پیشنهادهای محمد عزیزی (٦٩٣)
تصمیم معقول
درجه ای از عدم اطمینان درجه ای از عدم قطعیت
توافق جمعی توافق به اتفاق آرا
به تاخیر انداختن تصمیم گیری
باور همگانی باور متداول باور رایج
اختلافاتی وجود داشتن
بیش از حد حساس
فرد عاقل
آزرده خاطر پریشان حال
عضو کوچک
تاثیر عمده ای داشتن
دلیل مستقیم دلیل عمده دلیل اصلی
گرفتن نمره نمره گرفتن gaining good marks in the end of year exam گرفتن نمرات خوب در امتحانات آخر سال
جرأت از دست دادن
شروع دل گرم کننده شروع امیدوار کننده
شروع دلسرد کننده شروع نا امید کننده
شروع زود هنگام
شروع دیر هنگام
کلید زدن آغاز پایان ( چیزی )
( چند قدمی را ) بالا پایین کردن /رفتن
گام های بسیار بلند ( ی ) برداشتن
گام های بسیار بلند
قدم های متزلزل گام های لرزان
با سر رفتن با کله رفتن عجله کردن
دایرةالمعارف زتده دایرةالمعارف متحرک
بدون هدف گشت زدن
قدم زنی تفریحی
میانبر زدن
امید است
نادیده گرفتن واقعیت
بوی اشتها آور
بوی اشتها آور
بوی تازگی
طعم اکتسابی ( طعمی که به مرور زمان از آن خوشمان می آید )
بوی گند غیر قابل تحمل
دود غلیظ
این یک ضرورت است
عطر خاص عطر مخصوص بوی خوش مخصوص the distinctive aroma of the local dishes and the smell of fresh coffee wafting across the square from the small ca ...
رنگهای چرک تاب رنگهای ملایم رنگ مغلوب
نام کسی را لکه دار کردن
بی رمق
نور بی رمق تابش بی رمق the fain glow of dawn was viable on the horizon نور بی رمق سپیده دم در افق قابل رویت بود.
یک نقطه نورانی
رنگ رفتن
صحبت کوچولو
افراد لاغر
افراد چاق
مکان دور افتاده
جای دور جای پرت she is always traveling to far - off places او همیشه در حال مسافرت به جاهای دور است.
کاملا دور