پیشنهاد‌های محمد عرب دوست (٣٩٧)

بازدید
٣٥٢
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

تصمیم نهایی The final decision is yours تصمیم نهایی با توعه

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

وقتی گوینده داره چیزی رو از حافظه به زور به یاد میاره، از ساختار “Isn’t there something I heard about…” استفاده می کنه. مثل 👇 Isn’t there someth ...

پیشنهاد
٠

وقتی گوینده داره چیزی رو از حافظه به زور به یاد میاره، از ساختار “Isn’t there something I heard about…” استفاده می کنه. مثل 👇 Isn’t there someth ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

وقتی نظرتون راجع به چیزی عوض میشه به کار میره

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Due to Because of In order to/that

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

استفاده به عنوان adverb : In depth استفاده به عنوان adjective : In - depth

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

have been going for   مدت زمان = مدتیه که یه پروژه، فعالیت، یا رویداد در حال انجامه. This project has already been going for ten years

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( مدت زمانی در حال انجام بودن ) have been going for   مدت زمان = مدتیه که یه پروژه، فعالیت، یا رویداد در حال انجامه. This project has already been ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( مدت زمانی در حال انجام بودن ) have been going for   مدت زمان = مدتیه که یه پروژه، فعالیت، یا رویداد در حال انجامه. This project has already been ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

( مدت زمانی در حال انجام بودن ) have been going for   مدت زمان = مدتیه که یه پروژه، فعالیت، یا رویداد در حال انجامه. This project has already been ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

آقای اشکان شما خودت توی معنی جمله ت عبارت ( شرکت کردن ) رو به کار بردی ولی بازم معنی خود لغت رو اشتباه نوشتی به ارمغان آوردن توی جمله شما از لغت brin ...

پیشنهاد
٠

عبارت بسیار پرکاربرد مخصوصا در محاوره ( نه در نگارش رسمی ) در آخر کلام استفاده میشه. معنی: موضع/نظر فعلی من این هست

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

هواشناس کارشناس هواشناسی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خیلی زوده که تصمیم بگیریم/بگیم ( گفتن مَجاز از دانستن )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

I just wish. . . ای کاش. . .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانیش که کمتر مورد توجه عزیزان قرار گرفته، شواهد علمی هست. All the science shows that it’s going to get out of control if we fail to act.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت رایج و عامیانه انتقادی بچه منم میتونست اینکارو بکنه

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا مشابه زمان فارسی که لغت مسخره دو معنی داره یکی از جهت خنده دار و مضحک بودن و دیگری به جهت چرند و بی اساس بودن، این واژه هم همین دو معنی رو داره

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

حاضر بودن برای انجام کاری/چیزی Then you also have people with too much money and too little sense who are prepared to waste their money on this stuf ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

حاضر به انجام کاری/چیزی

پیشنهاد
٠

پول زیاد و عقل کم ( عبارت طعنه آمیز )

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

تا جایی که من میبینم. . .

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

عبارت much of an opinion معمولاً در ساختار منفی یا شبه منفی می آید ( مثل don’t have much of an opinion، haven’t formed much of an opinion yet ) تا بگ ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

از طرف دیگر، در مقابل، در عوض، دقیقا معنای On the other hand رو میده اما در رسمی تر و جدی تر در اسپیکینگ از on the other hand استفاده کنید اما در را ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در سیاست، یک معنی دیگر هم داره به قدرت رسیدن، پیروز انتخابات شدن If the other party gets in, they might change the tax rules

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل غیر رسمی برای Attention - grabbing جلب کننده توجه، توجه برانگیز، خیره کننده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

توجه کنید که تلفظ شکل اسم و شکل فعل این لغت متفاوته کِنداکت: فعل کُنداکت: اسم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Clarity وضوح ( به لحاظ روان و قابل فهم بودن ) Your statement doesn't have the required readability

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوانا، واضح

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Accompany: همراهی کردن Accompany with: همراه کردن ( یک مفعول رو با چیزی همراه کردن ) ، ضمیمه کردن چیزی با چیزی Accompany your story with a picture

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نسبت به، بسته به، بر اساس معادل سطح بالا و رسمی برای این عبارات: Depending on, based on, according to

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Typically

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Importance

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املای درست این لغت، large هست!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برخلاف انتظار، املای درست این لغت، Largely هست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Catch attention

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Seek: دنبال چیزی بودن، طلبیدن، جویا شدن، جستجو کردن Seek out: با زحمت و تلاش دنبال چیزی بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صرفا به خاطر اینکه، فقط به خاطر اینکه. . . صرف اینکه. . . Perhaps what some of the older generation fail to understand is that just because the you ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دور از واقعیت It couldn't be further from the truth

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سانحه هوایی فاجعه هوایی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطوط خاصی از مترو که آخر هفته ها در طول شب ( تا صبح ) بدون توقف فعالیت می کنند، به جای اینکه نیمه شب تعطیل شوند. در لندن است

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در متون رسمی یا خبری، معنی "آغاز کردن" میده She opened her speech with a joke. → او سخنرانی خود را با یک شوخی آغاز کرد. The president opened the eve ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استقبال رسمی و با شکوه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املای این لغت اشتباه است اسپل صحیح sore throat هست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ببخشید وسط بحث و جنگ و دعواتون چنین لغتی کلا در هیچ مرجعی وجود خارجی نداره هر لغتی که دیدید، قرار نیست یه Ly آخرش بذارید و ازش adverb بسازید.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خارج از برنامه یا خارج از زمان بندی مشخص شده. معمولاً وقتی استفاده می شود که کاری، رویدادی یا فعالیتی طبق برنامه ریزی اصلی پیش نرفته یا در زمانی غیر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطاب به آرمان بدیعی، دشمن ما همین جاست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای مشروب خیلی استفاده میشه ولی این کلمه صرفا در این زمینه کاربرد نداره! برای هر نوشیدنی دیگه ای هم میشه استفاده کرد I'm a kind of heavy coffee drin ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

