پیشنهادهای محمد عزیزی (١٦٥)
١٢٣
٩ ماه پیش
٠
سوا کردن
٩ ماه پیش
٠
تو گوش ( کسی ) فرو کردن
٩ ماه پیش
٠
تو گوش کسی فرو کردن
١٠ ماه پیش
٠
به توفیق دست پیدا کردن
١٠ ماه پیش
٠
اگر بدترین حالت تو بدترین شرایط پیش بیاد
١٠ ماه پیش
٣
بالا سر کسی وایستادن بالا سر کسی ایستادن
١٠ ماه پیش
١
نگاه ها را به سمت خود جلب کردن
١٠ ماه پیش
١
اعصاب خردی راه - اعصاب خردی ترافیک؛
١٠ ماه پیش
٠
معنی تحت الفظی : یه تبر برای تیز کردن داشتن معنی معادل : غرض داشتن
١٠ ماه پیش
٠
پرس و جو کردن
١٠ ماه پیش
-٣
موج راه انداختن
١٠ ماه پیش
٣
در گرما گرم اون لحظات ( که فرد بدون فکر است چون عصبانی یا هیجان زده ست )
١٠ ماه پیش
١
همه جا را گشتن تا پیدا کردن
١٠ ماه پیش
١
( برای انجام کاری ) تا ته دنیا رفتن
١٠ ماه پیش
٠
همون جا همون زمان - همون جا بعدش - همون جا بعد