پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٢٢٦)

بازدید
١٥,٧٢٣
تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 واژه: **Lining** ( اسم – آناتومیک، محافظتی، پزشکی ) لای نینگ ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: پوشش داخلی / لایه ی محا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: درد گرفتن / کوفته شدن / حساس یا ملتهب شدن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فیزیکی – ورزشی ) :** احس ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: افزایش وزن پیدا کردن / چاق شدن / سنگین تر شدن ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فیزیولوژیک – طبیعی ) ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: کم، بیشتره / سادگی بهتره / هر چی کمتر، بهتر ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فلسفی – زیبایی شناختی ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پوسته پوسته / خشک شده / زبر و بی روح / قدیمی و بی کیفیت ________________________________________ 🔸 تعریف ها: 1. ** ( فیزیکی – تو ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: می خواد یه حرفی بزنه / حرف داره / اعتراض داره / دلش پره در زبان محاوره ای: یه چیزی می خواد بگه، صداش دراومده، داره غر می زنه ____ ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: زشت و چندش شدن / به هم ریخته شدن / بی ریخت و ناپاک شدن در زبان محاوره ای: وضعش چندش شده، داره بی ریخت می شه، داره به هم می ریزه _ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: شلوار جین پدرانه / جین ساده و بی مد / جین قدیمی و راحت در زبان محاوره ای: شلوار جینی که باباها می پوشن، مدل قدیمی، راحت ولی بی کلا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: بلند کردن نمایشی / وزنه زنی غرورمحور / حرکت خودنمایانه در زبان محاوره ای: واسه پز دادن وزنه زد، خودشو باد کرد، فقط واسه کلاس گذاشت ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اسم، صفت 🔸 معادل فارسی: رهایی بخش / آزادکننده / سبک کننده / حس آزادی در زبان محاوره ای: یه حس رهایی، انگار آزاد شدی، سبک شدی، دیگه خودتی _______ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: آغاز / راه اندازی / پرتاب / ورود به مرحله ی جدید در زبان محاوره ای: راه افتادن، رفتن سر زندگی، شروع مستقل، پریدن از لانه ________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: ادویه ی رابطه رو حفظ کردن / هیجان رو نگه داشتن / تازگی رو حفظ کردن در زبان محاوره ای: رابطه رو از یکنواختی درآوردن، هیجان رو نگه د ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

## 🔹 واژه: **Wooing** ( اسم – عاشقانه، تبلیغاتی، استعاری ) 🔸 **معادل فارسی:** دلبری / دل بردن / خواستگاری / جذب / جلب نظر 🔸 **تعریف:** فرآین ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اکولوژی ( Ecology ) 🔸 تعریف: علم مطالعه ی روابط بین موجودات زنده و محیط اطرافشان. یعنی بررسی رفتار، تعامل، وابستگی، رقابت، و تأثیرات متقابل بین ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اکولوژی ( Ecology ) 🔸 تعریف: علم مطالعه ی روابط بین موجودات زنده و محیط اطرافشان. یعنی بررسی رفتار، تعامل، وابستگی، رقابت، و تأثیرات متقابل بین ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اکوسیستم ( Ecosystem ) 🔸 تعریف: یک واحد طبیعی شامل همه ی موجودات زنده ( گیاه، جانور، میکروب ) و عناصر غیرزنده ( آب، خاک، هوا، نور ) که با هم در ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔹 اکوسیستم ( Ecosystem ) 🔸 تعریف: یک واحد طبیعی شامل همه ی موجودات زنده ( گیاه، جانور، میکروب ) و عناصر غیرزنده ( آب، خاک، هوا، نور ) که با هم در ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پر کردن گوش کسی / بمباران شنیداری / گفتن زیاد به کسی در زبان محاوره ای: گوششو پر کرد، هی گفت و گفت، گوش طرفو خسته کرد ___________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: در جریان گذاشتن کسی / کسی را در راز یا برنامه ای شریک کردن در زبان محاوره ای: طرفو تو ماجرا شریک کرد، گذاشتش تو جریان، بهش گفت قضی ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: لو دادن / خبرچینی کردن / خیانت کردن / گزارش دادن به مقامات در زبان محاوره ای: طرفو لو داد، رفت خبرشو داد، فروختش، جاسوسی کرد ____ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: وضعیت نو / کاملاً سالم / بی عیب و نقص در زبان محاوره ای: مثل روز اولشه، انگار تازه از کارخانه دراومده، صفره صفر _________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: شفاف و تمیز / تروتمیز و شیک / سرحال و مرتب در زبان محاوره ای: همه چی روونه و تر و تمیزه، خوش فرم و بی نقصه، تمیز و خوش تیپه _____ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