توجه داشته باشید که این فعل خیلی فراتر از مصرف کردن فارسی هست. شما وقتی اخبار هم نگاه میکنید، دارید مصرف میکنید، وقتی آب می خورید یا از لوازم الکتری ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از پسش برآمدن، با موفقیت تمام کردن، رسیدن، دوام آوردن تا آخر It was a tough race, but I made it to the end. مسابقه سختی بود، ولی تا پایانش دوام آو ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدر جدول

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Go hiking پیاده روی کردن ( در دشت یا کوه و حومه شهر و . . . )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

یه کاری نکنید به اون موسسه ای که داخلش چند کلمه یاد گرفتید ناسزا بگیم اینجا محل کامنت گذاری جهت یادگیری نکات ثانویه لغوی هست ( اگر که خود دیکشنری قید ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چنین لغتی در هیچکدوم از منابع رسمی از جمله oxford وجود خارجی نداره. از conflict استفاده کنید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات: line calls → تصمیم هایی که بر اساس موقعیت توپ نسبت به خطوط زمین گرفته میشن ( داخل یا خارج بودن ) . . judging line calls یعنی تصم ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات: line calls → تصمیم هایی که بر اساس موقعیت توپ نسبت به خطوط زمین گرفته میشن ( داخل یا خارج بودن ) . . judging line calls یعنی تصم ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسم، خودِ ورزش ژیمناستیک → gymnastics صفت، توصیف چیزی مرتبط با ژیمناستیک → gymnastic Gymnastic exercises

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسم، خودِ ورزش ژیمناستیک → gymnastics صفت، توصیف چیزی مرتبط با ژیمناستیک → gymnastic Gymnastic exercises

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در موعدش

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محض اطلاع، فقط واسه اینکه در جریان باشی مثال: Just so that you know, the gym will be closed tomorrow. Just so that you know, this exam will be harde ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرکات یا ورزشی که روی زمین انجام میشود، نه روی وسیله یا دستگاه

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

یک معنی مهم دیگر هم داره: آماده، برپا به این مثال ها توجه کنید: The stage is up already. صحنه نمایش آماده و نصب شده. The fence is up now. حصار الان ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناپیدا، از قلم افتاده، جا افتاده، گم شده

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تغییر چیدمان یا تغییر مکان اشیا . We changed the chairs around یعنی صندلی ها رو جابه جا کردیم ( محل قرار گرفتنشون رو عوض کردیم ) . . I changed my ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

احتمالا به دنبال go straight across میگردید همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همون go straight ahead ( مستقیم برو ) هست با این تفاوت که قراره از جایی عبور انجام بشه مثلا از عرض خیابان یا فرض کنیم رسیدید به چهارراه یا تقاطع و قر ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در انگلستان کاربرد داره به معنی آزادراه در امریکن میگیم Highway

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جا داره بگم: تماشاچی نباشیم همونجایی که بهمون ظلم میشه و کاری نمیکنیم ( شرکت نداشتن و صرفا تماشا کردن میشه spectate )

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه کافی دوستان کامنت گذاشتن و همگی صحیح هست فقط یک نکته ای که هست اینه که وقتی میگیم ورزش سه گانه، منظور اینه که یک مسابقه واحد هست که درونش ا ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نحوه گفتار، نحوه بیان، فن بیان ( شیوه کنار هم چیدن واژگان ) Do not copy the wording of your teacher. Try to paraphrase

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارائه دلیل، ارائه شواهد عنوان کردن علت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اولین ( در تاریخ ) The first ever women's World Cup was held in 1996

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان معنی رو اشاره کردن اما لازمه بگم که این عبارت صرفا در انگلستان استفاده میشه و در بقیه جاها میگیم Public school

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ورزش و مسابقات به خصوص فوتبال: سرمربی توجه داشته باشید که خودِ مربی یا همون Coach نقش آموزشی داره اما سرمربی نقش رهبر و رئیس رو داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارنده مدال Gold medallist Silver medallist

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متولد شدن با نامِ . . . Muhammad Ali Clay was born as Cassius Clay

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ستاره ورزشی ورزشکار سوپر حرفه ای که خیلی معروف و موفق شده باشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که در انگیسی بریتانیایی کاربرد داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Check, review

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

ارائه پیشنهاد این پیشنهاد به لحاظ کلی نیست و منظور، ارائه قیمت، شرایط خرید و فروش و غیره ست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلی نداشتن با. . . اوکی بودن با. . . Maybe my parents would be fine with the local markets! I can't spend my money on the old - fashioned styles ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با. . . At the same time as you همزمان با تو At the same time as when he was alive همزمان با دوره ای که او زنده بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قطار رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the train این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the bus catch a flight catch an ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the flight این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catc ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اتوبوس رسیدن ( به موقع ) دقیقا متضاد عبارت miss the bus این فعل میتونه برای وسایل نقلیه دیگر هم استفاده بشه catch the train catch a flight catch ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی محاوره بریتانیایی، وقتی کسی می گوید “in the week” ( به خصوص بدون اشاره به عدد یا مقدار ) معمولاً منظورش روزهای وسط هفته است؛ یعنی دوشنبه ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهشا نگید: مُرتْگِیج! ت و همینطور ی تلفظ نمیشن مُرْگِج صحیح هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اطلاع کسی رساندن پیام یا پیشنهاد کسی را به کس دیگری رساندن I'll put your offer to the owners

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست یافتن To arrive at the correct answer To arrive at a deal To arrive at an agreement

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح ملکی: ارائه پیشنهاد قیمتی رسمی برای خرید ملک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سردوش سیستم تخلیه آب و محل دوش گرفتن یک حمام رو در نظر بگیرید که بدون سرویس بهداشتی و وان باشه و فقط شیر و سردوش باشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه با تبدیل شدن: Turn into: تبدیلی که با تغییر نقش باشد ( مثلا تبدیل یک اتاق خواب به اتاق مطالعه ) To turn a bedroom into study Turn to: تبدیل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Equipped : وقتی صحبت از مجهز کردن با تجهیزات و ابزار و . . . باشه . Fitted: وقتی مجهز با چیزی غیر از تجهیزات باشه. مثلا شما برای آشپزخانه نمیتونی بگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همچین لغتی وجود خارجی نداره عزیزان اون چیزی که مد نظرتون هست، لغت dramatically هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجهز A fitted kitchen

