پیشنهادهای محمد عرب دوست (٣٢٦)
اولین ( در تاریخ ) The first ever women's World Cup was held in 1996
دوستان معنی رو اشاره کردن اما لازمه بگم که این عبارت صرفا در انگلستان استفاده میشه و در بقیه جاها میگیم Public school
در ورزش و مسابقات به خصوص فوتبال: سرمربی توجه داشته باشید که خودِ مربی یا همون Coach نقش آموزشی داره اما سرمربی نقش رهبر و رئیس رو داره
دارنده مدال Gold medallist Silver medallist
متولد شدن با نامِ . . . Muhammad Ali Clay was born as Cassius Clay
ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که خیلی معروف و موفق شده باشه
توجه داشته باشید که در انگیسی بریتانیایی کاربرد داره
Check, review
ارائه پیشنهاد این پیشنهاد به لحاظ کلی نیست و منظور، ارائه قیمت، شرایط خرید و فروش و غیره ست
مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. . . Maybe my parents would be fine with the local markets! I can't spend my money on the old - fashioned styles ...
همزمان با. . . At the same time as you همزمان با تو At the same time as when he was alive همزمان با دوره ای که او زنده بود
به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the train این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the bus catch a flight catch an ...
به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the flight این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catc ...
به اتوبوس رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the bus این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catch ...
در انگلیسی محاوره بریتانیایی، وقتی کسی می گوید “in the week” ( به خصوص بدون اشاره به عدد یا مقدار ) معمولاً منظورش روزهای وسط هفته است؛ یعنی دوشنبه ت ...
خواهشا نگید: مُرتْگِیج! ت و همینطور ی تلفظ نمیشن مُرْگِج صحیح هست
به اطلاع کسی رساندن پیام یا پیشنهاد کسی را به کس دیگری رساندن I'll put your offer to the owners
دست یافتن To arrive at the correct answer To arrive at a deal To arrive at an agreement
اصطلاح ملکی: ارائه پیشنهاد قیمتی رسمی برای خرید ملک
سردوش سیستم تخلیه آب و محل دوش گرفتن یک حمام رو در نظر بگیرید که بدون سرویس بهداشتی و وان باشه و فقط شیر و سردوش باشه
در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...
در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...
Equipped : وقتی صحبت از مجهز کردن با تجهیزات و ابزار و . . . باشه . Fitted: وقتی مجهز با چیزی غیر از تجهیزات باشه. مثلا شما برای آشپزخانه نمیتونی بگ ...
همچین لغتی وجود خارجی نداره عزیزان اون چیزی که مد نظرتون هست، لغت dramatically هست
مجهز A fitted kitchen
دسترسی های حمل و نقلی مثل مترو و اتوبوس و خط تاکسی و . . . The hotel has excellent transport connections to the city center.
اتاق خواب دو نفره
It's easily apparent that واضح است که آشکار است که مسلم است که
مسلم است که آشکار است که واضح است که
واضح است که آشکار است که مسلم است که
اگر این عبارت در ابتدای جمله استفاده شود، معانی زیر را شامل می شود : در مقایسه، اگر قیاس کنیم، اگر بسنجیم، In comparison, his work is much better.
اینجا محل خودنمایی نیست. محل کمک به همدیگر هست آقای محمودی. فرهنگ استفاده از هر ابزاری رو یاد بگیریم. ۱۰ سانتی متر اندازه معرفی شخصیتون هست و دو سان ...
متراژ خانه مساحت خانه
توجه داشته باشید که airport رو مثل ایستگاه مرکزی راه آهن تهران یا مشهد و . . . ( که بزرگ و جامع هستند ) فرض کنیم، airfield میشه مثل ایستگاه های قطار ...
Very interested
سقف های شیب دار بلند است که از دو طرف شیب پیدا می کنند و جایی در وسط به هم می رسند — شبیه سقف کلیساهای سنتی
پرسه زدن قدم زدن با هدف صرفا قدم زدن ( نه رسیدن به جایی )
این عبارت رو داخل آبادیس ثبت کردم تا بگم حرف اضافه to با کلمه holiday کاربرد فراوانی داره نیازی نیست بگید: I enjoyed my holiday that I traveled to Lo ...
بسته به جمله ای که استفاده می کنید، معنی "زندگی کردن با اجاره" یا"مستاجر بودن" میتونه بده. به مثال زیر دقت کنید I'm renting in the city center for no ...
قسمت مسکونی ( نه تجاری، نه تفریحی، بلکه زندگی )
هوژمندانه
راحت باشید! خونه خودتونه! ( به لحاظ مفهومی، نه معنی دقیق )
معنای رایجی از این کلمه که کمتر بهش توجه میشه: گنجایش! How many cars does this garage have space for?
معنایی که دوستان گفتن درسته. فقط در نظر داشته باشید که این نگرانی از لحاظ در خطر بودن اون شخص هست. نه نگرانی مثلا برای امتحان و مدرسه یا هر چیز دیگه
میطلبه، لازم داره It takes more time It takes courage! It takes more money
Artificial
Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.
Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.
رفتن به سراغ چیزی - اما نکته ای که هست اینه که این موضوع یک چیز جدیده یا مرحله بعدی هست فرض کنید قراره راجع به دو سه تا موضوع صحبت کنیم. حالا اولی رو ...
You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...