red light

/ˈredˈlaɪt//redlaɪt/

معنی: چراغ قرمز، چراغ خطر
معانی دیگر: علامت ایست، چراه قرمز، چراه خطر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a red-colored electric light at an intersection indicating that traffic is to stop; stoplight.

(2) تعریف: any signal to stop or be careful.

جمله های نمونه

1. The city is notorious for its red light district and strip clubs.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر منطقه چراغ قرمز و کلوپ های استریپ بدنام است
[ترجمه ترگمان]این شهر برای منطقه روشنایی سرخ و باشگاه ها شهرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's illegal to drive through a red light.
[ترجمه علی فتح اللهی] از چراغ قرمز عبور کردن غیرقانونی است
|
[ترجمه گوگل]رانندگی از چراغ قرمز غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]رفتن به نور قرمز غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We paused for the red light at State College Street.
[ترجمه گوگل]برای چراغ قرمز در خیابان کالج ایالتی مکث کردیم
[ترجمه ترگمان]برای روشنایی سرخ در خیابان دانشگاه ایالتی مکث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the red light comes on, you should recharge the battery so it is ready for the next time.
[ترجمه گوگل]وقتی چراغ قرمز روشن شد، باید باتری را دوباره شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چراغ قرمز روشن می شود، شما باید باتری را شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The police fined her for driving through/jumping a red light.
[ترجمه گوگل]پلیس او را به دلیل رانندگی از طریق/پرش از چراغ قرمز جریمه کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس او را برای رانندگی از طریق \/ پریدن از نور قرمز جریمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was fetched up short by the red light.
[ترجمه jj] او بخاطر شرت قرمز چاق است
|
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز او را کوتاه آورد
[ترجمه ترگمان]از چراغ قرمز رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only if the red light comes on is there any danger to employees.
[ترجمه گوگل]فقط در صورت روشن شدن چراغ قرمز خطری برای کارمندان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فقط اگر نور قرمز روشن باشد هیچ خطری برای کارمندان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He drove through a red light .
[ترجمه گوگل]از چراغ قرمز رد شد
[ترجمه ترگمان]از میان چراغ قرمز رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He drove straight through a red light.
[ترجمه گوگل]او مستقیماً از چراغ قرمز عبور کرد
[ترجمه ترگمان]مستقیم از میان چراغ قرمز رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A red light is usually a signal for/of danger.
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز معمولاً یک سیگنال برای/خطر است
[ترجمه ترگمان]یک نور قرمز معمولا علامت خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The driver had failed to stop at a red light.
[ترجمه گوگل]راننده نتوانسته بود پشت چراغ قرمز توقف کند
[ترجمه ترگمان]راننده نتوانسته بود جلوی نور قرمز توقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A red light flashed on the control panel.
[ترجمه گوگل]یک چراغ قرمز روی صفحه کنترل چشمک زد
[ترجمه ترگمان]نور قرمز روی صفحه کنترل برق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The blood - red light of down flared on her face.
[ترجمه گوگل]نور قرمز خونی روی صورتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]نور سرخ خون روی صورتش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Way at the front end of the house red light came pouring through the tunnel and showed the lake burnished and menacing.
[ترجمه گوگل]در انتهای جلوی خانه چراغ قرمز از تونل می‌ریخت و دریاچه را درخشان و تهدیدکننده نشان می‌داد
[ترجمه ترگمان]در انتهای خانه نور قرمز رنگ از تونل بیرون آمد و دریاچه درخشان و تهدید آمیز دریاچه را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چراغ قرمز (اسم)
red light

چراغ خطر (اسم)
red light

انگلیسی به انگلیسی

• signal to stop, warning sign
a red light is a traffic signal which shines red to indicate that drivers must stop.
people also refer to a decision or a situation that prevents them from doing something as a red light.
the red-light district of a city is the area where prostitutes work.

پیشنهاد کاربران

بپرس