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی های حمل و نقلی مثل مترو و اتوبوس و خط تاکسی و . . . The hotel has excellent transport connections to the city center.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتاق خواب دو نفره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It's easily apparent that واضح است که آشکار است که مسلم است که

پیشنهاد
٠

مسلم است که آشکار است که واضح است که

پیشنهاد
٠

واضح است که آشکار است که مسلم است که

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر این عبارت در ابتدای جمله استفاده شود، معانی زیر را شامل می شود : در مقایسه، اگر قیاس کنیم، اگر بسنجیم، In comparison, his work is much better.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینجا محل خودنمایی نیست. محل کمک به همدیگر هست آقای محمودی. فرهنگ استفاده از هر ابزاری رو یاد بگیریم. ۱۰ سانتی متر اندازه معرفی شخصیتون هست و دو سان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متراژ خانه مساحت خانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که airport رو مثل ایستگاه مرکزی راه آهن تهران یا مشهد و . . . ( که بزرگ و جامع هستند ) فرض کنیم، airfield میشه مثل ایستگاه های قطار ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Very interested

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سقف های شیب دار بلند است که از دو طرف شیب پیدا می کنند و جایی در وسط به هم می رسند — شبیه سقف کلیساهای سنتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرسه زدن قدم زدن با هدف صرفا قدم زدن ( نه رسیدن به جایی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت رو داخل آبادیس ثبت کردم تا بگم حرف اضافه to با کلمه holiday کاربرد فراوانی داره نیازی نیست بگید: I enjoyed my holiday that I traveled to Lo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسته به جمله ای که استفاده می کنید، معنی "زندگی کردن با اجاره" یا"مستاجر بودن" میتونه بده. به مثال زیر دقت کنید I'm renting in the city center for no ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت مسکونی ( نه تجاری، نه تفریحی، بلکه زندگی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوژمندانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راحت باشید! خونه خودتونه! ( به لحاظ مفهومی، نه معنی دقیق )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنای رایجی از این کلمه که کمتر بهش توجه میشه: گنجایش! How many cars does this garage have space for?

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنایی که دوستان گفتن درسته. فقط در نظر داشته باشید که این نگرانی از لحاظ در خطر بودن اون شخص هست. نه نگرانی مثلا برای امتحان و مدرسه یا هر چیز دیگه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میطلبه، لازم داره It takes more time It takes courage! It takes more money

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Artificial

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Fin → باله ی ماهی، دلفین، کوسه و… Wing → بال پرندگان، خفاش ها و حشرات.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن به سراغ چیزی - اما نکته ای که هست اینه که این موضوع یک چیز جدیده یا مرحله بعدی هست فرض کنید قراره راجع به دو سه تا موضوع صحبت کنیم. حالا اولی رو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

You can say → یک اظهار نظر یا قضاوت کلامی ( گفتن ) You can tell → برداشت یا تشخیص بر اساس شواهد ( فهمیدن ) پس وقتی میگی �می شه گفت� → بهتره بگی Yo ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوکه شدن، وارد شوک شدن اینجا منظور متعجب شدن نیست. به معنی واقعی کلمه شوک شدن مثل شوک ناشی از نیش مار یا عروس دریایی و. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روی خشکی ( نه دریایی، و نه هوایی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Marine = aquatic البته marine بیشتر برای دریا و اقیانوس استفاده میشه، نه هر آبی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be exact

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی قورباغه بسیار بزرگ که صدای بلندی هم دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

استفاده در ابتدای جمله و سپس کاما: جالب اینجاست که. . . ، جالبه که. . . استفاده در آخر جمله / بعد از فعل: به طور جالبی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

مجلس ( طویله )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیزان! Hoove به معنی سُم نیست! اونی که شما میگید hoof هست که شکل جمعش میشه hooves هر کلمه ای که s داره برندارید s اش حذف کنید بکنید مفرد :/

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نکته مهمی که درباره این کلمه وجود داره اینه که در حالت مفرد، فقط به یکی از دو شاخ روی سر گفته میشه یعنی اگه خواستید بگید این گوزن شاخ داره، باید بگید ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عجیب غریب ( به لحاظ ظاهری )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Dare

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیر مخصوص دوچرخه ( در پیاده رو ها یا پارک ها و . . . )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگاه کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت شرقی ( خاور دور ) از کشور روسیه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In danger

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمانی که با for میاد، سازمان ترجمه ش کنید The world association for economics سازمان جهانی اقتصاد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سازمانِ. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برقراری تعادل بین. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به همین ترتیب عبارت “in that order” وقتی در آخر جمله می آید، معمولاً به این معنی است که چیزهایی که قبلاً گفتیم دقیقاً به همان ترتیبی که بیان شد، منظ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتقادها بر آن است. . . گفته می شود. . . این باور وجود دارد که. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Surface water: آب سطحی، آب غیر از آب های زیرزمینی Water surface: سطح آب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سطح آب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

were first heard of = �برای اولین بار از آن ها خبر پیدا شد� یا �برای اولین بار درباره شان شنیده شد� The unknown continent was first heard of by Euro ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Take back: برگرداندن Get back: برگشتن This road will take you back to the airport I took my wife back Please get back home Let's get back to our safe ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوزه بلند ( دلفین یا وال )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این ساختار معمولاً توی انگلیسی وقتی به کار میره که بخوای بگی �و بعد، ناگهان … رسید/ظاهر شد� یا �آمدن کسی/چیزی در ادامه داستان�. I was just waiting ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

این ساختار معمولاً توی انگلیسی وقتی به کار میره که بخوای بگی �و بعد، ناگهان … رسید/ظاهر شد� یا �آمدن کسی/چیزی در ادامه داستان�. I was just waiting ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتادن، تو مخمصه/دردسر/مشکل/دشواری بودن، Whales were in difficulty next to a sand bank

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تپه ماسه ای ( در میان آب، و نه ساحل )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه species در انگلیسی یک نکته جالب داره: مفرد و جمعش دقیقاً یک شکل هست — یعنی هم در حالت مفرد و هم در حالت جمع می گیم species و تغییر ظاهری نمی کن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آقا نیما عزیز. با کمال احترام حرفتون غلطه کلمه species در انگلیسی یک نکته جالب داره: مفرد و جمعش دقیقاً یک شکل هست — یعنی هم در حالت مفرد و هم در حا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غواص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

They saved him → صرفاً یعنی نجاتش دادند They came to his rescue → علاوه بر نجات دادن، حس می دهد که �ناگهان برای کمک ظاهر شدند� و لحظه قهرمانانه تری د ...

