پیشنهاد‌های محمد عرب دوست (٤٥١)

بازدید
٤٠٢
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

اینکه شما صرفا یک معنی از چندین معنی رو بلدید، دلیل بر غلط بودن نظر دیگران نیست دوست عزیزمون Figure درست گفتن در محاوره و به حالت Informal، این عبارت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

این لغت، Noun هست و معادل رسمی برای Spanish man/woman استفاده میشه و Countable هست. . Spaniards celebrate their festivals with music

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

معادل رسمی برای عبارات: Rude, impolite

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

اهل جر و بحث، فردِ بگو مگو کن دائم المخالف ( بسیار رایج ) ستیزه جویانه، ستیزه جو argumentative tone • become argumentative

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

حالت گفتار، لحن Tone of respect Argumentative tone Friendly tone

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عمل گرا، واقع بین، عملگرایانه ، غیر تئوری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Brainless Simple mind

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خطاب به پوسیده مغزهای ناگرامی انقدر از کلمه ایران و ایرانی و آریایی مایه نذارید. بگید اسلام! نگو صهیونیسم، ضد ایرانیه. بگو ضد اسلامیه. جدا از فکت و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

آقای سرباز ، شما مگه فکر هم میکنید؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

سرباز جان شما باید مختارنامه نگاه کنی. استفاده از ساخته های کفار روی ذهن شما اثر میذاره و قبیحه. البته ببخشیدا، چون داخل بایو خودتون گفتید نهی از من ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تحت تعقیب He's wanted for armed robbery

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خوش اندام ( عموما برای خانم ها استفاده میشه )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پهن و محکم ( دارای بدن قوی و پرعضله و چهارشانه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

To stay at home

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

Strong wind

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

شکل اسم این مفهوم، downpour هست ( باران شدید )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Torrential rain: باران بسیار شدید و سیل آسا Downpour : باران شدید ( صرفا شدید، و نه سیل آسا ) Heavy rain: بارش زیاد باران ( بیشتر از بارش نم نم اما ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این واژه، کاربرد ( اسم ) داره شکل فعل این مفهوم: pour down It was pouring down during the night

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Torrential rain: باران بسیار شدید و سیل آسا Downpour : باران شدید ( صرفا شدید، و نه سیل آسا ) Heavy rain: بارش زیاد باران ( بیشتر از بارش نم نم اما ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Torrential rain: باران بسیار شدید و سیل آسا Downpour : باران شدید ( صرفا شدید، و نه سیل آسا ) Heavy rain: بارش زیاد باران ( بیشتر از بارش نم نم اما ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Torrential rain: باران بسیار شدید و سیل آسا Downpour : باران شدید ( صرفا شدید، و نه سیل آسا ) Heavy rain: بارش زیاد باران ( بیشتر از بارش نم نم اما ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Torrential rain: باران بسیار شدید و سیل آسا Downpour : باران شدید ( صرفا شدید، و نه سیل آسا ) Heavy rain: بارش زیاد باران ( بیشتر از بارش نم نم اما ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در صورت استفاده برای بیان نوع باران: نم نم This rain won't last long, it's only a shower

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

به زبان ساده، heatwave دوره ایه ( معمولاً چند روز تا چند هفته ) که دمای هوا خیلی بالاتر از میانگین معمول همون منطقه در اون زمان از ساله. Europe is ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Change from hard and frozen state to softer state

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بالاخره نفهمیدیم ریشه این لغت از تورکی هست یا لکی یا عربی و . . . اما اینو میدونیم که خیلی از این ریشه یابی ها به زور معده ست. به جای این حواشی و ش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

زمستان سخت Winter season with extermely wet, cold or wild weather

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

اگر که تصاویر این لغت رو سرچ کنید متوجه میشید هیچ معادلی برای این لغت در فارسی وجود نداره اما توصیف این لغت به شرح زیر هست: در آب و هوای سرد و یخبند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Misty مه آلود ( مه رقیق و سبک ) Foggy مه آلود ( مه غلیظ و غیر قابل دید ) Smoggy مه آلود ( آلودگی، دوده، تیرگی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Misty مه آلود ( مه رقیق و سبک ) Foggy مه آلود ( مه غلیظ و غیر قابل دید ) Smoggy مه آلود ( آلودگی، دوده، تیرگی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Misty مه آلود ( مه رقیق و سبک ) Foggy مه آلود ( مه غلیظ و غیر قابل دید ) Smoggy مه آلود ( آلودگی، دوده، تیرگی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بعضی از دوستان احتمالا پدر یا مادر زبان انگلیسی هستند که بیشتر از منابع رسمی اطلاعات دارن نظر دوستمون jay em عینا معنی ذکر شده در Cambridge هست ولی ب ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

برخلاف نظر دوستان، لغت Holland فقط اشاره به دو استان غربی هلند شمالی و جنوبی داره و شامل کل کشور هلند نمیشه و البته حالت غیر رسمی هم داره در صورتی ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

خانم زهرا این لغت ربطی به فنلاند نداره این مربوط به منطقه فلاندر هست، و نه فنلاند در شمال بلژیک هست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

توجه داشته باشید که حالت فعل این واژه تلفظ کاملا متفاوتی از حالت اسم داره اِنترانس! برای فعل ( مجذوب کردن، شیفته خوردن، مفتون کردن ) اینترِنس! برای ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Economic : مربوط به اقتصاد Economical: کم مصرف، صرفه جو، مقرون به صرفه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

Economic : مربوط به اقتصاد Economical: کم مصرف، صرفه جو، اقتصادی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

به هییییچ عنوان معنی سریع به خواب رفتن نمیده. لطفا با حدس و گمان و استدلال شخصی معنی اضافه نکنید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

معادل محاوره ای برای furthermore, in addition

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

Chef: سرآشپز Chief: ارشد، رئیس

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در مجموع، با همه این اوصاف، در نهایت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

تعداد زیادی از دوستان گفتن بهترین استفاده را از چیزی بردن! اینی که شما میفرمایید میشه: Get the best from sth ولی عبارتی که اینجا داریم، بیشتر معنی دو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

I hope it's nothing serious ابراز نگرانی مودبانه: امیدوارم چیز جدی نباشه His mother's ill? That's a pity. I hope it's nothing serious

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

بیمار شدن این اصطلاح در انگلیسی بریتانیایی کاربرد داره و نه امریکن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

Take somebody's place به معنای جای کسی را گرفتن یا جای کسی بودن هست مثال: When the manager was sick, I took his place No one can take your place in m ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When the manager was sick, I took his place No one can take your place in my heart. A robot may take people’s place i ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When the manager was sick, I took his place No one can take your place in my heart. A robot may take people’s place i ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

جای کسی را گرفتن، جای کسی بودن When the manager was sick, I took his place No one can take your place in my heart. A robot may take people’s place i ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

قصد داشتن. برنامه داشتن برای انجام کاری The bus companies are planning to reduce fares. The government is planning to increase taxes.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

املای صحیح این واژه، Specifically هست