پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٢)
پاغُره
پایچَم = ترجمه ، زیرنویس
پایامِش = سرانجام رسی ، پایان دهی
پتاکی = یقین ، آشکارگی ، پیدایی
پتاکیدن = پیدا کردن ، آشکار کردن
پدمانیدن = میانه ورزی ، اعتدال ورزی در کار ها
دشمن متخاصم = پتیارمند دوست متحد = هیارمند
برایستادن = موافقت کردن ، پدایستادن = مخالفت کردن ، ( به پازند )
پدنگریدن = دیده بانی دادن ، با مواظبت نگاه کردن ،
پُررواج
متخصص = پُردان ، کاردان ، آگاهبُد
پُرشناس = کارشناس ، متخصص ، مجرب
پُرمرگ = مرگ آور ،
پرمرگی = همه گیری ، سرایت بیماری
پرهاختن = تربیت کردن
حلقه = پَره / چنبر / انگَله
پزامندگی = پختگی ، بلوغ ، با تجربه بودن
پزدئیدن = 1 - تنبیه کردن، 2 - اخراج کردن ، تبعید کردن
پژدیس / پژتاب = تصوری که روی آب یا آینه تشکیل می شده است. ( پازند )
پَساندن = پخش کردن ، افشاندن
پَسکوندن = قالب زدن، به شکل در آوردن
پَشو = چهارپایان اهلی ، دام ( پازند )
پَشینیدن = زنجیر کردن ، دست بند زدن، بازداشت کردن
وِناهِش = گناه و جرم
پوهِش / پُهِش = گناه و جرم
چربی = پِیتوِه / پِسید / پی هو / په
پیش غدا = پیش باره / پیش پاره از " باردن / پاردن "به معنی خوردن ، بلعیدن
پیش خرد = خرد فطری در برابر پس خرد = خرد اکتسابی
پِیکوبی = دعوا ، نزاع
تاشک = مایه ماست
تُچاوِه = نژاد ، تخم و ترکه ، اصل و بنیاد
تُخشایی = کوشایی
سند = ترزده
در پهلوی اما واژه ی "جادگو" برای وکیل استفاده میشده نه قاضی ( کادیک )
تَروَنِش = غلبه
تَروَنیدن = غلبه کردن ، شکست دادن ، چیهریستن
تِریست یار = سیصد سال
تَزِش= جریان {آب و . . . . }
تَزَند = جریان ، روانِگی ( پازند )
تسوم = چهارم ( به پازند )
تِمک = تمیک ، تاریک
تمیک = تاریک
هوای شرجی = تَمیس
تَند = ضعیف ، نزار ، پژمرده ، رنگ پریده
توان هیر = قدرت مالی
توجِش = کفاره و جبران
توزِش = انتقام
جَو ( اتمسفر ) = تواش ( Twash ) ( به پازند ) ، تواشَه ( به اوستایی ) اَندَروای = اندَروا ، فضا ، جو ، اتمسفر
توماک = تاریکی ، سیاهی
تیزابگی