پیشنهادهای محمد عزیزی (١,١٧٥)
ساکت شدن Everyone fell silent when they heard the shocking news همه وقتی که خبر شوکه کننده را شنیدند ساکت شدند
شکستن سکوت سکوت را شکستن No sound broke the silence of the wintry landscape هیچ صدایی سکوت چشم انداز زمستانی را نشکست
چشم ( کسی ) افتادن به چشم ( کسی ) خوردن به
نا رضایتی خود را نشان دادن
مقداری خرید کردن کمی خرید کردن
چاقوی تیز
تفاوت شدید تفاوت فاحش
تضاد شدید
هم نظر بودن
تفکر ما را شکل دادن
در وضعیت خوب
زیر سایه ی ( کسی /چیزی ) بودن ( مورد توجه کمتری قرار گرفتن ) Jim has always been under the shadow of his super - intelligent sister جیم همیشه زیر ...
دید و بازدید
سایه انداختن روی سایه انداختن بر سایه افکندن بر تحت الشعاع قرار دادن My sister's illness cast a shadow over our new year reunion بیماری خواهرم بر دی ...
به شدت مجازات شدن
به شدت محکوم کردن
حل و فصل اختلاف
اختلافات خود را حل کردن
( استقرار یافتن در ) مکان چشمگیر Although the abbey lies in ruin, it is well worth seeing as it stands in a dramatic setting on a steep slope beside ...
مجموعه باورها
تعیین کردن اهداف
زنگ ساعت خود را تنظیم کردن
اتهام جدی
گذراندن دوره محکومیت سپری کردن دوره محکومیت تحمل کردن محکومیت the judge ordered that he should serve a sentence of at least 15 years in prison قاضی ...
( قابلی نداره ) حرفش هم نزن A : Thank you so much for helping B : Not at all. Don’t mention it A : خیلی متشکرم که کمک کردی B : اصلا حرفشم هم نزن
کی میدونه ( چه پیش خواهد آمد )
آخرین بار That was the last I heard of him آن آخرین باری بود که از او خبری شنیدم I last saw him in New York two years ago او را آخرین بار دو سال پ ...
آرامش و سکوت صلح و آرامش I love the peace and quietness of the countryside من عاشق آرامش و سکوت مناطق روستایی هستم
سکوت
خیلی زود بعد از اینکه
حس غرور احساس غرور
حس شوخ طبعی خوبی ( داشتن )
حس بویایی قوی
سر و صدا به پا کردن their love affair coused a sensation رابطه ی عشقی آنها سرو صدا به پا کرد
ارسال کردن درخواست فرستادن درخواست
رگه ای از خود خواهی
پر از خشم مملو از خشم لبریز از خشم
در خواست پناهندگی سیاسی کردن
ارزش دیدن را داشتن
راز موفقیت شما what's the secret of your success راز موفقیت شما چیست
دریای متلاطم دریای پر تلاطم
داغ و سوزان داغ
مدرسه را عوض کردن
صحنه های آغازین ( فیلم )
در مقیاس کوچک
سلیقه ی یکسانی در ( چیزی ) داشتن در ( چیزی ) هم سلیقه بودن Hudson and I share the same taste in music هادسون و من سلیقه ی یکسانی در موسیقی داریم ها ...
قایق رانی رفتن
ساختمان مخروبه ساختمان کلنگی
گزارشی منتشر کردن/چاپ کردن روایتی را منتشر کردن/چاپ کردن
مغایر بودن ( با ) مغایرت داشتن ( با ) the research findings run contrary to popular belief یافته ها تحقیق، مغایر باور عمومی است