پیشنهادهای محمد عرب دوست (٢٦٣)
Dare
مسیر مخصوص دوچرخه ( در پیاده رو ها یا پارک ها و . . . )
آگاه کردن
قسمت شرقی ( خاور دور ) از کشور روسیه
In danger
زمانی که با for میاد، سازمان ترجمه ش کنید The world association for economics سازمان جهانی اقتصاد
سازمانِ. . .
برقراری تعادل بین. . .
به همین ترتیب عبارت “in that order” وقتی در آخر جمله می آید، معمولاً به این معنی است که چیزهایی که قبلاً گفتیم دقیقاً به همان ترتیبی که بیان شد، منظ ...
اعتقادها بر آن است. . . گفته می شود. . . این باور وجود دارد که. . .
Surface water: آب سطحی، آب غیر از آب های زیرزمینی Water surface: سطح آب
سطح آب
were first heard of = �برای اولین بار از آن ها خبر پیدا شد� یا �برای اولین بار درباره شان شنیده شد� The unknown continent was first heard of by Euro ...
Take back: برگرداندن Get back: برگشتن This road will take you back to the airport I took my wife back Please get back home Let's get back to our safe ...
پوزه بلند ( دلفین یا وال )
این ساختار معمولاً توی انگلیسی وقتی به کار میره که بخوای بگی �و بعد، ناگهان … رسید/ظاهر شد� یا �آمدن کسی/چیزی در ادامه داستان�. I was just waiting ...
این ساختار معمولاً توی انگلیسی وقتی به کار میره که بخوای بگی �و بعد، ناگهان … رسید/ظاهر شد� یا �آمدن کسی/چیزی در ادامه داستان�. I was just waiting ...
گیر افتادن، تو مخمصه/دردسر/مشکل/دشواری بودن، Whales were in difficulty next to a sand bank
تپه ماسه ای ( در میان آب، و نه ساحل )
کلمه species در انگلیسی یک نکته جالب داره: مفرد و جمعش دقیقاً یک شکل هست — یعنی هم در حالت مفرد و هم در حالت جمع می گیم species و تغییر ظاهری نمی کن ...
آقا نیما عزیز. با کمال احترام حرفتون غلطه کلمه species در انگلیسی یک نکته جالب داره: مفرد و جمعش دقیقاً یک شکل هست — یعنی هم در حالت مفرد و هم در حا ...
غواص
They saved him → صرفاً یعنی نجاتش دادند They came to his rescue → علاوه بر نجات دادن، حس می دهد که �ناگهان برای کمک ظاهر شدند� و لحظه قهرمانانه تری د ...
برای نجات جان کسی شتافتن، به سرعت به دادش رسیدن دقت کنید که روی شتافتن و سرعت تاکید میشه. انگار موقعیت اورژانسی و فوریه
هم املا غلطه و هم معنی Environmentalist فعال محیط زیست، حامی محیط زیست
قصد داشتن، نیت کاری را داشتن I plan to give some money away to charity
یک مثال پرکاربرد Please spare a couple of hours for me لطفا یه چند ساعت از وقتت رو واسم خالی کن
حساب باز کردن، بسنده کردن Don't rely on your friends
That brings me to the next stage یعنی "با این توضیح می رسیم به مرحله بعد" یا "حالا وقتشه که درباره مرحله بعد صحبت کنم" این جمله معمولاً وقتی استفا ...
in the style of → یعنی �به سبکِ شخص یا دوره ای مشخص� و تاکید دارد که کار دقیقاً از یک منبع الهام گرفته شده یا تقلید می کند. in style → دو معنی دارد ...
به سبکِ. . . به شیوه ی. . . He painted the picture in the style of Van Gogh. او نقاشی رو به سبک ون گوگ کشید. She writes in the style of classic ...
دوستان دو معنی مختلفش رو اشاره کردن. نکته مهمی که هست اینه وقتی بخواید با معنی پر و مملو ازش استفاده کنید، باید از with هم بهره ببرید برای انفجار، از ...
در حد میانه، نه زیاد نه کم
دوستان به اندازه کافی معانی دقیق و درست رو به کار بردن. صرفا به عنوان یک پیشنهاد، اگر خواستید عبارت حرفه ای تری ( مخصوصا برای IELTS ) به کار ببرید، ب ...
با احترام به نظر یویو این عبارت معادل not bad نیست! عبارت not bad ، معنی "کافی بودن منفی" داره. متوسط رو به پایین ولی well enough "کافی بودن مثبت" هس ...
اغلب مردم در اینجا often به شکل صفت به کار رفته
این لغت صرفا قید نیست و میتونه به عنوان صفت هم استفاده میشه مثلا: Often people اغلب مردم به این دو جمله متفاوت دقت کنید People often put black style ...
بیشترین بهره یا نتیجه مثبت را از چیزی یا کسی گرفتن You must learn how to get the best from your camcorder
در جایگاه اسم میتونه به معنی دریچه یا منفذ باشه
در صورتی که صحبت درباره چرخاندن چیزی باشه : ساعتگرد یا پادساعتگرد
در مسیرِ. . . People may fail at some point on the road to success
برای بیان حالتی با احتمال خیلی خیلی زیاد اینجور مواقع در فارسی میگیم با احتمال نود و نه و نه دهم درصد
مسلمه که. . . ، بدیهیه که. . .
احتمالا دنبال این عبارت رایج بودید که سرچ کردید: ۱. Being talented is one thing, but getting noticed is another. بااستعداد بودن یه چیزه، اما دیده ش ...
مشاهده کردن ( نه صرفا دیدن ) تحت نظر گرفتن، دیدن همراه با دقت کردن و . . .
rise to ( something ) یعنی به سطح یا موقعیتی بالاتر رسیدن ( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. ) . He rose to fame. او به شهرت رسی ...
rise to ( something ) یعنی به سطح یا موقعیتی بالاتر رسیدن ( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. ) . He rose to fame. او به شهرت رسی ...
“come” در عباراتی مانند “come first”, “come second”, “come third” و غیره، یک اصطلاح یا “کالوکیشن” ( collocation ) است که معنایش “مقام یا رتبه ای را ب ...
با استعداد ( تاکید بر روی اینکه به صورت طبیعی و خدا دادی، خصلت و ویژگی خاصی رو کسی داشته باشه، نه با تلاش )