پیشنهادهای ژاسپ (٢,٢٥١)
کائنات = نیوَر
انتظام = نیوراد
نیوند = فهم و ادراک
تفکیک = وابُرش / وابُریدن
واخوردن
وادادن
دفع کردن = واراندن
قابله = واردین
قیام کردن = وارستادن / برخاستن /چَغمونِستن
اضمحلال = وارفتگی
حین = وازیره / هنگام / وقت
واساختن
انکار کردن = واسرنگیدن
واسوختن
واشکافتن
قصاص = واکُشتن
واکشیدن = دست درازی کردن ، تعرض کردن
واکشیدن = دست درازی کردن
جراحت = والانه
واهُش آمدن = از مستی در آمدن واهشیدن
لزوم = وایی لزوم داشتن = واییدن
واییدن = لازم بودن ، لزوم داشتن ، ضرورت داشتن ، بایستن
تفریق = وِجارش
فتوا = وَچَر
سهام = وَراستاد
ورام
نشستن
وَرسنگ = معتبر ، با اعتبار
متورم = وَرغاره
شفاف = وَرغَشت
وَرکار = شاغل ، استخدام شده ، مشغول به کار
وَرگشت = افول ، ویرانی و تباهی
لقب = وَرنام
تخت شاهی = پات / اورنگ / وَروار
وُسو= آنکه بر خود تکیه کند ، دارای اعتماد به نفس
معاش = وَشتا
وشناد = فراوان ، انبوه
وشناب = آب شاهدانه
وَشیان = جزاء و کیفر
مونث = ماده / وَکده
مدت = وِلا در این مدت = در این وِلا
متفرق = وِلاو / پاشیده / پراکنده
وَنج = مبر م و حیاتی
امتحان = وَند
وندسار = مرکز دایره
مایحتاج = وَتکول
ویژاندن = تخصیص دادن ، اختصاص دادن ، خصوصی کردن
2 - ویژیدن / آویژیدن = پاک کردن ، طاهر کردن ، پالودن
ویشانیدن = دعوت کردن ، فراخواندن