای یکشنبه 🔸 تعریف عامیانه: اصطلاح Sunday Dad به پدری گفته می شه که: فقط در روزهای یکشنبه یا آخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ناپدری / بابای ناتنی / شوهر مادر 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی stepdude به صورت غیررسمی و دوستانه برای اشاره به مردی استفاده می شه که: با مادر فرد ازد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به پدری گفته می شود که به طور افراطی در مسیر حرفه ای هنری فرزندش دخالت می کند—مثل بازیگری، خوانندگی یا رقص. این اصطلاح معمولاً بار منفی دارد و نشان د ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 پدر / بابا / پیرمرد خونه 🔸 تعریف عامیانه: در زبان Cockney ( گویش عامیانه شرق لندن ) ، اصطلاحات قافیه دار ساخته می شن تا معنای اصلی رو پنهان کنن ی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹دستگاه شکافنده / قاتل زنجیره ای / چیز فوق العاده / ترک خفن 🔹 مثال ها: That concert was a ripper! اون کنسرت واقعاً ترک خفنی بود! He’s a ripper on ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 ریتم دار و مناسب رقص / پر جنب وجوش / موزیک شاد و پرانرژی 🔸 تعریف ها: ( در موسیقی ) : به آهنگی گفته می شه که ریتم تند، شاد و مناسب رقصیدن داره—نو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹آهنگ فوق العاده پرانرژی و جذاب / قطعه ی موسیقی ناب و هیجانی / ترکِ خفن 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی jamsauce به صورت غیررسمی برای توصیف آهنگی استفاده م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

👈 گورگون / زن ترسناک و دلهره آور / موجود افسانه ای با موهای مارگونه 🔸 تعریف ها: ( اسطوره ای ) : در اسطوره های یونان، Gorgons سه خواهر افسانه ای بو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 فرد بسیار لاغر و استخوانی / نحیف و ژنده پوش ( معنای استعاری ) : فردی که بسیار لاغر، استخوانی، و گاه ژنده پوش به نظر می رسه—طوری که ظاهرش یادآور م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 جن شیطونک مکانیکی / موجود خیالی خرابکار / اشکال مرموز فنی 🔸 تعریف ها: ( موجود خیالی ) : موجود کوچولوی خیالی و شیطون که گفته می شه باعث خرابی های ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 موجود عجیب الخلقه / فرد یا چیز نازیبا و غیرعادی 🔸 تعریف عامیانه: در زبان غیررسمی، به ویژه در فضای اینترنت یا مکالمات طنز، mutant ممکنه برای توصیف ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹همه چیزش خوبه جز صورتش / بدچهره با اندام جذاب / ظاهر ناقص این اصطلاح معمولاً برای توصیف زنی استفاده می شه که اندام جذاب و دل پسند داره، اما صورتش ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 وحشتناک زشت / زشتِ زشت / زننده از نظر ظاهری 🔸 تعریف عامیانه: واژه ی fugly ترکیبی از دو واژه ی fucking ugly هست و به صورت غیررسمی برای توصیف چیزی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹به شدت زشت / وحشتناک زشت / زشتِ زشت در واقع، واژه ی butt ( باسن ) در این ترکیب نقش تقویتی داره—یعنی: "زشت به اندازه ی باسن!" یا "زشت در حدی که آدم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹وعده ی کامل غذایی / غذای چندمرحله ای / پذیرایی چند دوره ای 🔸 تعریف کلی: اصطلاح Full Course Meal به وعده ای گفته می شه که شامل چند مرحله ی غذایی مت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹بی نقص! / عالیه! / شاهکار! ( با حرکت نمادین بوسه ی سر انگشتان ) 🔸 تعریف عامیانه: عبارت Chef’s Kiss هم به صورت ژست فیزیکی و هم به صورت بیان نوشتار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 خوش طعم / دلپذیر / جذاب و وسوسه انگیز 🔸 تعریف ها: ( در مورد غذا ) : چیزی که بسیار خوش طعم، دلپذیر و اشتهابرانگیز باشه. مثال: a toothsome pie → پ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک صفت غیررسمی و عامیانه در زبان انگلیسی است که برای توصیف چیزی به کار می رود که **آنقدر خوشمزه، جذاب یا وسوسه انگیز است که باعث می شود آدم آب دهانش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح عامیانه و بسیار رایج