پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٤)
کوژ سرون / کوژ سُنج = درای سرین و نشیمنگاه برآمده
کوژ سینه = دارای سینه های برآمده
کومند = ساکن ، مسکن دار
کومند = ساکن ، دارای جای و مکان
کیمار = خار ، تیغ
قوطی = کی وُت / کوت ( به پازند و پهلوی ) به مهنی ظرف و جعبه است! ترکی؟ ها ها ها ( فقط قدمت وجود حرف "ق" در فارسی از قدمت خیلی از زبان ها بیشتر است )
کین منِش
به پارسی "اوی مَجِست"
وایه دل = حسرت به دل ، عقده ای
گاتن = سرود خواندن
چِهرا = متشکل ، دارای هیبت و شکل
چهرانا = چهره گر ، شکل دهنده
همچهراندن = همانند کردن
گبراگ = قبراق ، هشیار ، مسلح ، آماده و گبر ( زره ) پوشیده برای جنگ
گِتا = جهان ، گیتی
گُرازِش = کنایه از رفتار ، تمایل ، گرایش
عالی رتبه = بلند پایه / گران سایه / گران پایه گران سایه. [ گ ِ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردمی عالیرتبه و صاحب جاه و مرتبه. ( برهان ) ( انجمن ...
تایاندن = همانند ساختن ، همتا ساختن
گِراهانِش = شبیه سازی
گِراهه = شباهت
گِراهِش = شباهت
گراهیدن = شبیه بودن
گُرگرفتن = آتش گرفتن گِرگرفتن = محاصره کردن
گَردتا = گردنده ، گردون ، چرخنده
به پارسی علاوه بر تاج "گرزن" / "گرزین" = تاج جواهر نشان شاهی
گرماگر = وسیله گرم کننده اتاق در معابد زرتشتی
گروان= گریوانه ، رحم
گریوانه / گریو = زهدان ، پوگان ، رحم
گرویش = تمایل ، ایمان اسم از گروییدن ر. ک = گروسیدن
گیریپیدن / گیریخیدن = گریه کردن ، گریستن ، اشک ریختن.
گیریپیدن / گیریخیدن = گریه کردن ، گریستن ، اشک ریختن.
گناردن = مرتب کردن ، ترتیب دادن ، نظم دادن
گُنارش = ترتیب
گوساله = گودر ، گوکِه
گوکاردن = شهادت دادن
گیتاک = موجود در گیتی ، مادی، فیزیکی ، جسمانی
لانا = مرتعش ، لانیدن = تکان دادن
پالتو = لباده / لباچه / جُبه
لوک = شتر نر
مادوَر = مهم ، اساسی
باپیر و ماپیر = پدربزرگ و مادربزرگ
مامَس و بامَس = مادربزرگ و پدربزرگ
به پارسی "مَجِستیک / مجستین" مَجِست = مج ست = بزرگ ترین ، معروف ترین
مَدَن = رسیدن ، آمدن ، فرارسیدن
مردم بُدی / مردم پَدی = مردم سالاری ، حکومت مردم
مَسِش = بزرگ داشت ، تکریم
مِشتن = شاشیدن
در پهلوی "مودَر /موتَر" ( Mutar ) = به معنی ادرار بوده است! واضحه که بن سه حرفی عربی از آن گرفته شده
میت منش = بد منش ، کژ منش
میت گویش = بد گویی