batch processing

/ˌbæʧˈproʊsesɪŋ//ˌbæʧˈprəʊsesɪŋ/

دسته پردازی، پردازش دسته ای

جمله های نمونه

1. First of all, batch processing is out of the question.
[ترجمه گوگل]اول از همه، پردازش دسته ای مطرح نیست
[ترجمه ترگمان]اول از همه، پردازش دسته ای خارج از مساله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Main and Copy Databases are only accessed by batch processes and are not available directly to the lexicographers.
[ترجمه گوگل]پایگاه‌های داده اصلی و کپی فقط با فرآیندهای دسته‌ای قابل دسترسی هستند و مستقیماً در دسترس فرهنگ‌نویسان نیستند
[ترجمه ترگمان]پایگاه های اطلاعاتی اصلی و نسخه برداری تنها توسط فرآیندهای دسته ای قابل دسترسی هستند و مستقیما در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Batch processes and multipurpose plants are virtually ignored.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای دسته ای و کارخانه های چند منظوره عملا نادیده گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]فرایندهای دسته ای و چند دستگاه چندمنظوره عملا نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There would also be less time available for running more batch processes.
[ترجمه گوگل]همچنین زمان کمتری برای اجرای فرآیندهای دسته‌ای بیشتر در دسترس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]همچنین زمان کمتری برای راه اندازی فرآیندهای دسته ای بیشتر در دسترس خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Batch processes are designed to cater for five times as many entries as are currently stored in tables.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای دسته‌ای به گونه‌ای طراحی شده‌اند که پنج برابر تعداد ورودی‌هایی که در حال حاضر در جداول ذخیره می‌شوند را برآورده کنند
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای دسته ای برای برآورده کردن پنج بار به عنوان ورودی های بسیاری طراحی شده اند که در حال حاضر در جداول ذخیره شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A plot queue management system for batch processing organises plotting by media types or for scheduling large plot jobs during off hours.
[ترجمه گوگل]یک سیستم مدیریت صف نمودار برای پردازش دسته ای، نمودارها را بر اساس انواع رسانه ها یا برای برنامه ریزی کارهای بزرگ در طول ساعات خاموشی سازماندهی می کند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم مدیریت صف پلات برای پردازش دسته توسط انواع رسانه ها و یا برای برنامه ریزی فعالیت های توطئه بزرگ در طول چند ساعت سازماندهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. BATCH PROCESSING: Execution of programs serially with no interactive processing.
[ترجمه گوگل]پردازش دسته ای: اجرای برنامه ها به صورت سریال و بدون پردازش تعاملی
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل: اجرای برنامه ها به صورت سریالی بدون هیچ پردازش تعاملی ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On - line processing is virtually opposite of batch processing.
[ترجمه گوگل]پردازش آنلاین عملاً برخلاف پردازش دسته ای است
[ترجمه ترگمان]پردازش روی خط عملا مخالف پردازش دسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is the difference between batch processing and real-time processing?
[ترجمه گوگل]تفاوت بین پردازش دسته ای و پردازش زمان واقعی چیست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین پردازش دسته ای و پردازش زمان واقعی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. RoboEnhancer - the script software for digital image batch processing.
[ترجمه گوگل]RoboEnhancer - نرم افزار اسکریپت برای پردازش دسته ای تصویر دیجیتال
[ترجمه ترگمان]RoboEnhancer - نرم افزار متنی برای پردازش دسته ای تصویر دیجیتال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Batch processing in which input - output units have access to a computer through a data link.
[ترجمه گوگل]پردازش دسته ای که در آن واحدهای ورودی - خروجی از طریق پیوند داده به رایانه دسترسی دارند
[ترجمه ترگمان]پردازش دسته ای که در آن واحدهای ورودی - خروجی از طریق یک پیوند داده به یک کامپیوتر دسترسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In batch processing the jobs are run to completion in consequence.
[ترجمه گوگل]در پردازش دسته ای، کارها در نتیجه به اتمام می رسند
[ترجمه ترگمان]در پردازش گروهی، کارها در نتیجه تکمیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Batch processing to modify the file public.
[ترجمه گوگل]پردازش دسته ای برای تغییر فایل عمومی
[ترجمه ترگمان]پردازش دسته ای برای اصلاح عمومی فایل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Batch processing was replaced by real-time processing.
[ترجمه گوگل]پردازش دسته ای با پردازش بلادرنگ جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]پردازش دسته ای با پردازش زمان واقعی جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] پردازش دسته ای - پردازش دسته ای - پردازش دسته ای - استفاده غیر محاوره ای از کامپیوتر کاربر دسته ای از اطلاعات را به کامپیوتر می دهد و منتظر می ماند تا همه آنها پردازش شود این دسته اطلاعات را یک کار می گویند که مثلا" می تواند برنامه ای با اطلاعات ورودی آن باشد . پردازش دسته ای در نقطه مقابل پردازش محاوره ای قرار دارد. که در آن کاربر از طریق ترمینال هنگام اجرای برنامه با کامپیوتر ارتباط برقرار می کند تفاوت اصلی در این است که در پردازش دسته ای کاربر قبل از دیدن نتایج کل اطلاعات را وارد کامپیوتر می کند اما در پردازش محاوره ای کاربر بر اساس نتایج مقطعی به دست آمده. اطلاعات دیگری به کامپیوتر وارد می نماید
[برق و الکترونیک] پردازش مرحله به مرحله - پردازی دسته ای روشی در رایانه ها که طی آن داده های مودر پردازش، ابتدا رمزگذاری و به گروههایی تقسیم می شوندو سپس پردازش می شوند.
[زمین شناسی] دسته پردازی ،پردازش دسته ای اجرای خودکار و غیر تعاملی مرحله فرمان.
[صنعت] پردازش دسته ای
[ریاضیات] پردازش دسته ای، تعمیر دسته دسته

انگلیسی به انگلیسی

• processing of a number of files and accumulated information executed by computer without interaction with the user

پیشنهاد کاربران

batch processing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پردازش دسته‏ای
تعریف: پردازش یکجای گروهی از داده‏ها به جای پردازش تک‏تک آنها

بپرس