تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نام کسی را لکه دار کردن

تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

بی رمق

تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

نور بی رمق تابش بی رمق the fain glow of dawn was viable on the horizon نور بی رمق سپیده دم در افق قابل رویت بود.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک نقطه نورانی

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رنگ رفتن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

صحبت کوچولو

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

افراد لاغر

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

افراد چاق

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

مکان دور افتاده

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

جای دور جای پرت she is always traveling to far - off places او همیشه در حال مسافرت به جاهای دور است.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

کاملا دور

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

در فاصله چند قدمی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای انفجار عظیم

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای ماشین

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای خراشیدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای خش خش

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای ترق تروق

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای تالاپ خفیف

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

( صدای ) چک چک باران

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدای شر شر جریان آب

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

باد زوزه میکشید

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

سکوت وحشتناک

پیشنهاد
٠

آینده ی بسیار خوبی در پیش داشتن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

از بین رفتن محصولات کشاورزی ضایع شدن محصولات کشاورزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

آلودگی دریا

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت وحشتناک

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

شکاف گسترده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مناطق محروم

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

صدمه جبران ناپذیر

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

خرابی محصولات کشاورزی از بین رفتن محصولات کشاورزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

منابع آبزی ذخایر آبزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

منطقه نا آرام

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

جنگ ناخواسته

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نیروهای مسلح

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

آتش بس اعلام کردن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سلطان مواد مخدر

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

آتش گشودن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

کار آسان کار راحت

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

صلح به ارمغان آوردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پول ریختن پای چیزی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پول صرف کردن بابت ( چیزی ) she spends a lot of money on traveling او یه عالمه پول بابت مسافرت ( کردن ) صرف می کند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برگزار کردن گفتگوها the government hold talks with all interested parties to try to end the strike. حکومت گفتگوهایی باتمام گروه های ذینفع جهت پایا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راس امور بالا ترین رده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گزارش تفصیلی گزارش همراه با جزییات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مقابله با جرم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات تروریستی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قانونی عمل کردن در چهارچوب قانون عمل کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دلیل متقاعد کننده آوردن دلیل قانع کننده ای آوردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فیزیکدانان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیش کشیدن ( بحث )