پیشنهاد‌های محمد عرب دوست (٣٢٦)

بازدید
٢٩٨
تاریخ
٢٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

اولین ( در تاریخ ) The first ever women's World Cup was held in 1996

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دوستان معنی رو اشاره کردن اما لازمه بگم که این عبارت صرفا در انگلستان استفاده میشه و در بقیه جاها میگیم Public school

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات به خصوص فوتبال: سرمربی توجه داشته باشید که خودِ مربی یا همون Coach نقش آموزشی داره اما سرمربی نقش رهبر و رئیس رو داره

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

دارنده مدال Gold medallist Silver medallist

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

متولد شدن با نامِ . . . Muhammad Ali Clay was born as Cassius Clay

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که خیلی معروف و موفق شده باشه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که در انگیسی بریتانیایی کاربرد داره

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

Check, review

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد

ارائه پیشنهاد این پیشنهاد به لحاظ کلی نیست و منظور، ارائه قیمت، شرایط خرید و فروش و غیره ست

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. . . Maybe my parents would be fine with the local markets! I can't spend my money on the old - fashioned styles ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با. . . At the same time as you همزمان با تو At the same time as when he was alive همزمان با دوره ای که او زنده بود

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the train این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the bus catch a flight catch an ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the flight این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catc ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به اتوبوس رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the bus این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catch ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی محاوره بریتانیایی، وقتی کسی می گوید “in the week” ( به خصوص بدون اشاره به عدد یا مقدار ) معمولاً منظورش روزهای وسط هفته است؛ یعنی دوشنبه ت ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

خواهشا نگید: مُرتْگِیج! ت و همینطور ی تلفظ نمیشن مُرْگِج صحیح هست

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

به اطلاع کسی رساندن پیام یا پیشنهاد کسی را به کس دیگری رساندن I'll put your offer to the owners

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دست یافتن To arrive at the correct answer To arrive at a deal To arrive at an agreement

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح ملکی: ارائه پیشنهاد قیمتی رسمی برای خرید ملک

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سردوش سیستم تخلیه آب و محل دوش گرفتن یک حمام رو در نظر بگیرید که بدون سرویس بهداشتی و وان باشه و فقط شیر و سردوش باشه

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Equipped : وقتی صحبت از مجهز کردن با تجهیزات و ابزار و . . . باشه . Fitted: وقتی مجهز با چیزی غیر از تجهیزات باشه. مثلا شما برای آشپزخانه نمیتونی بگ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همچین لغتی وجود خارجی نداره عزیزان اون چیزی که مد نظرتون هست، لغت dramatically هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجهز A fitted kitchen

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی های حمل و نقلی مثل مترو و اتوبوس و خط تاکسی و . . . The hotel has excellent transport connections to the city center.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتاق خواب دو نفره

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

It's easily apparent that واضح است که آشکار است که مسلم است که

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسلم است که آشکار است که واضح است که

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واضح است که آشکار است که مسلم است که

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اگر این عبارت در ابتدای جمله استفاده شود، معانی زیر را شامل می شود : در مقایسه، اگر قیاس کنیم، اگر بسنجیم، In comparison, his work is much better.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اینجا محل خودنمایی نیست. محل کمک به همدیگر هست آقای محمودی. فرهنگ استفاده از هر ابزاری رو یاد بگیریم. ۱۰ سانتی متر اندازه معرفی شخصیتون هست و دو سان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متراژ خانه مساحت خانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که airport رو مثل ایستگاه مرکزی راه آهن تهران یا مشهد و . . . ( که بزرگ و جامع هستند ) فرض کنیم، airfield میشه مثل ایستگاه های قطار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Very interested

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سقف های شیب دار بلند است که از دو طرف شیب پیدا می کنند و جایی در وسط به هم می رسند — شبیه سقف کلیساهای سنتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرسه زدن قدم زدن با هدف صرفا قدم زدن ( نه رسیدن به جایی )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

این عبارت رو داخل آبادیس ثبت کردم تا بگم حرف اضافه to با کلمه holiday کاربرد فراوانی داره نیازی نیست بگید: I enjoyed my holiday that I traveled to Lo ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بسته به جمله ای که استفاده می کنید، معنی "زندگی کردن با اجاره" یا"مستاجر بودن" میتونه بده. به مثال زیر دقت کنید I'm renting in the city center for no ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قسمت مسکونی ( نه تجاری، نه تفریحی، بلکه زندگی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هوژمندانه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راحت باشید! خونه خودتونه! ( به لحاظ مفهومی، نه معنی دقیق )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنای رایجی از این کلمه که کمتر بهش توجه میشه: گنجایش! How many cars does this garage have space for?

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنایی که دوستان گفتن درسته. فقط در نظر داشته باشید که این نگرانی از لحاظ در خطر بودن اون شخص هست. نه نگرانی مثلا برای امتحان و مدرسه یا هر چیز دیگه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

میطلبه، لازم داره It takes more time It takes courage! It takes more money

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Artificial

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به سراغ چیزی - اما نکته ای که هست اینه که این موضوع یک چیز جدیده یا مرحله بعدی هست فرض کنید قراره راجع به دو سه تا موضوع صحبت کنیم. حالا اولی رو ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...