پیشنهاد‌های محمد عرب دوست (٤١٣)

بازدید
٣٦٤
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف انتظار، املای درست این لغت، Largely هست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Catch attention

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Seek: دنبال چیزی بودن، طلبیدن، جویا شدن، جستجو کردن Seek out: با زحمت و تلاش دنبال چیزی بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صرفا به خاطر اینکه، فقط به خاطر اینکه. . . صرف اینکه. . . Perhaps what some of the older generation fail to understand is that just because the you ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دور از واقعیت It couldn't be further from the truth

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سانحه هوایی فاجعه هوایی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطوط خاصی از مترو که آخر هفته ها در طول شب ( تا صبح ) بدون توقف فعالیت می کنند، به جای اینکه نیمه شب تعطیل شوند. در لندن است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در متون رسمی یا خبری، معنی "آغاز کردن" میده She opened her speech with a joke. → او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز کرد. The president opened the eve ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استقبال رسمی و با شکوه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املای این لغت اشتباه است اسپل صحیح sore throat هست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ببخشید وسط بحث و جنگ و دعواتون چنین لغتی کلا در هیچ مرجعی وجود خارجی نداره هر لغتی که دیدید، قرار نیست یه Ly آخرش بذارید و ازش adverb بسازید.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خارج از برنامه یا خارج از زمان بندی مشخص شده. معمولاً وقتی استفاده می شود که کاری، رویدادی یا فعالیتی طبق برنامه ریزی اصلی پیش نرفته یا در زمانی غیر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطاب به آرمان بدیعی، دشمن ما همین جاست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای مشروب خیلی استفاده میشه ولی این کلمه صرفا در این زمینه کاربرد نداره! برای هر نوشیدنی دیگه ای هم میشه استفاده کرد I'm a kind of heavy coffee drin ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

توجه داشته باشید که این فعل خیلی فراتر از مصرف کردن فارسی هست. شما وقتی اخبار هم نگاه میکنید، دارید مصرف میکنید، وقتی آب می خورید یا از لوازم الکتری ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از پسش برآمدن، با موفقیت تمام کردن، رسیدن، دوام آوردن تا آخر It was a tough race, but I made it to the end. مسابقه سختی بود، ولی تا پایانش دوام آو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدر جدول

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Go hiking پیاده روی کردن ( در دشت یا کوه و حومه شهر و . . . )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

یه کاری نکنید به اون موسسه ای که داخلش چند کلمه یاد گرفتید ناسزا بگیم اینجا محل کامنت گذاری جهت یادگیری نکات ثانویه لغوی هست ( اگر که خود دیکشنری قید ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چنین لغتی در هیچکدوم از منابع رسمی از جمله oxford وجود خارجی نداره. از conflict استفاده کنید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات: line calls → تصمیم هایی که بر اساس موقعیت توپ نسبت به خطوط زمین گرفته میشن ( داخل یا خارج بودن ) . . judging line calls یعنی تصم ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات: line calls → تصمیم هایی که بر اساس موقعیت توپ نسبت به خطوط زمین گرفته میشن ( داخل یا خارج بودن ) . . judging line calls یعنی تصم ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسم، خودِ ورزش ژیمناستیک → gymnastics صفت، توصیف چیزی مرتبط با ژیمناستیک → gymnastic Gymnastic exercises

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسم، خودِ ورزش ژیمناستیک → gymnastics صفت، توصیف چیزی مرتبط با ژیمناستیک → gymnastic Gymnastic exercises

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در موعدش

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محض اطلاع، فقط واسه اینکه در جریان باشی مثال: Just so that you know, the gym will be closed tomorrow. Just so that you know, this exam will be harde ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرکات یا ورزشی که روی زمین انجام میشود، نه روی وسیله یا دستگاه

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

یک معنی مهم دیگر هم داره: آماده، برپا به این مثال ها توجه کنید: The stage is up already. صحنه نمایش آماده و نصب شده. The fence is up now. حصار الان ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناپیدا، از قلم افتاده، جا افتاده، گم شده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تغییر چیدمان یا تغییر مکان اشیا . We changed the chairs around یعنی صندلی ها رو جابه جا کردیم ( محل قرار گرفتنشون رو عوض کردیم ) . . I changed my ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

احتمالا به دنبال go straight across میگردید همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان یا فرض کنیم رسیدید به چهارراه یا تقاطع و قر ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در انگلستان کاربرد داره به معنی آزادراه در امریکن میگیم Highway

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا داره بگم: تماشاچی نباشیم همونجایی که بهمون ظلم میشه و کاری نمیکنیم ( شرکت نداشتن و صرفا تماشا کردن میشه spectate )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی دوستان کامنت گذاشتن و همگی صحیح هست فقط یک نکته ای که هست اینه که وقتی میگیم ورزش سه گانه، منظور اینه که یک مسابقه واحد هست که درونش ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نحوه گفتار، نحوه بیان، فن بیان ( شیوه کنار هم چیدن واژگان ) Do not copy the wording of your teacher. Try to paraphrase

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارائه دلیل، ارائه شواهد عنوان کردن علت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولین ( در تاریخ ) The first ever women's World Cup was held in 1996

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان معنی رو اشاره کردن اما لازمه بگم که این عبارت صرفا در انگلستان استفاده میشه و در بقیه جاها میگیم Public school

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات به خصوص فوتبال: سرمربی توجه داشته باشید که خودِ مربی یا همون Coach نقش آموزشی داره اما سرمربی نقش رهبر و رئیس رو داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارنده مدال Gold medallist Silver medallist

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متولد شدن با نامِ . . . Muhammad Ali Clay was born as Cassius Clay

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که خیلی معروف و موفق شده باشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که در انگیسی بریتانیایی کاربرد داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Check, review

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

ارائه پیشنهاد این پیشنهاد به لحاظ کلی نیست و منظور، ارائه قیمت، شرایط خرید و فروش و غیره ست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. . . Maybe my parents would be fine with the local markets! I can't spend my money on the old - fashioned styles ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با. . . At the same time as you همزمان با تو At the same time as when he was alive همزمان با دوره ای که او زنده بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the train این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the bus catch a flight catch an ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the flight این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catc ...