تفاوت بین **speak to** و **speak with** ظریفه، اما از نظر لحن، رابطه، و زمینه ی اجتماعی معنا پیدا می کنه. - - - ## 🔹 **Speak to** 🔸 **معادل فا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: هیچ ایده ای / هیچ سرنخی / هیچ تصوری در زبان محاوره ای: هیچی نمی دونه، اصلاً نمی دونه چی به چیه، یه جورایی تو مهه ________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت های معنایی و کاربردی با واژه های مشابه: 🔸 **Seep** یعنی نفوذ تدریجی، خزنده، و اغلب نامحسوس—چه در مورد مایعات، چه احساسات یا تأثیرات. وقتی می ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نشت کردن / تراوش کردن / آرام نفوذ کردن / کم کم پخش شدن در زبان محاوره ای: یواش یواش درز کرد، آروم نفوذ کرد، کم کم پخش شد ________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: پخش کردن / منتشر کردن / پراکندن / گسترده / نامتمرکز در زبان محاوره ای: پخش شد، پخش و پلاست، همه جا ریخته، متمرکز نیست ___________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: گسترش دادن / منتشر کردن / تکثیر کردن / انتقال دادن در زبان محاوره ای: پخش کرد، رواج داد، منتقل کرد، زیادش کرد ___________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: دانش / حوزه ی شناخت / محدوده ی فهم / درک در زبان محاوره ای: تو فهمش نمی گنجه، از دایره ی درکش خارجه، نمی دونه از چی حرف می زنی __ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: در جریان بودن / در حلقه ی ارتباطی ماندن / بی خبر نماندن در زبان محاوره ای: تو جریان باش، از قضیه عقب نمون، تو بازی بمون _________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: روشن شدن / جا افتادن / فهمیدن / به ذهن رسیدن در زبان محاوره ای: یهو فهمید، تازه گرفت چی شده، تازه براش روشن شد __________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نادیده گرفتن عمدی / بی محلی کردن / وانمود کردن که نمی شناسی در زبان محاوره ای: کلاً محلش نذاشت، انگار اصلاً نمی شناستش، رد شد و نگ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: میل ابرازشده / خواسته ی بیان شده / تمایل آشکار در زبان محاوره ای: چیزی که طرف صراحتاً گفته می خواد، خواسته ای که رو کرده، میل علنی ...

پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نابجا / ناهماهنگ / وصله ی ناجور / آدم نچسب / جور نبودن با محیط در زبان محاوره ای: وصله ی ناجوره، به اون محیط نمی خوره، انگار اشتبا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: ابتدایی / اولیه / ناقص / سطحی / ناپخته در زبان محاوره ای: خیلی پایه ایه، هنوز خامه، چیز خاصی نداره، تو مرحله ی اولشه ____________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: کش دادن / آب بستن / طول دادن / پرحجم سازی / پُر کردن با مطالب اضافی در زبان محاوره ای: الکی کشش داد، با چرت وپرت پرش کرد، آب بستش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: نفخ / ورم / بادکردگی / تورم بیش ازحد در زبان محاوره ای: باد کرده، زیادی گنده شده، پر و پف کرده، سنگین شده _______________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

آپ پلی ________________________________________ 🔸 معادل فارسی: بزرگ نمایی کردن / برجسته کردن / پررنگ جلوه دادن در زبان محاوره ای: قضیه رو پررنگ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: اغراق کردن / بزرگ نمایی کردن / آب وتاب دادن / از حد گذروندن در زبان محاوره ای: زیادی شلوغش کرد، قضیه رو گنده کرد، خیلی بزرگش کرد ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: زینت دادن / آراستن / تزئین کردن / آب وتاب دادن / اغراق کردن در زبان محاوره ای: قضیه رو خوشگلش کرد، یه کم چاشنی اضافه کرد، زیادی قش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: بزرگ نمایی کردن / از کاه کوه ساختن / بی خودی شلوغش کردن / زیادی حساس شدن در زبان محاوره ای: بی خودی قضیه رو گنده کرد، یه چیز کوچیک ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

افسردگی واکنشی یا افسردگی موقعیتی ( Reactive Depression ) به وضعیتی گفته می شود که فرد به دلیل مواجهه با یک یا چند عامل استرس زا یا رویداد زندگی چالش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تصویربرداری نوترونی ( Neutron Radiography ) یک روش تصویربرداری غیرمخرب است که مشابه رادیوگرافی اشعه ایکس است اما به جای استفاده از اشعه ایکس از نوترو ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

لامینوگرافی یک تکنیک تصویربرداری پزشکی است که برای گرفتن تصاویر مقطعی دقیق از یک جسم، معمولاً بدن انسان، به کار می رود. در این روش، تصاویر در زوایای ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

لامینوگرافی یک تکنیک تصویربرداری پزشکی است که برای گرفتن تصاویر مقطعی دقیق از یک جسم، معمولاً بدن انسان، به کار می رود. در این روش، تصاویر در زوایای ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

late rickets به وضعیت راشیتیسم گفته می شود که تشخیص و درمان آن در مراحل پیشرفته تر و دیرهنگام صورت می گیرد. این حالت زمانی اتفاق می افتد که کمبود وی ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

fetal rickets وضعیتی است که در دوران جنینی رخ می دهد و ناشی از کمبود ویتامین D، کلسیم یا فسفات در مادر باردار است که به رشد نادرست و نرم شدن استخوان ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

راشیتیسم در بزرگسالان یا adult rickets همان وضعیت نرم شدن و ضعف استخوان ها است که در کودکان رخ می دهد ولی در بزرگسالان نیز ممکن است به شکل بیماری مش ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: مرتب کردن / آراستن / منظم کردن / سر و سامان دادن در زبان محاوره ای: تر و تمیز کردن، جمع وجور کردن، خوش فرم کردن _________________ ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

- نسق در اصطلاح یک سند مالکیتی یا مدرک قانونی محلی بود که در گذشته به کشاورزان داده می شد تا حق کشت زمین هایی که مالک ثبتی کاملی نداشتند را اثبات کنن ...