پیشنهاد
٠

برای نجات جان کسی شتافتن، به سرعت به دادش رسیدن دقت کنید که روی شتافتن و سرعت تاکید میشه. انگار موقعیت اورژانسی و فوریه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم املا غلطه و هم معنی Environmentalist فعال محیط زیست، حامی محیط زیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد داشتن، نیت کاری را داشتن I plan to give some money away to charity

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک مثال پرکاربرد Please spare a couple of hours for me لطفا یه چند ساعت از وقتت رو واسم خالی کن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حساب باز کردن، بسنده کردن Don't rely on your friends

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

That brings me to the next stage یعنی "با این توضیح می رسیم به مرحله بعد" یا "حالا وقتشه که درباره مرحله بعد صحبت کنم" این جمله معمولاً وقتی استفا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

in the style of → یعنی �به سبکِ شخص یا دوره ای مشخص� و تاکید دارد که کار دقیقاً از یک منبع الهام گرفته شده یا تقلید می کند. in style → دو معنی دارد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سبکِ. . . به شیوه ی. . . He painted the picture in the style of Van Gogh. او نقاشی رو به سبک ون گوگ کشید. She writes in the style of classic ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان دو معنی مختلفش رو اشاره کردن. نکته مهمی که هست اینه وقتی بخواید با معنی پر و مملو ازش استفاده کنید، باید از with هم بهره ببرید برای انفجار، از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حد میانه، نه زیاد نه کم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان به اندازه کافی معانی دقیق و درست رو به کار بردن. صرفا به عنوان یک پیشنهاد، اگر خواستید عبارت حرفه ای تری ( مخصوصا برای IELTS ) به کار ببرید، ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

با احترام به نظر یویو این عبارت معادل not bad نیست! عبارت not bad ، معنی "کافی بودن منفی" داره. متوسط رو به پایین ولی well enough "کافی بودن مثبت" هس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغلب مردم در اینجا often به شکل صفت به کار رفته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این لغت صرفا قید نیست و میتونه به عنوان صفت هم استفاده میشه مثلا: Often people اغلب مردم به این دو جمله متفاوت دقت کنید People often put black style ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشترین بهره یا نتیجه مثبت را از چیزی یا کسی گرفتن You must learn how to get the best from your camcorder

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جایگاه اسم میتونه به معنی دریچه یا منفذ باشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در صورتی که صحبت درباره چرخاندن چیزی باشه : ساعتگرد یا پادساعتگرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مسیرِ. . . People may fail at some point on the road to success

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بیان حالتی با احتمال خیلی خیلی زیاد اینجور مواقع در فارسی میگیم با احتمال نود و نه و نه دهم درصد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسلمه که. . . ، بدیهیه که. . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا دنبال این عبارت رایج بودید که سرچ کردید: ۱. Being talented is one thing, but getting noticed is another. بااستعداد بودن یه چیزه، اما دیده ش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشاهده کردن ( نه صرفا دیدن ) تحت نظر گرفتن، دیدن همراه با دقت کردن و . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

rise to ( something ) یعنی به سطح یا موقعیتی بالاتر رسیدن ( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. ) . He rose to fame. او به شهرت رسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

rise to ( something ) یعنی به سطح یا موقعیتی بالاتر رسیدن ( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. ) . He rose to fame. او به شهرت رسی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

“come” در عباراتی مانند “come first”, “come second”, “come third” و غیره، یک اصطلاح یا “کالوکیشن” ( collocation ) است که معنایش “مقام یا رتبه ای را ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با استعداد ( تاکید بر روی اینکه به صورت طبیعی و خدا دادی، خصلت و ویژگی خاصی رو کسی داشته باشه، نه با تلاش )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای درک این مفهوم ابتدا این رو در نظر بگیرید که ما فارسی زبان ها، وقت یا تلاش رو برای یک موضوع "اختصاص" میدیم یا خرج میکنیم از دیدگاه انگلیسی زبان ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A whole selection یک مجموعه کامل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به این مثال توجه کنید It's a case of supply and demand این به قانون عرضه و تقاضا مربوط می شود یا این به مسئله عرضه و تقاضا برمی گردد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به این مثال توجه کنید It's a case of supply and demand این به قانون عرضه و تقاضا مربوط می شود یا این به مسئله عرضه و تقاضا برمی گردد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حق چیزی را داشتن All children have the right to a normal childhood

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انظار عمومی To be in public view در انظار عمومی بودن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاطی کردن روی ( فرد یا چیزی ) عصبانی شدن به روی ( فرد یا چیزی ) Some celebrities have gotten angry with reporters who were following them

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرصت به پایان رسید وقت تمومه!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

“care for” بیشتر به معنی علاقه و مراقبت داشتن ( هم عاطفی هم عملی ) و گاهی “دوست داشتن” است. “care of” به معنی تحت مراقبت بودن یا مسئولیت رسمی نگهدار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

“care for” بیشتر به معنی علاقه و مراقبت داشتن ( هم عاطفی هم عملی ) و گاهی “دوست داشتن” است. “care of” به معنی تحت مراقبت بودن یا مسئولیت رسمی نگهدار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به یاد کسی These films and toys are created in his memory

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردن به علت He died of a virus at the age of four

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در میان مردم، نزد عموم He was extremely popular with the public اون در نزد مردم بسیار معروف بود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطاب به آرمان بدیعی اگر که منظورت اغتشاشات و فتنه ۵۷ هست، متاسفانه کسس نایستاد و ای کاش می ایستاد تا الان شما برای کیسه ده کیلویی برنج پاکستانی و روغ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خطاب به آرمان بدیعی کل ترجمه ها و پیشنهاداتت رو که چک کنی، مشخص میشه کی مزدوره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Loyal