در زبان انگلیسی است که برای توصیف چیزی استفاده می شود که **بسیار عالی، جذاب یا خوشمزه است و ارزش زیادی دارد، به گونه ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"Yumster"** یک واژه غیررسمی و عامیانه در زبان انگلیسی است که معمولاً به کسی گفته می شود که: - عاشق خوردن غذاهای خوشمزه است، - یا کسی که ا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "put away" وقتی درباره غذا به کار می رود، به معنای خوردن مقدار زیادی غذا، معمولاً در مدت زمان کوتاه است. این عبارت غیررسمی است و معمولاً برای ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای **خوردن یا نوشیدن چیزی به سرعت زیاد و با ولع زیاد، معمولاً به شکلی بی ادبانه یا بدون توجه به آداب** ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای **خوردن خوراکی یا میان وعده به صورت آرام و معمولاً به مقدار کم** است. - خوردن چیزی به عنوان میان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

## "Mow down" در مفهوم غذا خوردن به صورت غیررسمی برای توصیف **خوردن مقدار زیادی غذا به سرعت و اغلب به شکل شلخته**، بدون توجه زیاد به آداب و رسوم یا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 تعریف عامیانه: ( فعل ) : به معنای خوردن یا مصرف کردن مقدار زیادی غذا یا نوشیدنی با اشتیاق زیاد. مثال: We should seriously hodger some of those la ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 چیزی خوردن / زدن به بدن / bogchi یک واژه ی اسلنگ در زبان فیلیپینیه که به معنای "خوردن" یا "غذا خوردن" به کار می ره. این واژه در واقع وارونه ی واژه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 گربه ( با لحن شوخ طبعانه یا محبت آمیز ) 🔸 تعریف عامیانه: در برخی منابع غیررسمی و فضای اینترنت، Ballarat به عنوان اصطلاحی بامزه برای اشاره به گرب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معنای اول: آشپزی در آشپزی فرانسوی، cocotte به ظرف کوچک نسوزی گفته می شود که برای پخت غذاهای انفرادی در فر استفاده می شود. این ظرف معمولاً از چدن ل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 زن زردپوست اسطوره ای / زن آزاد و ماجراجو در اسطوره های بومی در فرهنگ Laguna Pueblo ( از قبایل بومی جنوب غرب آمریکا ) ، Yellow Woman شخصیتی اسطوره ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 زن نیمه اجتماعی / زن حاشیه نشین طبقه ی اشراف / زن وابسته به طبقه ی نیمه نجیب به زنی گفته می شود که در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، در حاشیه ی جام ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه **wanton** در زبان انگلیسی چندین معنی دارد که بسته به زمینه کاربرد می تواند متفاوت باشد، اما به طور کلی به موارد زیر اشاره دارد: 1. **بی ملاحظه، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 یک هزار پوند 🔹 مثال ها: He dropped one large on that designer jacket. اون برای اون کت طراح، هزار پوند خرج کرد. They offered me five large to ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔹 هزار پوند ( ۱۰۰۰� ) ( در زبان عامیانه: یک "grand" ) 🔹 مثال ها: He paid two saucepans for the car. اون بابت ماشینش دو تا "saucepan" داد ( دو هزا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( در زبان عامیانه بریتانیایی ) 👈 دو هزار پوند / دو تا اسکناس هزار پوندی 🔸 ریشه شناسی و داستان پشت واژه: این اصطلاح از نام جفری آرچر ( Jeffrey Arch ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح **"The War Office"** علاوه بر معنای رسمی و تاریخی اش ( دپارتمان نظامی در بریتانیا ) ، در زبان محاوره ای و به صورت طنزآمیز به **�همسر�** یا �زن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح **WAG** در زبان انگلیسی به دو معنی رایج به کار می رود: ### ۱. WAG به معنای �همسران و دوست دخترهای ورزشکاران� - مخفف **Wives And Girlfriends ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک عبارت محاوره ای و عامیانه است که به وضعیت خاصی در هواشناسی اشاره دارد: **وقتی باران می بارد اما خورشید هم می تابد**، یعنی همان پدیده ای که به آن * ...