پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٠,٨١٤)
به معنای این است که چیزی به عنوان یک حقیقت مسلم یا امری بدیهی پذیرفته شده است و نیازی به اثبات یا بحث بیشتر ندارد. یعنی چیزی واضح، قطعی یا تضمین شده ...
تشحیذ در زبان فارسی به معنای تیز کردن، برّنده کردن یا تیز کردن ابزار است. این واژه بیشتر در زمینه های فنی و صنایع دستی به کار می رود، به ویژه وقتی بخ ...
خستگی همدلی یا فرسودگی عاطفی به خستگی عاطفی، جسمی و روانی گفته می شود که افراد مراقب، کارکنان بهداشت و درمان و کسانی که به افراد در وضعیت های سخت کمک ...
یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای حتی به قیمت خیلی زیاد هم حاضر نیستم یا به هیچ قیمتی حاضر نیستم انجام کاری را بدهم یا چیزی را بپذیرم. این عب ...
فرآیندی است که طی آن چیزهایی که معمولاً به عنوان کالا یا محصول در نظر گرفته نمی شوند—مانند ایده ها، فرهنگ، طبیعت یا روابط انسانی—به کالاهایی تبدیل می ...
فرآیندی است که در آن محصولات یا خدمات در بازار به حدی شبیه و بدون تفاوت می شوند که تنها عامل تمایز آن ها قیمت است. وقتی این اتفاق می افتد، مصرف کنندگ ...
رویکرد از پایین به بالا / روشی برای حل مسئله، برنامه ریزی یا تحلیل است که از جزئی ترین یا پایه ای ترین عناصر شروع می کند و به تدریج به سمت تشکیل یک س ...
بازگشت به موقعیت، نقطه یا حالت قبلی با چرخش یا تغییر جهت. این عبارت می تواند به صورت واقعی برای اشیاء چرخان یا به صورت استعاری برای بازگشت به موضوع ...
بیان یا نشان دادن احساسات، افکار یا مشکلات درونی به صورت بیرونی. همچنین می تواند به معنای واگذاری یک فرایند، وظیفه یا مسئولیت به خارج از سازمان یا خ ...
پیچاندن، تاب دادن یا به هم پیچیدن. در کاربرد روزمره، این واژه معمولاً به معنای پیچیده و دشوار کردن موضوعات، ایده ها یا توضیحات به کار می رود؛ یعنی وق ...
یک اصطلاح غیررسمی است که به معنای این است که کسی آماده یا خواهان درگیری یا مقابله با شخص دیگری است، چه به صورت کلامی و چه فیزیکی. این عبارت معمولاً ب ...
جبرگرایی یا دترمینیسم یک مفهوم فلسفی است که بیان می کند هر رویدادی، از جمله رفتارهای انسانی، توسط علل قبلی و قوانین طبیعی تعیین شده است. بر اساس جبرگ ...
یک اصطلاح عامیانه که به معنای دیوانه بودن، عجیب و غریب بودن یا ناپایداری ذهنی فرد است. این عبارت به صورت طنزآمیز یا غیررسمی به کار می رود تا نشان دهد ...
/məˈʃʊɡə/ ( مِشوگا ) یک واژه ییدیش ( زبان یهودیان اشکنازی ) است که به معنای دیوانه، احمق یا مجنون است. این واژه برای توصیف کسی استفاده می شود که ر ...
دیوانه، مجنون یا رفتار بسیار غیرمنطقی و عجیب. این عبارت غیررسمی و تا حدی طنزآمیز برای توصیف کسی به کار می رود که رفتار غیرعادی یا غیرمنطقی دارد. نما ...
عددی است که نشان دهنده میزان اعتماد، اعتبار یا برداشت کلی از یک فرد، برند یا کسب وکار است که معمولاً بر اساس رفتار گذشته، بازخورد مشتریان، نظرات آنلا ...
کتاب یا نشریه ای است که هر سال منتشر می شود و شامل اطلاعات متنوعی درباره یک سال یا موضوع خاص است. این اطلاعات معمولاً شامل تقویم، تاریخ های مهم، زمان ...
به خاک یا زمینی گفته می شود که حاوی مواد معدنی باارزش، به ویژه طلا یا فلزات گران بها است و استخراج آن سودآور است. به صورت استعاری، به معنای کشف چیزی ...
به جریان ورود و خروج پول نقد در یک کسب وکار در یک بازه زمانی مشخص گفته می شود. این مفهوم نشان می دهد که چقدر پول به شرکت وارد شده ( ورودی ) و چقدر خر ...
مترادف ؛ Face reality, Get real, Come to senses, Open one’s eyes, See the truth, Snap out of it مثال؛ You need to wake up and smell the coffee — the ...
ناگهان یک درک یا فهم جدید به ذهن یک شخص رسیدن. این عبارت لحظه ای را توصیف می کند که یک حقیقت، ایده یا واقعیت به طور واضح برای فرد روشن می شود. نماد ...
تشخیص نشانه ها یا علائمی است که نشان می دهد اتفاق بد یا ناخوشایندی به زودی رخ خواهد داد. این عبارت به پیش بینی مشکلات، شکست یا فاجعه بر اساس هشدارهای ...
معادل فارسی آن دو دو تا چهار تا کردن است که در گفتار روزمره بسیار رایج است. مترادف ؛ Figure out, Deduce, Infer, Understand, Work out, Connect the do ...
داشتن تأثیر عاطفی قوی یا درک کردن کامل و عمیق چیزی توسط فرد. معمولاً به پیامی، واقعیتی یا درکی اشاره دارد که به صورت شخصی و عمیق احساس می شود و تأثیر ...
به صورت لفظی یعنی چیزی به طور فیزیکی به کسی برخورد کند یا ضربه بزند. به صورت استعاری یعنی یک درک، احساس یا ایده ناگهان برای کسی روشن شود یا به شدت ر ...