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به لحاظ معنی فرقی بین old و elderly نیست و هر دو در کاربرد برای افراد، معنی پیر و سالخورده دارند اما کلمه old خیلی مودبانه نیست. Elderly مودبانه و رس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جایگاه صفت: به یاد مانده، مشهور Hachiko is a dog remembered for his loyalty

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای بیان فعل �قرار دادن� عکس یا ویدیو روی سایت یا یک شبکه اجتماعی، از این فعل استفاده میشه Instagram is a site where people mainly put up photos and ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت رایج در زبان فارسی: و یا به لحاظ مفهوم، یا یکی از دو مورد ذکر شده یا هر دو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزیزان این واژه به تنهایی مفهوم اوقات فراغت نداره! صرفا معنای فراغت و آسودگی و مجال داره. بستگی به این داره چطور استفاده کنید Leisure time اوقات فراغ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست نوشته، نوشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقص باله

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که دوستان گفتن درسته اما هیچکدوم دقیق نیست چرا که معادل دقیق فارسی نداره و صرفا باید مفهومش رو درک کنید وقتی راجع به یک فعالیت یا کاری بخوایم صح ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منتهی الیه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی موارد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

In some instances در بعضی موارد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پل معلقی که با طناب و چوب ساخته می شود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان درست اشاره کردن. خیلی اوقات این عبارت برای فروش با تخفیف هست اما نه لزوما همیشه میتونه صرفا برای فروش هم استفاده بشه و در خیلی از متون هم دیده ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به آن دسته از حیواناتی گفته می شود که معمولا هم زیستی با انسان دارند به خصوص در مزارع خیلی نمیشه گفت اهلی! هر حیوان وحشی که اهلی شده باشه لزوما هم زی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راس درخت، بالاترین قسمت درخت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانم بهار احتراما پیشنهادتون غلطه agree with = موافق بودن با کسی یا چیزی agree to = قبول کردن یک چیز ( پیشنهاد، شرایط، قانون و … )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Arrange

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Coordinate

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در امتداد یک مسیری مشخص رانندگی کردن You can turn right at the crossroads but I usually drive down Main street میتونی سر تقاطع به راست بپیچی ولی من خ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتهای، ته Drive to the bottom of the road

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزرگی و لطفتون رو میرسونه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل pick up

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت offer a lift to یعنی پیشنهاد دادن این که کسی را با ماشین خودت ( یا وسیله نقلیه ات ) به جایی برسانی. مثال: She offered me a lift to a concert. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاد دادن این که کسی را با ماشین خودت ( یا وسیله نقلیه ات ) به جایی برسانی. مثال: She offered me a lift to a concert. او بهم پیشنهاد داد که با ما ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفا چهارراه نیست عزیزان! معنیش تقاطع هست. حالا ممکنه سه راه باشه یا چهار راه یا دو راهی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان کوچک احتمال در شهرستان ها دیده باشید که در برخی چهارراه های کوچک برای مدیریت بهتر ترافیک، به جای کنترل تردد از طریق چراغ راهنمایی و رانندگی، یک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیر خاصی را انتخاب کردن از یک راه مشخص رفتن از یک مسیر رفتن We decided to take the scenic route to the beach. ( تصمیم گرفتیم مسیر خوش منظره به س ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

راندن خودرو در طول یا امتداد یک مسیر مثال: We drove along the coast for hours. ما ساعت ها در امتداد ساحل رانندگی کردیم. Drive along this road an ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبور کردن ( فیزیکی ) : مثال: Don’t go past the school. ( از مدرسه رد نشو. ) We went past the bakery on our way home. ( در راه خانه از کنار نانو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در قالب اسم ( noun ) : علایق و در مقابلش : dislikes

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک مثال دیگر: Children will become stressed when they have to run from activity to activity

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

run from … to … و ترکیباتش ( مثلاً run from one thing to another ) اصطلاحی رایج و طبیعی در انگلیسی هست. مثال: وقتی بین دو مکان یا فعالیت استفاده بشه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت بسیار پرکاربرد: This is not always a positive trend این جمله زمانی استفاده می شود که بخواهید بگویید یک پدیده یا روندی که اغلب فکر می کنند خوب ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائما، همه اوقات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هنگام بیان استفاده از مسائل مربوط به اینترنت یا شبکه های اجتماعی، معمولا از این فعل به جای Use استفاده میکنن. به عنوان مثال go on social media go on ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیان، توضیح، عبارت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر موافق متضادش میشه point against There are some points for and against this idea

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر مخالف متضادش میشه point for There are some points for and against this idea

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از عبارت go walking هم میتونید استفاده کنید پیاده روی داشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Go for a walk با بیانی دیگر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل Go running دویدن ( برای ورزش )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دویدن ( برای ورزش، نه چیز دیگر ) میتونید از عبارت go for a run هم استفاده کنید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنیش میشه خود اظهاری اما مفهومش کمی خاصه که توضیح میدم خود اظهاری از این جهت که خودتون باشید. فرض کنید رفتید به یک کلاس رقص و مربی بهتون میگه: سعی ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک معنی که کم بهش پرداخته شده: در مقابل، پیش رو There is a long journey before you If two roads open up before you, which one will you choose?

