پیشنهادهای ژاسپ (٢,٥٠٢)
خوسانیدن
خَوِیسِه
منحنی= خَهله
خُهر
خیاوار
خیل
خیلو / خیرو
خینیدن
دا
دابا
قاضی = داتوبر / کادیک
داخِس = ناتوانی ، ضعف و بیماری
دادوند
دارا کردن ، معلق کردن ، داشتن کُنانیدن ( نظام الاطبا )
کُرکُم / دارزرد / داری زرد
وظیفه = داره
داساری
دامال
دامن بوسی
عفو = دامود
داموغ = فریاد ستم و درخواست دادرسی
داو
داهاشناسی = مطالعه ی علمی غار ها
دَب = حفظ ، حفاظت و نگداری
شکوت و شکوه ، آوازه و شان
دَپایه= مدرسه و مکتب
چکنه = دُج ، چسپناک در مورد چیز های شیرین
خلاصه = دَخ
لازم = بایَن / بایستنی
لازم = دَربا
درباختن
دربستن
درپیوستن = ملحق شدن ، منضم شدن
نصب کردن = درخاستن
to mark = درخستن نشانه دار کردن
درخواستن
درخوردن
دردوختن
دررُبودن
دررسیدن = 1 - داخل شدن و ورود کردن 2 - ملحق شدن و پیوستن
دَرَزنا = توانایی غوطه وری و آغشتگی
درزند
درساختن
درسپردن
سرسپردن
درسپوختن / در خلاندن / در رواندن
دَرَشته ،
در کردن ، بدرکردن
درگرفتن