پیشنهاد‌های محمد عرب دوست (٤٨٧)

بازدید
٥٠٧
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکات یا ورزشی که روی زمین انجام میشود، نه روی وسیله یا دستگاه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک معنی مهم دیگر هم داره: آماده، برپا به این مثال ها توجه کنید: The stage is up already. صحنه نمایش آماده و نصب شده. The fence is up now. حصار الان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناپیدا، از قلم افتاده، جا افتاده، گم شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تغییر چیدمان یا تغییر مکان اشیا . We changed the chairs around یعنی صندلی ها رو جابه جا کردیم ( محل قرار گرفتنشون رو عوض کردیم ) . . I changed my ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

احتمالا به دنبال go straight across میگردید همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان یا فرض کنیم رسیدید به چهارراه یا تقاطع و قر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلستان کاربرد داره به معنی آزادراه در امریکن میگیم Highway

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جا داره بگم: تماشاچی نباشیم همونجایی که بهمون ظلم میشه و کاری نمیکنیم ( شرکت نداشتن و صرفا تماشا کردن میشه spectate )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به اندازه کافی دوستان کامنت گذاشتن و همگی صحیح هست فقط یک نکته ای که هست اینه که وقتی میگیم ورزش سه گانه، منظور اینه که یک مسابقه واحد هست که درونش ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نحوه گفتار، نحوه بیان، فن بیان ( شیوه کنار هم چیدن واژگان ) Do not copy the wording of your teacher. Try to paraphrase

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارائه دلیل، ارائه شواهد عنوان کردن علت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

اولین ( در تاریخ ) The first ever women's World Cup was held in 1996

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان معنی رو اشاره کردن اما لازمه بگم که این عبارت صرفا در انگلستان استفاده میشه و در بقیه جاها میگیم Public school

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ورزش و مسابقات به خصوص فوتبال: سرمربی توجه داشته باشید که خودِ مربی یا همون Coach نقش آموزشی داره اما سرمربی نقش رهبر و رئیس رو داره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارنده مدال Gold medallist Silver medallist

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متولد شدن با نامِ . . . Muhammad Ali Clay was born as Cassius Clay

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که خیلی معروف و موفق شده باشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که در انگیسی بریتانیایی کاربرد داره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Check, review

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارائه پیشنهاد این پیشنهاد به لحاظ کلی نیست و منظور، ارائه قیمت، شرایط خرید و فروش و غیره ست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. . . Maybe my parents would be fine with the local markets! I can't spend my money on the old - fashioned styles ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با. . . At the same time as you همزمان با تو At the same time as when he was alive همزمان با دوره ای که او زنده بود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the train این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the bus catch a flight catch an ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the flight این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catc ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به اتوبوس رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the bus این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catch ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی محاوره بریتانیایی، وقتی کسی می گوید “in the week” ( به خصوص بدون اشاره به عدد یا مقدار ) معمولاً منظورش روزهای وسط هفته است؛ یعنی دوشنبه ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خواهشا نگید: مُرتْگِیج! ت و همینطور ی تلفظ نمیشن مُرْگِج صحیح هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اطلاع کسی رساندن پیام یا پیشنهاد کسی را به کس دیگری رساندن I'll put your offer to the owners

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست یافتن To arrive at the correct answer To arrive at a deal To arrive at an agreement

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح ملکی: ارائه پیشنهاد قیمتی رسمی برای خرید ملک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سردوش سیستم تخلیه آب و محل دوش گرفتن یک حمام رو در نظر بگیرید که بدون سرویس بهداشتی و وان باشه و فقط شیر و سردوش باشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Equipped : وقتی صحبت از مجهز کردن با تجهیزات و ابزار و . . . باشه . Fitted: وقتی مجهز با چیزی غیر از تجهیزات باشه. مثلا شما برای آشپزخانه نمیتونی بگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچین لغتی وجود خارجی نداره عزیزان اون چیزی که مد نظرتون هست، لغت dramatically هست

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجهز A fitted kitchen

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی های حمل و نقلی مثل مترو و اتوبوس و خط تاکسی و . . . The hotel has excellent transport connections to the city center.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاق خواب دو نفره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

It's easily apparent that واضح است که آشکار است که مسلم است که

پیشنهاد
٠

مسلم است که آشکار است که واضح است که

پیشنهاد
٠

واضح است که آشکار است که مسلم است که

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر این عبارت در ابتدای جمله استفاده شود، معانی زیر را شامل می شود : در مقایسه، اگر قیاس کنیم، اگر بسنجیم، In comparison, his work is much better.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینجا محل خودنمایی نیست. محل کمک به همدیگر هست آقای محمودی. فرهنگ استفاده از هر ابزاری رو یاد بگیریم. ۱۰ سانتی متر اندازه معرفی شخصیتون هست و دو سان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متراژ خانه مساحت خانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه داشته باشید که airport رو مثل ایستگاه مرکزی راه آهن تهران یا مشهد و . . . ( که بزرگ و جامع هستند ) فرض کنیم، airfield میشه مثل ایستگاه های قطار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Very interested

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سقف های شیب دار بلند است که از دو طرف شیب پیدا می کنند و جایی در وسط به هم می رسند — شبیه سقف کلیساهای سنتی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسه زدن قدم زدن با هدف صرفا قدم زدن ( نه رسیدن به جایی )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت رو داخل آبادیس ثبت کردم تا بگم حرف اضافه to با کلمه holiday کاربرد فراوانی داره نیازی نیست بگید: I enjoyed my holiday that I traveled to Lo ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسته به جمله ای که استفاده می کنید، معنی "زندگی کردن با اجاره" یا"مستاجر بودن" میتونه بده. به مثال زیر دقت کنید I'm renting in the city center for no ...