outage

/ˈaʊtədʒ//ˈaʊtɪdʒ/

معنی: قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق
معانی دیگر: (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a suspension of functions or operations, usu. because of electrical failure.

- We left early because of the outage in our office.
[ترجمه Shana] ما به خاطر قطع برق، زودتر محل کارمون رو ترک کردیم
|
[ترجمه گوگل] به دلیل قطعی دفترمان زودتر رفتیم
[ترجمه ترگمان] ما اوایل به دلیل قطع برق در دفتر کار خود را ترک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an amount of goods that is lacking after delivery or storage.

جمله های نمونه

1. The radio news reported power outages affecting 50 homes.
[ترجمه گوگل]اخبار رادیویی از قطع برق 50 خانه خبر داد
[ترجمه ترگمان]رسانه های خبری گزارش دادند که قطعی برق در حدود ۵۰ خانه را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A windstorm in Washington is causing power outages throughout the region.
[ترجمه گوگل]طوفان باد در واشنگتن باعث قطع برق در سراسر منطقه شده است
[ترجمه ترگمان]انفجار در واشنگتن باعث قطعی برق در سرتاسر منطقه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In recent years, the outage has been used to construct or commission major capital projects to extend the plants' capability.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر، این قطعی برای ساخت یا راه‌اندازی پروژه‌های سرمایه‌ای بزرگ به منظور افزایش قابلیت نیروگاه‌ها مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، از قطع برق برای ساخت یا کمیسیون پروژه های بزرگ سرمایه برای گسترش قابلیت گیاهان استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finding the cause of the power outage is of critical importance.
[ترجمه گوگل]یافتن علت قطع برق از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]یافتن علت قطع برق اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apparently crews were trying to repair a small outage affecting 640 customers in the Mission when the transformer went out.
[ترجمه گوگل]ظاهراً خدمه در حال تلاش برای تعمیر یک قطعی کوچک بودند که بر 640 مشتری در ماموریت تأثیر گذاشت که ترانسفورماتور خاموش شد
[ترجمه ترگمان]ظاهرا خدمه در تلاش بودند تا یک قطع برق کوچک را تعمیر کنند که ۶۴۰ مشتری را در ماموریت خود هنگامی که ترانسفورماتور بیرون رفت، تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The midday power outage also caused traffic snarls as police officers directed traffic through intersections whose signals had gone dark.
[ترجمه گوگل]قطع برق در ظهر همچنین باعث ایجاد غوغای ترافیکی شد زیرا افسران پلیس ترافیک را از طریق تقاطع هایی که سیگنال ها تاریک شده بود هدایت کردند
[ترجمه ترگمان]قطع برق نیمروز همچنین باعث غرولند ترافیک شد؛ زیرا افسران پلیس ترافیک را از طریق تقاطع که سیگنال های آن ها تاریک شده بود هدایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He said there was no power outage.
[ترجمه گوگل]گفت قطعی برق وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اون گفت که قطع برق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The power outage was the result of a failure in the computer system.
[ترجمه گوگل]قطع برق در نتیجه نقص در سیستم کامپیوتری بود
[ترجمه ترگمان]قطع برق نتیجه شکست در سیستم کامپیوتری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A brief electrical outage had sapped its power.
[ترجمه گوگل]یک قطع کوتاه برق، برق آن را کاهش داده بود
[ترجمه ترگمان]یک قطع برق کوتاهی قدرت آن را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even a one-day outage, such as the one that occurred last June, can cost these giant companies $ 100 million.
[ترجمه گوگل]حتی قطعی یک روزه، مانند آنچه در ژوئن گذشته رخ داد، می تواند 100 میلیون دلار برای این شرکت های غول پیکر هزینه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]حتی یک خاموشی یک روزه، مانند آنچه که در ماه ژوئن گذشته رخ داد، می تواند ۱۰۰ میلیون دلار هزینه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead of waiting for an outage to occur, consumers should do security testing on their own—checking how well a vendor can recover data.
[ترجمه گوگل]مصرف‌کنندگان به‌جای انتظار برای قطعی، باید آزمایش‌های امنیتی را خودشان انجام دهند – بررسی کنند که فروشنده تا چه حد می‌تواند داده‌ها را بازیابی کند
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه منتظر قطع برق باشید، مصرف کنندگان باید تست امنیتی را بر روی کنترل خود انجام دهند - چک کردن اینکه چگونه یک فروشنده می تواند داده ها را بازیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on the concept of outage probability, the performance of diversity system with different combing methods is given by statistical analysis.
[ترجمه گوگل]بر اساس مفهوم احتمال قطع، عملکرد سیستم تنوع با روش‌های مختلف شانه‌سازی با تحلیل آماری ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس مفهوم احتمال قطع برق، عملکرد سیستم تنوع با استفاده از متودهای آنالیز آماری به وسیله آنالیز آماری ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Half - way power outage, you want to close all device power.
[ترجمه گوگل]قطع برق در نیمه راه، می خواهید تمام برق دستگاه را ببندید
[ترجمه ترگمان]قطع برق نصف راه، شما می خواهید تمام قدرت دستگاه را ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Outage Notice: The project will be down for general maintenance starting today at 3pm PST for 1-2 hours.
[ترجمه گوگل]اخطار قطعی: پروژه برای تعمیر و نگهداری عمومی از امروز در ساعت 3 بعد از ظهر PST به مدت 1 تا 2 ساعت متوقف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]Outage توجه داشته باشید: این پروژه برای نگهداری کلی از امروز ساعت ۳ بعد از ظهر به مدت ۱ تا ۲ ساعت اجرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطع (اسم)
cut, ablation, cutting, format, outage, disconnection, abscission, rupture, dissection, slack, dismemberment, positivism, concision, disruption, excision, resection, scissors, severance, tearing off

سوراخ (اسم)
outage, aperture, orifice, hole, opening, perforation, puncture, bore, cave, leak, cavity, columbarium, pigeonhole, eyelet, mesh, foramen, peck, tap hole

راه خروج (اسم)
outage, debouchment

مدت (اسم)
interval, life, outage, tract, length, time, period, term, stretch, patch, interspace, duration, usance

قطع برق (اسم)
outage, power outage

زمان قطع برق (اسم)
outage

تخصصی

[برق و الکترونیک] قطع برق بروز اشکال در سیستم برق . از آنجا که قطع برق حتی برای کسری از ثانیه میتواند باعث ایجاد خطا در پردازش داده ها شود، بسیاری از کامپیوترها مجهز به منابع تغذیه قطع نشدنی و رگولاتورهای ولتاژ برق شهر هستند که در صورت قطع کامل برق به صورت منیع تغذیه پشتیبان عمل می کند.
[مهندسی گاز] سوراخ، راه خروج، زمان قطع برق

انگلیسی به انگلیسی

• brief suspension of operation; temporary failure in the supply of power; quantity of something lost in storage or during shipping
an outage is the same as a power failure; used in american english.

پیشنهاد کاربران

Synonyms :Power cut
Blackout
قطع برق
قطع , خاموشی ( برق )
– The news reported power outages affecting 50 homes
– We left early because of the outage in our office
outage ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: کسری گنجایش
تعریف: حجم پُرنشده یا خالی شدة یک مخزن
قطعی برق
power outage
وقفه ، تعطیلی ، توقف موقت یک نوع خدمات و یا تسهیلات
از کار افتادن
تاریکی

بپرس