تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تا اون زمان تا اون وقت تا اون وقت که تا اون وقتی که

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر کامپیوتر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر حجر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران سنگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر یخبندان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو یه گوشه گیر افتادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد گمانی داشتن در مورد چیزی I have my doubts about this plan من بد گمانی های خودم را درباره این طرح دارم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

له یا علیه موافق یا مخالف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نظر من به عقل من

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

روند پیری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته کوه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نظرم می رسد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این هفته ای که گذشت نه هفته قبل این هفته ای که گذشت نه هفته ی قبل از اون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

She's well awawre of the problem او به خوبی از مشکل آگاه است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحت بازداشت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آب، آب معدنی ) بدون گاز یا گازدار؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرمنده باعث شرمندگیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( لباس ) تیپ خاص زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه خود را رفتن

پیشنهاد
٠

در حال فروپاشی بودن زهوارش داره در میره

پیشنهاد
١

در دام چیزی افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت گرفتن کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت چونه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به دوران سخت ( بی پولی ) افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت و خسته کننده I am finding it really really hard going فهمیدم اون واقعا سخت و خسته کننده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هوش از سر کسی بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نیمه شب تو نصف شب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرنوشتی بدتر از مرگ بدترین چیزی که میتونه اتفاق بیفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جون به لب شدن

پیشنهاد
٠

از ترس چیزی جون کسی در آمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جون و تن خود را به خطر انداختن تن و جون خود را به خطر انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی همراه با بخت واقبال داشتن

پیشنهاد
٠

تباه کردن زندگی کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضربه زدن به قلب ( چیزی ) it aims to strike at the heart of freedom and democracy هدف آن ضربه زدن به قلب آزادی و دموکراسی است.

پیشنهاد
٠

توانایی شمردن با انگشتان یک دست ( کنایه از تعداد خیلی کم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحت سرپرستی کسی نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی بلند دست زدن. برای کسی کف بلند زدن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حدس زدن نداره - معلومه - مشخصه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشگل نبودن زیبا نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون زحمت بدون ناراحتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

او همیشه همین طوری است. اون همین جوری است.

پیشنهاد
٢

لنگ یک قرون دو زار نبودن ( کنایه از پولدار بودن ) bob در این عبارت به معنی سکه یک شلینگی است. let's ask Mr Ross for a donation to the club. He's ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A: Did you enjoy the party last night? B: Not half! A:دیشب از مهمونی لذت بردی؟ B: نه یه کم /نه یه ذره /نه نصفه نیمه ( خیلی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگه یه شانس نصفه نیه دست بده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشه راه راه کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

our competitors won an award this week. we're really going to have to raise our game رقبای ما این هفته جایزه گرفتند. ما واقعا باید سخت تر کار کنیم. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

well, I think anyone who mugs someone should go to prison, full stop. خوب، من فکر میکنم کسی که یه نفر را خِفت میکنه بایستی بره زندان، نقطه تمام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فقط با یه مبلغ ناچیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کولاک کردن