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشد فردی، توسعه فردی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Obstacle

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت ذهنی/روحی She is in a happy state of mind. او در حال و هوای شادی قرار دارد. His state of mind worries me. وضعیت ذهنی او من را نگران می کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رفتن. . . go through → از داخل ( و همینطور از مشکلات و سختی ها ) go across → از عرض go over → از روی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن. . . go through → از داخل ( و همینطور از سختی ها و مشکلات ) go across → از عرض go over → از روی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن. . . go through → از داخل ( و همینطور از سختی ها و مشکلات ) go across → از عرض go over → از روی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ائتلاف، فدراسیون

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگه به قصد پیدا کردن معنی to sum up این کلمه رو سرچ کردید، معنیش میشه: به طور خلاصه، در مجموع

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی غیررسمی یا مخصوصاً در بعضی گویش های محاوره ای ( به خصوص در بریتانیا ) ، sum گاهی به معنی “مقدار” یا “میزان” به کار می ره و نه فقط مجموع ری ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از همه سنین پیر و جوان This game is played by young and old

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد هلندی و برای خانم: Dutchwoman

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگرم کننده، مفرح The party was good fun. مهمانی خیلی سرگرم کننده بود / خیلی خوش گذشت. She is good fun to be with. بودن با او خیلی لذت بخشه / با او ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مسابقات دو تیمه ( مثل فوتبال، بسکتبال، والیبال و کبدی و . . . ) به نیمه زمین که متعلق به هر تیم هست گفته میشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناخته شده در المپیک To get Olympic status for a sport یعنی یک رشته ورزشی حالت المپیکی پیدا کنه ( وارد لیست ورزش های المپیک بشه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی که دوستان اشاره کردن: ثبت کردن، به طور رسمی تثویب کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو مفهومی که رایج هست اما در معانی کمتر بهش اشاره میشه زمین بازی ( مثل Football pitch ) توصیف تاریکی شدید ( pitch dark ) : یعنی انقدر تاریکه که مثل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Obesity=fatness

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا متضاد عبارت wide selection وقتی میریم فروشگاه یا هر جایی که تنوع اجناس و خدمات نداره، این عبارت به کار میره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با طراحی انحصاری و ویژه ساخت به عنوان مثال وقتی میگیم designer shoes یعنی کفشی که توسط یک طراح مشهور و خبره و معروف از یک برند خاص طراحی و ساخته شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه زمانی. . . ( گذشته )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Outskirts:یعنی “لبه ها یا حومه های شهر”؛ هنوز به شهر نزدیکه و بخشی از آن حساب می شه. Countryside:یعنی “مناطق روستایی و طبیعی خارج از شهر”؛ معمولاً د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر لباس شنا، به لباسی که موقع حمام آفتاب میپوشن هم میگن. که البته جدیدا فرقی بینشون نیست : ) )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Shopping Center: مجموعه ای از مغازه ها و فروشگاه های مختلف، هر کدام با مدیریت جدا. ( در ایران مثل پالادیوم، ایران مال، تیراژه ) Department Store: یک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Shopping Center: مجموعه ای از مغازه ها و فروشگاه های مختلف، هر کدام با مدیریت جدا. ( در ایران مثل پالادیوم، ایران مال، تیراژه ) Department Store: یک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساعات کاری طولانی تر تا دیروقت The supermarket has late opening hours on Fridays

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت دو معنی داره معنی اول که همه میدونیم و مصدر هست: خرید ( عمل خرید کردن ) معنی دوم: اقلام خریداری شده. دقیقا همان عبارتی که در فارسی هم میگی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاناکورا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از بازارها که عموما دستفروش ها در آن فعالیت دارند همان street market

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه داشته باشید که اگر این لغت رو به صورت پراجیوس تلفظ کنیم، معنی اسم ( محصولات ) می دهد با تلفظ پرودیوس، معنی تولید کردن ( فعل ) میدهد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

source بیشتر روی نقطه شروع، منشأ یا اصل یک چیز تاکید دارد. resource به چیزهایی اطلاق می شود که به ما کمک می کنند یا در دسترس ما هستند تا کاری انجام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

source بیشتر روی نقطه شروع، منشأ یا اصل یک چیز تاکید دارد. resource به چیزهایی اطلاق می شود که به ما کمک می کنند یا در دسترس ما هستند تا کاری انجام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو باز، بدون سقف، در هوای آزاد Open - air mall Open - air swimming pool Open - air concert hall

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساحل مصنوعی ساحلی که طبیعی نیست و در شهر های به عنوان جاذبه شهری ساخته می شود نمونه داخلی: ساحل تفریحی دریاچه چیتگر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضای اداری، قسمت اداری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر عزیز: ناری عبارت fine dining به تنهایی، معنی غذا خوردن در رستوران های سطح بالا و لاکچری رو میده در صورتی که بگیم fine dining restaurant میشه رس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل حضورِ. . . خواستگاهِ. . . Today, Asia is home to the five largest malls in the world

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این لغت بسته به اینکه چه معنی داشته باشه، تلفظ متفاوتی داره وقتی با مفهوم بازآفرینی استفاده میشه: ریکرییشن وقتی با مفهوم تفریحی استفاده میشه: رِکرییشن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوبتی، به نوبت، به ترتیب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زمانی که در جایگاه صفت هست معنی جوان و تازه و کم سن و . . . میده زمانی که در جایگاه اسم ظاهر میشه، معنی نسل جوان، جوانان و . . . میده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امور زیبایی برای کارهای زیبایی مثل تزریق ژل و بوتاکس و فیشال و . . . از این عبارت استفاده میشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی رو نوبتی کردن با نوبت انجام دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان خیلی دقیق اشاره کردن شخصا با این عبارت بیشتر درکش کردم: از دست در نرفتن! مثلا: Keep track of your expenses حساب کتاب مخارجت از دستت در نره! Ke ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جایگاه فعل: منسجم کردن، منظم کردن ( نه لزوما نظم، بلکه ساختار و چهارچوب )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر در رابطه با قیمت چیزی ازش استفاده کنید، معنی مناسب میده ( نه ارزان ) یعنی اون کالا نه گران هست و نه ارزان، مناسبه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگر در جایگاه صفت ازش استفاده بشه، معنی مقرون به صرفه و اقتصادی میده Budget meal

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دوستان این دو کلمه متفاوت اند 1 - beside 2 - besides کلمه beside به حالت مکانی اشاره داره و وقتی به کار می بریم یعنی چیزی به لحاظ فیزیکی و مکانی کنا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

در جایگاه صفت: دخیل، موثر، شریک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نکته مهمی که وجود داره تفاوت تلفظ این لغت در حالت فعل و صفت هست در فعل: سِپِرِیت در صفت: سِپْرِیت عذرخواهم که تلفظ رو به فارسی نوشتم. صرفا به تفاوتشو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اشتباه رایج: به کار بردن vocation به جای vacation

