پیشنهاد‌های محمد عزیزی (١,١٧٥)

بازدید
٦٣٧
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساکت شدن Everyone fell silent when they heard the shocking news همه وقتی که خبر شوکه کننده را شنیدند ساکت شدند

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکستن سکوت سکوت را شکستن No sound broke the silence of the wintry landscape هیچ صدایی سکوت چشم انداز زمستانی را نشکست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم ( کسی ) افتادن به چشم ( کسی ) خوردن به

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نا رضایتی خود را نشان دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مقداری خرید کردن کمی خرید کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاقوی تیز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفاوت شدید تفاوت فاحش

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تضاد شدید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم نظر بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفکر ما را شکل دادن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در وضعیت خوب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیر سایه ی ( کسی /چیزی ) بودن ( مورد توجه کمتری قرار گرفتن ) Jim has always been under the shadow of his super - intelligent sister جیم همیشه زیر ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دید و بازدید

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سایه انداختن روی سایه انداختن بر سایه افکندن بر تحت الشعاع قرار دادن My sister's illness cast a shadow over our new year reunion بیماری خواهرم بر دی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت مجازات شدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به شدت محکوم کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حل و فصل اختلاف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اختلافات خود را حل کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( استقرار یافتن در ) مکان چشمگیر Although the abbey lies in ruin, it is well worth seeing as it stands in a dramatic setting on a steep slope beside ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه باورها

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تعیین کردن اهداف

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زنگ ساعت خود را تنظیم کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتهام جدی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گذراندن دوره محکومیت سپری کردن دوره محکومیت تحمل کردن محکومیت the judge ordered that he should serve a sentence of at least 15 years in prison قاضی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( قابلی نداره ) حرفش هم نزن A : Thank you so much for helping B : Not at all. Don’t mention it A : خیلی متشکرم که کمک کردی B : اصلا حرفشم هم نزن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کی میدونه ( چه پیش خواهد آمد )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آخرین بار That was the last I heard of him آن آخرین باری بود که از او خبری شنیدم I last saw him in New York two years ago او را آخرین بار دو سال پ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آرامش و سکوت صلح و آرامش I love the peace and quietness of the countryside من عاشق آرامش و سکوت مناطق روستایی هستم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سکوت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی زود بعد از اینکه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس غرور احساس غرور

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس شوخ طبعی خوبی ( داشتن )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حس بویایی قوی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر و صدا به پا کردن their love affair coused a sensation رابطه ی عشقی آنها سرو صدا به پا کرد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارسال کردن درخواست فرستادن درخواست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رگه ای از خود خواهی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پر از خشم مملو از خشم لبریز از خشم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در خواست پناهندگی سیاسی کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارزش دیدن را داشتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راز موفقیت شما what's the secret of your success راز موفقیت شما چیست

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دریای متلاطم دریای پر تلاطم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داغ و سوزان داغ

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مدرسه را عوض کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صحنه های آغازین ( فیلم )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مقیاس کوچک

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

سلیقه ی یکسانی در ( چیزی ) داشتن در ( چیزی ) هم سلیقه بودن Hudson and I share the same taste in music هادسون و من سلیقه ی یکسانی در موسیقی داریم ها ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قایق رانی رفتن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساختمان مخروبه ساختمان کلنگی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گزارشی منتشر کردن/چاپ کردن روایتی را منتشر کردن/چاپ کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مغایر بودن ( با ) مغایرت داشتن ( با ) the research findings run contrary to popular belief یافته ها تحقیق، مغایر باور عمومی است