شرکت فعالانه یا درگیر شدن در یک موقعیت، فعالیت یا گروه. معمولاً به معنای پیوستن به محیطی پویا یا رقابتی است که اتفاقاتی در آن رخ می دهد. مترادف ؛ Jo ...
پذیرفتن مسئولیت یک کار دشوار یا بار سنگین. این عبارت نشان می دهد که فرد مسئولیت یا مشکلاتی را بر عهده می گیرد و آن ها را تحمل می کند، گاهی به نمایندگ ...
شروع کردن یا متعهد شدن به انجام کاری، به ویژه کاری که دشوار یا نیازمند تلاش و پشتکار است. این عبارت نشان می دهد که باید با جدیت کار را آغاز کرد و نبا ...
یک اسم غیررسمی است که برای توصیف شخص یا چیزی به کار می رود که برجسته، فوق العاده یا به ویژه خوب است. همچنین می تواند به معنای نمونه ای عالی از یک نوع ...
مثال؛ "Can you hand me that thingamabob over there? I need it to fix this. " "I can't find the thingamabob that holds the door open". "It's one of ...
به شیئی گفته می شود که می چرخد یا حداقل بخشی از آن می چرخد. این می تواند یک اسباب بازی مثل چرخ باد، فرفره، صداساز چرخان یا یک تزئین باغی باشد که با ب ...
/ˈduːˌhɪki/ ( دو - هیکی ) اصطلاحی غیررسمی، بیشتر رایج در آمریکا، برای اشاره به یک شیء یا دستگاه، اغلب کوچک، است که نام آن یا مشخص نیست یا به طور موق ...
محکم گرفتن، چسبیدن، نگه داشتن، یا حفظ کردن چیزی است. این عبارت هم به معنای فیزیکی ( نگه داشتن چیزی با دست ) و هم به معنای استعاری ( نگه داشتن یک موقع ...
اصطلاحی عامیانه است که به معنای غلبه کامل، پیروزی قاطع یا تسلط بر کسی یا چیزی، به ویژه در زمینه های رقابتی مانند بازی های رایانه ای یا ورزش به کار می ...
خنزل پنزل ( یا خنزر پنزر ) در زبان فارسی به اشیاء یا وسایل کهنه، بی ارزش، فرسوده یا کم بها گفته می شود. این عبارت معمولاً برای توصیف خرت و پرت ها، وس ...
یک اصطلاح عامیانه و دوستانه در زبان انگلیسی است که به معنای **انسان خوب، مهربان، قابل اعتماد و خوش قلب بودن** است. وقتی کسی به شما می گوید "Be a good ...
مثال ها I caught a glimpse of the celebrity as she entered the building. من لحظه ای آن سلبریتی را دیدم وقتی وارد ساختمان شد. We caught a glimpse o ...
عبارت **"I’m detached"** به معنای **من بی طرف، جداشده یا بی تفاوت هستم** است و بسته به زمینه می تواند معانی مختلفی داشته باشد: ### 1. بی طرف یا جداش ...
عبارت **"Not my circus, not my monkeys"** یک ضرب المثل عامیانه و طنزآمیز در زبان انگلیسی است که ریشه در زبان لهستانی دارد و به معنای **"این مشکل من ن ...
**اصلاً اهمیت ندادن یا کاملاً بی تفاوت بودن نسبت به چیزی**. این عبارت بار معنایی قوی و کمی توهین آمیز دارد و معمولاً در مکالمات غیررسمی و دوستانه یا ...
یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای **بی تفاوت بودن، اهمیت ندادن یا ناراحت نبودن از چیزی** است. این عبارت معمولاً در مکالمات روزمره برای ب ...
یک اصطلاح عامیانه و دوستانه در زبان انگلیسی است که به معنای **اصلاً اهمیت ندادن یا بی تفاوت بودن کامل نسبت به چیزی** است. این عبارت مشابه "don’t give ...
مثال ها I don’t give a damn what they think about me. اصلاً برایم مهم نیست که آن ها درباره من چه فکری می کنند. She didn’t give a damn about the ru ...
به صورت استعاری و در برخی زمینه ها به معنای **اقدام به خودکشی، به ویژه پریدن از ارتفاع یا پایان دادن به زندگی به روشی ناگهانی و قطعی** است. این عبارت ...
یک اصطلاح انگلیسی است که به صورت استعاری و معمولاً به طور محترمانه یا شاعرانه به معنای **مرگ، درگذشتن یا رفتن به جهان پس از مرگ** است. این عبارت برای ...
در برخی زمینه ها و به صورت استعاری و ملایم، می تواند به عنوان یک **عبارت پوششی یا ایهامی برای خودکشی** نیز به کار رود. در این کاربرد، مفهوم آن این اس ...
یک اصطلاح انگلیسی است که به صورت استعاری به معنای **مرگ و روبرو شدن با خدا یا خالق خود** است. این عبارت معمولاً به طور محترمانه یا شاعرانه برای اشاره ...
عبارت **"do the deed"** یک اصطلاح عامیانه و چندمعنایی در زبان انگلیسی است. ### 1. انجام دادن کاری مهم یا سخت - معمولاً به انجام کاری اشاره دارد ک ...
**آخرین نفس کشیدن، یعنی مرگ یا پایان زندگی** . این عبارت به صورت استعاری و ادبی برای توصیف لحظه ای که فرد جان می دهد و نفس آخر را می کشد به کار می رو ...
**مرگ یا پایان زندگی** است. این اصطلاح به طنز یا به طور غیررسمی برای اشاره به این موضوع به کار می رود که فرد دیگر بازنخواهد گشت یا دیگر در میان ما نی ...