پیشنهادهای ژاسپ (٣,٧٧٤)
میت کنش = بد کنش
در پارسی ( پازند ) = میت
ناشایی = نابودگری ، مرگ آوری
ناشا = نیست کننده ، نابود کننده
ناف بش = آزارنده ی خانواده ، برادر آزار ، خواهر آزار ، فرزند آزار ، مادرآ زار
نایادی = فراموشی
نسار = شُمال
نَسانیدن = تخریب کردن
نَسانِش = تخریب
نِس = عمیق ، ژرف نستوم = عمیق ترین جا
نِست = عمیق ، ژرف نِستوم = عمیق ترین جا
نهفتار = اختفاء ، پوشیدگی ، نهفتگی
نیا رَس = ارث ، آنچه از نیا رسد
نی وَستن = انجام دادن
نی دواریدن = فرار کردن
نیشامی = پگاه ، فجر
انحراف = کژِش / کیبیدِگی / پژوَردِش
نِگانیدن = نهان کردن ، مخفی کردن ، دفن کردن
نیم ژه = مژه بر هم نهادن و رضایت دادن
نیوه = خط ، نوشتار
وادیدن = 1 - راهنمایی کردن 2 - عروسی کردن همریشه با Wedding
وایودگانی = عروسی ، زناشویی
بِدردن / وَدَردن = بدر کردن ، گذراندن ، سپری کردن
وَدیرنده = درگذرنده ، متوفی
وَدیرش = رحلت ، مرگ
وَرهومند = بی اعتماد ، مشکوک
وینیردن = 1 - انجام دادن 2 - برگزار کردن 3 - برپا کردن
بَهارش = گردش ، تحول
وهمه =1 - ترس ( پارسی است ) ، 2 - گشادی ، فراخی 3 - دعا ، نیایش ، ستایش
بیزارش = بیزار شدن ، متنفر شدن ، برائت ، اعلام برائت
ویاریدن = بیدار کردن ، صدا زدن بدین منظور ، هشیار کردن
هازِش = اجتماع ، تجمع
هَپَره = چرک ، ریم ، زخم
هَخ = هَخا ، دوست ، رفیق
هَستوَر = موجود ، حیوان ، جاندار هستیگر = خالق
آگوشیدن = در آغوش گرفتن اَنگوشیدن = شبیه بودن ، به مشابهت انداختن ، همانند بودن
هوابه = خوش روی ، زیبا ، آبرومند
هوپد = پدر خوب
هوپُس = پسر خوب
پدر و مادر
پُس = پِسر مانند : هوپُس = فرزند خلف ، پسر خوب
هوتاش = خوش بُرش ، خوش اندام
هوتک = هو تک = خوب دونده ، تیزپای ، سریع السیر ر. ک : تکاپوی
هوژست = نیک بار آمده ، با تجربه ، ماهر و زبردست
هوسپوری = کمال ، بی عیب و نقصی ، درستی
هوسیدن = 1 - خشک شدن ، خشکیدن 2 - ترسیدن 3 - ضعیف شدن
یار = سال
یشتِگار = عبادت کننده
به پارسی "یوتر" = دیگر ، متفاوت یوتر = یوت تر ، شکلی گسترش یافته از پیشوند جود / یوت است.
یُدکردن = جدا کردن