پیشنهادهای ژاسپ (٢,٤٩٣)
جالَندَر = کلیسا ، نیایشگاه
جامتونتن
جامنونتن / جامنوندن
جانوتن / جانودن = در زند و پازند به معنی ""بودن ، موجود شدن ، وجود داشن ، باشیدن""
حالت = جاوَر
جاییدن= ساکن شدن
جای گرفتن
جاییدن = ساکن شدن ، منزل گرفتن ، اقامت کردن
جَبیره
جخشیده
جُزش
رَمِش = تبدیل
جُدآستگی
جداسته
غیر مادی
گمان شکنی
جرکنت = شهوت پرستی
جزش و رمش = تغییر و تبدیل
حرارت = جَشَن / تَوِشت / تَفِش
جُفتگی = پیچیدگی ، خمیدگی
جَفتن= اندیشیدن
جُفتن = کج شدن ، داربست زدن
جگتیبونستن
جگرونتن / جگروندن = زدن
جَلگاره / جدگاره / جدکاره / جلکاره = تدبیر
جَلود شناسی
جَلوَند
جَلهی = به معنی جنین باشد از هر جانداری
جَماش = قرار ملاقات پنهانی
فروبستن
مقام = جیناک / وَرج
جَیوَد = راست و درست
چاژه / چاژ = بیهورده ، باطل ، بی معنی
سنب و سنبک نیر به قایق اطلاق می شده است. ولی سنبک کوچکتر است. تراده = قایق
چرخگاه
چَزِهین= داخلی
چُستن / بیلفختن
چَسم = اراده و خواست
چشش
چفتن
قطره = چَکرِه / وَژوِه
چَماچُم = موی پیشانی Fringe
چَمَر
چمک = قوت و قدرت
مقدار = چَندا / بلیج
چوسش ، چوسیدن
چَهانی
قطره = چَهَنده / همینه.
چَهیدن
چیانیدن = تامین کردن ، فراهم کردن