پیشنهادهای محمد عزیزی (٦٩٣)
کتاب نازک
جلوی دید را گرفتن مانع از دیدن شدن unfortunately the trees block the view of the snow covered mountains متاسفانه درختان مانع از دیدن کوههای پوشیده ...
قهوه تلخ
پاداش و مزایای عالی
پیچ را دور زدن دور زدن پیچ
تب بالا
خسته مرده
بی ملاحضه گی
نبرد سرنوشت ساز نبرد تعیین کننده
شانس آوردن
ارائه کردن ترجمه همزمان
گذشته را پشت سر گذاشتن it's time you put the past behind you and started focusing on the future وقتشه گذشته را پشت سر می گذاشتی و شروع میکردی به تمر ...
بدست گرفتن مالکیت ( چیزی ) they try to take possession of the ball آنها تلاش می کنند مالکیت توپ را بدست بگیرن
بر هم زدن تعادل زیست بوم
بد جوری احتیاج داشتن you badly need a haircut تو بد جوری به یه سلمونی احتیاج داری
بازی خارج از خانه ( فوتبال )
ایجاد آگاهی ایجاد کردن آگاهی
بیزاری زیاد تنفر زیاد نفرت زیاد
خیابان درخت کاری شده خیابانی که در طرفین آن درخت وجود داشته باشد
جلب توجه کردن توجهات را جلب کردن
شرکت کردن در جلسات سر کلاس ( دانشگاه ) حضور داشتن you must attend all the lectures to complete the course شما باید در همه جلسات برای تکمیل دوره شرکت ...
فرض کردن
بحث داغ
سر قرار ( ملاقات ) خود ماندن
مقبره باستانی
مقدار خیلی کمی مقدار ناچیزی I only put minute amount of chilli in the soup but it was still too hot for some people من فقط مقدار کمی فلفل ( chilli ) ...
مکان دیدنی
توافق جامع
تغییری جزئی ایجاد کردن
ذکر کردن منابع خود
بهره بردن از
دسترسی سریع
رویکرد اتخاذ کردن
موضع اتخاذ کردن
کاملاً وحشت زده کاملا شوکه
کاملا پوچ
ساختمان کلنگی
رئیس فدراسیون the President of the National Badminton Federation رئیس فدراسیون ( تیم ) ملی بدمینتون
به شدت مورد انتقاد قرار دادن
به شدت انتقادی
نگاه حاکی از نارضایتی
تشویق بلند
بسیار شایسته کاملا مستحق
از دست دادن مشتری
تهاجم زمینی
بالاترین احترام بالاترین احترامات
بیشترین احترام
چهره سیاسی
انتخاب سخت
بیشتر ترجیح دادن