پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٠٢)
زبوز ، گرداب
زَپ
زَت
زَچنگی
زَخون = غرور
زدونتن
زدونتن
Buy = خریدن Purchase= زَدونیدن
نقاب = زَرایو ( Zar - iv )
کم زَرمی = نبود یا کمبود تولید اشک در انسان
زائیدن ، به دنیا آوردن
شدید = زُست
زَُشت = روئیت ، دیده شدن
زُشتن
غیبت ( گناه ) = زِشتیاد
زُغَم
لحظه = زَغَنگ
زفرفیدن = اندک اندک خوردن برای تجربه ی مزه
عکس زفرفیدن
تهدید= زِلیفَن
نقاشی کردن
زنگَلاله = کُپه ی برف
زَنگَلاله = کُپه ی برف
زَوسالاری از آنجا که دریاسالار پیش از این در ترجمه ی Admiral به کار رفته است. برای جلوگیری از اشتباه با آن بجای استفاده از واژه ی دریا در ترجمه بهتر ...
زوپه = قرض ، دین
تروده
زوخ = منگوله ی پوستی
نفوذ = زوژ
قسمت = زون / نیاوه
زَویدن
زَویره = باد سرد ناگهانی و سخت وزنده
زِهِشت
ریاضت = زهَنجه
تنزل
زیریدن
زیز = برف ریز که آهسته بارد
زیس = طرف ، کنار ، جانب ، ساحل
اطمینان = زیغ
قدح = زیغال
زیکاشناسی
افشاء = زیمور
زیو ( Ziv ) = کشتی بخار
تساوی = زیوار
دوجانبه = زِیین ( zeyin )
ژابیژ
خلوص = ژاوگی
خلوص
ژَردی= پرخوری
بُنچه