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

It didn't taste of much عبارت رایجی که میگه : مزه خاصی نداشت! و یا عبارت مشابهش: It didn't taste of anything

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی/کسی رو در کنارمون داشتن Today I'm pleased to have with me the famous actor, Angelina Jolie!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

از همه نوعش Barbecues of all types are popular in Korea

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

می توان گفت که “less of a/an …” یک الگوی رایج در انگلیسی است که زیاد استفاده می شود، مخصوصاً وقتی می خواهید “شدت، میزان، یا اهمیت” چیزی را کم تر نشان ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از قدیم الایام. . . از دیرباز. . . ( طبق عرف یا سنت )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این واژه باید به صورت سر هم ( بدون فاصله ) نوشته بشه Steakhouse واژه معرفی شده توسط دوستمون غلط هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت اصطلاحی است و به معنای “چیزهایی برای فکر کردن” یا “نکاتی که باعث تأمل و تفکر شوند” است. چیزی شبیه به “ماده یا خوراک ذهنی” که ذهن و فکر شما ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Delicious

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نکته هشدار مهم را هم بگویم” یا: “یک هشدار کوچک: …” مثال برای درک بهتر: “One word of warning: the roads can get very icy in winter. ” ( یک هشد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

On a regular basis=regularly

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه جا، گوشه به گوشه You can find a coffee shop round every corner in this city

پیشنهاد
١

برای این مفهوم به کار میره: با ماشین اگه بخوایم بربم، فاصله کمی داره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تو ذوق کردن Don't be dismayed تو ذوقت نخوره

پیشنهاد
٠

زیاده روی در کار و فعالیت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفتی هست که برای شخصی به کار میره که معمولا بیداره و نمیخوابه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی اداری و وزارت خانه و شعب و . . . ، معنی قرض و بدهی هم میده به عنوان مثال Sleep dept بدهی خواب ( کسر خواب )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت در صورتی که بعدش یک کلمه uncountable بیاد، معنی:یکی از داره Some of the best advice I heard is. . . . یکی از بهترین توصیه هایی که شنیدم. . ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که این کلمه معمولا در جملات مثبت به کار نمی رود! و بالعکس، در منفی به کار میرود این غلطه: I don’t have a lot of time to visit you re ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در محاوره : حالا هرچی!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فکر نکنم!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کلمه متفاوت از vegetarian هست افراد vegan بسیار سختگیر تر هستند به طوری که حتی تخم مرغ و شیر و دیگر محصولات حیوانی هم مصرف نمیکنند اما vegetarian ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارتی که اول جمله میاد و این مفهوم رو میرسونه: هر کسی ( فعل ) نمیکنه مثلا Not everyone xan understand this situation هرکسی نمیتونه این موقعیت رو درک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه به نظر رسیدن در بعضی موقعیت ها هم معنی احساس گناه کردن میده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی از اصطلاح pop into mouth استفاده میکنیم، منظور صرفا در دهان گذاشتن و خوردن نیست بذارید با یک مثال بهتون بگم. قدیمی تر ها مخصوصا آقایان سالمند وق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی از اصطلاح pop into mouth استفاده میکنیم، منظور صرفا در دهان گذاشتن و خوردن نیست بذارید با یک مثال بهتون بگم. قدیمی تر ها مخصوصا آقایان سالمند وق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

خطاب به آرمان بدیعی آره دوبار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای آموزش اسکی استفاده می شود محوطه ای که شیب بسیار ملایمی دارن برای افرادی که خواهان یادگیری اسکی کردن هستند. روی این شیب آموزش میبینند و سپس روی ش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خرج روی دوش کسی گذاشتن It costs me at least 10$

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Total cost

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سختی میشه معادل دقیق براش پیدا کرد اما نزدیک ترینش رو میشه گفت: سلام به شما! و البته غیر رسمی هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

وقتی میگیم رخ دادن، یعنی از قبل براش پلن و برنامه ای وجود نداشته و اتفاق افتاده، میشه happen وقتی چیزی از قبل برنامه ریزی شده مثلا جلسه، یا مذاکرات، ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی رو به رو میده اما در آدرس دهی زمانی استفاده میشه که بخوایم بگیم رو به رو و اون دست خیابون یا جاده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در صورتی که آخرش s قرار داده بشه، معناش میشه نساجی در غیر این صورت، معنی پارچه و منسوج میده به اشتباه ننویسید نساجی!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفا برای مکان استفاده نمیشه، برای زمان هم استفاده میشه در همه مقاطع زمانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای بیان اندازه یا مقدار هم به کار میرود It has increased by 5 per cent every year

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلم دوره ابتدایی و دبستان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Apprenticeship کارآموزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایبندی به بودجه، رعایت محدودیت های مالی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

علامه بر معنی مقرون به صرفه، برای بیان مفهوم کم مصرف هم بسیار زیاد استفاده میشه Economical car Economical lamp

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه مشتریان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز جدیدی را باب کردن چیز جدیدی را مد کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

توجه کنید که takeover به صورت سر هم و بدون فاصله، اسم است و در صورت جدا و با فاصله نوشته شدن، فعل است Takeover: تصاحب Take over: تصاحب کردن و به دست ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت، معادل دقیق فارسی ندارد به حالت غیر رسمی داشتن مخصوصا برای مشاغل گفته می شود که قرارداد نوشته نمیشود و پرداخت ها روزانه یا هفتگی صورت میگرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسب شغل در یک مکان خاص یا با همکاری یک شخص یا سازمان He got a job with a big tech company

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

دوستان عزیز، این کلمه فعل نیست که میگید : تعدیل نیرو! معنی خود این کلمه میشه مازاد بر احتیاج و اضافه تعدیل نیرو میشه: Make redundant The company made ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که حالا بهتر هم هست، که خب مشکلی هم نیست He didn't come to the party, which is just as well because there wasn’t enough food

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی که کارش چیدن یا انبار کردن و انباشتن باشد مانند: Shelf stacker

