پیشنهادهای ژاسپ (١,٠٣٥)
آناوِش = تخریب آناویدن، آنافتن = خراب کردن آنافته = خراب
آناوِش = تخریب آناویدن، آنافتن = خراب کردن آنافته = خراب
آکوستن = به زنجیر بستن، بستن ، بستن کشتی با بند به اسکله ، آویختن چیزی از سقف
آلَک = به معنی " طرف ، سوی ، جهت " در پهلوی
آکار کردن ، بی اثر کردن ، بی فایده کردن.
اَدین = بی دین
مزناهش مزناهیدن = بخار شدن مزناه = بخار
شایَن
الزام = بایَند ضرورت = بایستگی
امکان = شایند
"درفشیدن" به معنی لرزیدن و موج خوردن پرچم بدست باد است.
مانستان ، مَندیر
برابر فارسی circumplex
مازه ، مازو
شکل واژه ای فارسی است ، نه تازی و اکدی و عبری و سامی و. . . . ، شکل از Shkala ( skala ) در سانسکیریت می آید. به معنی "شکن شدن ، نمایان شدن"
برابر فارسی آن "جِرنده" است.
اَفشه ی جو
از ریشه ی هندواروپایی است و یونانی Historia را از Sutra در سانسکیریت ساخته اند. واژه ی Story در انگلیسی هم از همین ریشه است.
اَخرُک
بار = وین
زای به معنی آلت وسیله یا سلاح هم می باشد.
زیچ = گاهشمار
دوستان گویا این واژه در عربی هم استفاده میشه و انگار فارسی نیست! ( کامت قبلی من اشتباه بوده پوزش می خواهم ، هر چند که در واژه نامه ی بتهایی به عنوان ...
" سا" پسوندی به معنی زمان بوده است. "ایسا " کوتاه شده ی" این سا" و به معنی این زمان. "پسا" به معنی پیسن گاه یا بیگاه و دیر وقت شدن است. "اوسا" کوت ...
" سا" پسوندی به معنی زمان بوده است. "ایسا " کوتاه شده ی" این سا" و به معنی این زمان. "پسا" به معنی پیسن گاه یا بیگاه و دیر وقت شدن است. "اوسا" کوت ...
" سا" پسوندی به معنی زمان بوده است. "ایسا " کوتاه شده ی" این سا" و به معنی این زمان. "پسا" به معنی پیسن گاه یا بیگاه و دیر وقت شدن است. "اوسا" کوت ...
" سا" پسوندی به معنی زمان بوده است. "ایسا " کوتاه شده ی" این سا" و به معنی این زمان. "پسا" به معنی پیسن گاه یا بیگاه و دیر وقت شدن است. "اوسا" کوت ...
گیله به معنی زنبیل یا سبد است. گیله ی لباسی = سبد لباسی ، سبدی که در آن لباس های کثیف را برای شستن جمع میکنند.
این پشیوند های تک واجی مانند ( چ در چموش، پ در پالوده ، س در ؟ ، ش در شکافتن ، خ در خموش ) به جز این چند نمونه اندک واقعا کاربرد گسترده داشته اند؟ چگ ...
عامل
علوم هُناختی
تله = پَهَند
چرا خیلی از گیاهان به مُشک ختم می شوند؟ مانند بیدمشک ، تمشک ، نمشک ، فرنجمُشک ، پلنگمُشک؟؟؟
ولی در کل انگلیسی زبون زیباییه ، نباید بر این زبان خرده گرفت ، این زبان تاریخ خودشو دارد ، کاش علامه ی دهر "بهزاد جان رضایی" یه کم تاریخش رو می خوندن ...
سوارگان
سنب و سنبک نیر به قایق اطلاق می شده است. ولی سنبک کوچکتر است.
سماری اسپاش پیما
اجاردن
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در فارسی واژه ی کهن "دون" به معنی زمان را دشته ایم. مانند واژه ی ایدون به چمار "این زمان " و واژه ی "آندون" به چمار "آن زمان". خود اصطلاح اکیوت و کرو ...
در اقتصاد به جای آن می توان از "پایندانه" که پارسی و نوشتن آن در متن چشم نواز تر است استفاده کرد.
اجاره دادن خانه
خشکی سالاری در برابر دریا سالاری = Thalassocracy
واژه ی " آوَخ " نیز به معنی بهر و بهره به کار می رفته است .
مرزانه ، راهانه
جمع = بیشال ، رَمَن
ریتم = رون ریتمیک = روه مند
تمامیت = گِشتی ، گِشتال , - - - - - - > گشتالت @_@