گر گرفتن


معنی انگلیسی:
flame

لغت نامه دهخدا

گر گرفتن. [ گ ُ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) مشتعل شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - مشتعل شدن شعله کشیدن . ۲ - از شدت حرارت بجان آمدن و بی تاب شدن : وای . گر گرفتم .

فرهنگ معین

(گُ. گِ رِ تَ ) (مص ل . ) ۱ - (عا. ) مشتعل شدن . ۲ - مجازاً: بسیار خشمگین و تحریک شدن .

واژه نامه بختیاریکا

گُپ زِیدِن؛ تشتها داشتِن

پیشنهاد کاربران

گَر گرفتن ؛ به گر مبتلا شدن. به جرب مبتلاگردیدن.
گر گرفتن ؛ شعله ور شدن.
گرگرفتگی: احساس گرمی بر اثر گرمای هوا یا تغییرات هومون زنانه در دوره یاىسگی ( مونوپز ) و در هر دم حالت همراه با عرق کردن، در معنی برابر فلشینگ ( Flushing ) یعنی قرمزی صورت بر اثر تغیرات هورمونی ( سروتونین یا هیستامین ) .
در مهاباد اصفهان یعنی احساس شدید گرما در بدن
( گَر ) در زبان اوستایی به چمِ :
1 - بیدار نگه داشتن
2 - گرم شدن، داغ بودن، درخشیدن
3 - کشیدن، سنگین بودن، کشیده شدن
4 - فرو بردن، غورت دادن
بوده است. ( نگاه کنید رویه هایِ 461 و 462 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) ) .
گر میگیره تنم وقتی میگیری دستمو. . .
بخشی از آهنگ بی تقلب از آلبوم نقاشی ماکان بند❤
هوالعلیم
گُر گرفتن : آتش گرفتن ؛ الو گرفتن؛ مشتعل شدن. . .
اتش گرفتن

بپرس