پیشنهادهای محمد عرب دوست (٤٠٠)
خطاب به آرمان بدیعی اگر که منظورت اغتشاشات و فتنه ۵۷ هست، متاسفانه کسس نایستاد و ای کاش می ایستاد تا الان شما برای کیسه ده کیلویی برنج پاکستانی و روغ ...
خطاب به آرمان بدیعی کل ترجمه ها و پیشنهاداتت رو که چک کنی، مشخص میشه کی مزدوره
Loyal
به لحاظ معنی فرقی بین old و elderly نیست و هر دو در کاربرد برای افراد، معنی پیر و سالخورده دارند اما کلمه old خیلی مودبانه نیست. Elderly مودبانه و رس ...
در جایگاه صفت: به یاد مانده، مشهور Hachiko is a dog remembered for his loyalty
برای بیان فعل �قرار دادن� عکس یا ویدیو روی سایت یا یک شبکه اجتماعی، از این فعل استفاده میشه Instagram is a site where people mainly put up photos and ...
عبارت رایج در زبان فارسی: و یا به لحاظ مفهوم، یا یکی از دو مورد ذکر شده یا هر دو
عزیزان این واژه به تنهایی مفهوم اوقات فراغت نداره! صرفا معنای فراغت و آسودگی و مجال داره. بستگی به این داره چطور استفاده کنید Leisure time اوقات فراغ ...
دست نوشته، نوشته
رقص باله
چیزی که دوستان گفتن درسته اما هیچکدوم دقیق نیست چرا که معادل دقیق فارسی نداره و صرفا باید مفهومش رو درک کنید وقتی راجع به یک فعالیت یا کاری بخوایم صح ...
منتهی الیه
در بعضی موارد
In some instances در بعضی موارد
پل معلقی که با طناب و چوب ساخته می شود
دوستان درست اشاره کردن. خیلی اوقات این عبارت برای فروش با تخفیف هست اما نه لزوما همیشه میتونه صرفا برای فروش هم استفاده بشه و در خیلی از متون هم دیده ...
به آن دسته از حیواناتی گفته می شود که معمولا هم زیستی با انسان دارند به خصوص در مزارع خیلی نمیشه گفت اهلی! هر حیوان وحشی که اهلی شده باشه لزوما هم زی ...
راس درخت، بالاترین قسمت درخت
خانم بهار احتراما پیشنهادتون غلطه agree with = موافق بودن با کسی یا چیزی agree to = قبول کردن یک چیز ( پیشنهاد، شرایط، قانون و … )
Arrange
Coordinate
در امتداد یک مسیری مشخص رانندگی کردن You can turn right at the crossroads but I usually drive down Main street میتونی سر تقاطع به راست بپیچی ولی من خ ...
انتهای، ته Drive to the bottom of the road
بزرگی و لطفتون رو میرسونه
معادل pick up
عبارت offer a lift to یعنی پیشنهاد دادن این که کسی را با ماشین خودت ( یا وسیله نقلیه ات ) به جایی برسانی. مثال: She offered me a lift to a concert. ...
پیشنهاد دادن این که کسی را با ماشین خودت ( یا وسیله نقلیه ات ) به جایی برسانی. مثال: She offered me a lift to a concert. او بهم پیشنهاد داد که با ما ...
صرفا چهارراه نیست عزیزان! معنیش تقاطع هست. حالا ممکنه سه راه باشه یا چهار راه یا دو راهی
میدان کوچک احتمال در شهرستان ها دیده باشید که در برخی چهارراه های کوچک برای مدیریت بهتر ترافیک، به جای کنترل تردد از طریق چراغ راهنمایی و رانندگی، یک ...
مسیر خاصی را انتخاب کردن از یک راه مشخص رفتن از یک مسیر رفتن We decided to take the scenic route to the beach. ( تصمیم گرفتیم مسیر خوش منظره به س ...
راندن خودرو در طول یا امتداد یک مسیر مثال: We drove along the coast for hours. ما ساعت ها در امتداد ساحل رانندگی کردیم. Drive along this road an ...
عبور کردن ( فیزیکی ) : مثال: Don’t go past the school. ( از مدرسه رد نشو. ) We went past the bakery on our way home. ( در راه خانه از کنار نانو ...
در قالب اسم ( noun ) : علایق و در مقابلش : dislikes
یک مثال دیگر: Children will become stressed when they have to run from activity to activity
run from … to … و ترکیباتش ( مثلاً run from one thing to another ) اصطلاحی رایج و طبیعی در انگلیسی هست. مثال: وقتی بین دو مکان یا فعالیت استفاده بشه ...
عبارت بسیار پرکاربرد: This is not always a positive trend این جمله زمانی استفاده می شود که بخواهید بگویید یک پدیده یا روندی که اغلب فکر می کنند خوب ا ...
دائما، همه اوقات
این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...
این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...
این عبارات همگی برای تعریف درباره گذشته استفاده میشن: In the past, several years ago، Previously, In those days During that period There used to b ...
هنگام بیان استفاده از مسائل مربوط به اینترنت یا شبکه های اجتماعی، معمولا از این فعل به جای Use استفاده میکنن. به عنوان مثال go on social media go on ...
بیان، توضیح، عبارت
نظر موافق متضادش میشه point against There are some points for and against this idea
نظر مخالف متضادش میشه point for There are some points for and against this idea
از عبارت go walking هم میتونید استفاده کنید پیاده روی داشتن
Go for a walk با بیانی دیگر
معادل Go running دویدن ( برای ورزش )
دویدن ( برای ورزش، نه چیز دیگر ) میتونید از عبارت go for a run هم استفاده کنید