پیشنهادهای محمد عزیزی (٤٥٢)
تا اون زمان تا اون وقت تا اون وقت که تا اون وقتی که
عصر کامپیوتر
عصر حجر
دوران سنگی
عصر یخبندان
تو یه گوشه گیر افتادن
بد گمانی داشتن در مورد چیزی I have my doubts about this plan من بد گمانی های خودم را درباره این طرح دارم.
له یا علیه موافق یا مخالف
به نظر من به عقل من
روند پیری
رشته کوه
به نظرم می رسد
این هفته ای که گذشت نه هفته قبل این هفته ای که گذشت نه هفته ی قبل از اون
She's well awawre of the problem او به خوبی از مشکل آگاه است.
تحت بازداشت
( آب، آب معدنی ) بدون گاز یا گازدار؟
شرمنده باعث شرمندگیه
( لباس ) تیپ خاص زدن
راه خود را رفتن
در حال فروپاشی بودن زهوارش داره در میره
در دام چیزی افتادن
سخت گرفتن کار
سخت چونه زدن
به دوران سخت ( بی پولی ) افتادن
سخت و خسته کننده I am finding it really really hard going فهمیدم اون واقعا سخت و خسته کننده است.
هوش از سر کسی بردن
در نیمه شب تو نصف شب
سرنوشتی بدتر از مرگ بدترین چیزی که میتونه اتفاق بیفته
جون به لب شدن
از ترس چیزی جون کسی در آمدن
جون و تن خود را به خطر انداختن تن و جون خود را به خطر انداختن
زندگی همراه با بخت واقبال داشتن
تباه کردن زندگی کسی
ضربه زدن به قلب ( چیزی ) it aims to strike at the heart of freedom and democracy هدف آن ضربه زدن به قلب آزادی و دموکراسی است.
توانایی شمردن با انگشتان یک دست ( کنایه از تعداد خیلی کم )
تحت سرپرستی کسی نبودن
برای کسی بلند دست زدن. برای کسی کف بلند زدن.
حدس زدن نداره - معلومه - مشخصه
خوشگل نبودن زیبا نبودن
بدون زحمت بدون ناراحتی
او همیشه همین طوری است. اون همین جوری است.
لنگ یک قرون دو زار نبودن ( کنایه از پولدار بودن ) bob در این عبارت به معنی سکه یک شلینگی است. let's ask Mr Ross for a donation to the club. He's ...
A: Did you enjoy the party last night? B: Not half! A:دیشب از مهمونی لذت بردی؟ B: نه یه کم /نه یه ذره /نه نصفه نیمه ( خیلی )
اگه یه شانس نصفه نیه دست بده
نقشه راه راه کار
our competitors won an award this week. we're really going to have to raise our game رقبای ما این هفته جایزه گرفتند. ما واقعا باید سخت تر کار کنیم. ...
well, I think anyone who mugs someone should go to prison, full stop. خوب، من فکر میکنم کسی که یه نفر را خِفت میکنه بایستی بره زندان، نقطه تمام.
فقط با یه مبلغ ناچیز
کولاک کردن