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرس و جو کردن، تحقیق کردن The police are making enquiries into the incident.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیق کردن، بررسی کردن، پرس و جوی جامع کردن The police are making enquiries into the incident.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

این عبارت بیشتر در انگلستان مطرح هست به مقاطع بالاتر در مدارس ابتدایی، junior گفته میشه درواقع primary school شامل دو بخش هست. نیمه اول که infant sc ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دست داشتن If you are a geography student, you have to have your atlas to hand

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی که با مفهوم احتمال شرطی در ابتدای جمله استفاده میشود به طور خلاصه: در صورتی که. . . ، اگر که. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی ذکر شده، معنی زمان نیز می دهد ( لحظه ) I can do this assignment at any point you want

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارتی است که مفهوم انجام کارهای بیشتر را می رساند When I try to stay up late studying, I get more done during the day وقتی شب ها بیدار میمونم که در ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح کلی، برنامه اولیه ( دارای سرتیترهای اصلی ولی بدون جزئیات )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منسجم، با نظم، با ساختار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی در جایگاه صفت به کار بره معنی �با کیفیت� داره. نیازی نیست حتما بگیم high quality به عنوان مثال: Quality training Quality management Quality man ...

پیشنهاد
٠

در سطح جهانی مورد تایید و پذیرش قرار گرفته An internationally recognized university degree

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی کالا یا خدماتی به اندازه قیمتش نمی ارزد This computer is poor value for money

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک دختر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک پسر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

هرطور که بخوای با لغت فارسی معنیش رو بیان کنید نمیتونید چون معادل دقیق نداره، صرفا مفهومش رو درک کنید برای ساده تر شدنش، عبارت �خانه هنر� رو در نظر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی تماس گرفتن هم میدهد Give him a ring یه زنگ بهش بزن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنگ زدن، تماس گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطفا اشتباه راهنمایی نکنید. چنین لغتی وجود خارجی نداره. اگر که منظورتون مفهوم ساختار و سازه هست، میشه: Structure اگر که منظورتون مربی و تعلیم دهنده ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ببینید وقتی منظورمون بیان اندازه ی چیزی هست، این کلمه معادل دقیق فارسی نداره و باید مفهومش رو درک کنید کلمه pretty، اشاره به زیاد بودن داره ولی در ع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرِهم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک معنی دیگر که بسیار رایج هست، نمایش دادن و آوردن روی ابزارهای الکترونیک هست. به عنوان مثال Get up the image on the screen عکس رو روی صفحه نمایش بی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

درخواست! Job application Membership application

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

توجه کنید که این دو عبارت مفهوم متفاوت دارن Make a note برای یادداشت برداری یا به خاطر سپردن چیزی مثل شماره تلفن و آدرس و ایمیل و. . . ( ممکنه اصلا ن ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

یادداشت کردن، به خاطر سپردن توجه کنید که این دو عبارت مفهوم متفاوت دارن Make a note برای یادداشت برداری یا به خاطر سپردن چیزی مثل شماره تلفن و آدرس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تعجب میکنم از این اشتباه بزرگ در معانی آبادیس که در معانی نوشته قسمت سوم فعل find این دو فعل متفاوت هست Found به معنی تاسیس کردن یا کشف کردن که سه قس ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی جمع کردن اشیاء یا پاکسازی یک منطقه برای ایجاد فضای خالی. - مثال: "We need to clear some space for the new furniture. "

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لبخندی شیرین و از ته دل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برنامه های تبادل دانشجو یا کارآموز: - ممکن است به شخصی از کشور میزبان اشاره داشته باشد که با یک دانشجو یا کارآموز بین المللی همکاری می کند. - ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To leave somewhere for a reason جایی رو ترک کنید برای هدف و منظوری I went away from home on a university trip I will soon go away from my country on ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آتشی که طبیعی و ناشی از سوختن چوب ( نه گاز و . . . ) باشه بهش میگن Log fire که معمولاً در شومینه یا فضای باز هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این عبارت که صرفا هم برای متکلم وحده میتونه استفاده بشه ( یعنی برای شخص خودمون! نمیتونیم برای دیگران استفاده کنیم و رایج نیست ) به این معنی هست که � ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پخش شدن و پیچیدن ( بسیار متداول برای صحبت درباره بو ) Seaweed smell was drifted in from the nearby beach

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To cook آشپزی کردن We do our own cooking in home

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایفا کردن نقش. . . This fake necklace can drive as a gold necklace only in this party

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Out of something از جنس چیزی I made a box out of plastic من جعبه ای از جنس پلاستیک تولید کردم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

ایده دادن اما این ایده به نوعی دارای خلاقیت و نوآوری است. نه یک ایده از پیش مطرح شده و تکراری به نوعی مثل اختراع کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لزوما همیشه آخر جمله به کار نمیره و میتونه مفهوم �بی درنگ و فورا� بده The young clever boy soon solved the striking problem دیری نپایید که پسر جوان و ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کشیدن چیزی مثل طناب To haul on ropes to lift the load

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنی شخص و اشخاص هم میده و جایگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توجه داشته باشید که به عنوان فعل هم استفاده میشه نه صرفا اسم Some of my friends believe that I lack confidence

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خصیصه و ویژگی شخصیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آقا مرتضی اون �یه جا� یی که شما دیدید، خیلی احمقانه بوده. و از اون احمقانه تر اینه که شما آوردید نوشتینش اینجا. البته اگه صادق بوده باشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Completely, strongly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

در کنار معانی دیگر، معنی شدید و زیاد هم میده Pitch dark : تاریکی مطلق، بسیار تاریک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Completely, strongly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To pass responsibility for a problem to another person to avoid dealing with it oneself

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخار پز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی که نفرات قبلی گفتند مخصوصا آقا امید عزیز، یک برداشت اشتباه از تصویر کتاب Mindset for IELTS 1 هست عبارت Stringhopper نوعی رشته شبیه به نودل هست و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Read to somebody خواندن برای کسی مثلا Grandparents usually read to children پدربزرگ ها و مادربزرگ ها معمولا برای کودکان ( قصه ) می خوانند