تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر راه به کسی سر زدن

پیشنهاد
٠

شوراندن کسی علیه کسی دیگر she is turning people against the boss اون داره افراد را علیه رییس می شوراند.

پیشنهاد
٠

شوراندن کسی علیه کسی دیگر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افکار منفی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس بد داشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دری وری گفتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی چاک و دهن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر ( یه صحبتی را ) باز کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه صندلی بردار بیار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موشک انداز ( دستی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشش بازار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باختن به باخت دادن به he lost out to his brother in the finals of tennis tournament او در فینال تورنومنت تنیس به برادرش باخت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز بازدید عموم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعظیم کردن به سر تسلیم/ تعظیم فرود آوردن به

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از دستور خارج کردن از دستور کار خارج کردن از گزینه ها خارج کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی نصیب گذاشتن who feels life is passing them by چه کسی احساس میکنه زندگی آنها را بی نصیب گذاشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالای منبر رفتن پر گویی کردن روضه خواندن

پیشنهاد
١

گیر دادن به کسی برای چیزی the director gave him a ticking off for arriving late at the meeting مدیر به او برای دیر رسیدن گیر داد the boss gave the ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبض آب

پیشنهاد
٠

دنبال کاهای کسی دویدن کارای زیادی برای کسی انجام دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طرف شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه جدایی طلب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگینی خرد کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر قیمتی شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات ممکن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داروی لاغری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاغری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رفتن و ایستادن رسیدن و ایستادن could you just draw up in front of the garage, and I'll put the boxes in the boot میتونی فقط بری وایستی جلوی گاراژ و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرارت کم شعله کم we'll have to keep the sauce on a very low heat ما باید سس را روی حرارت /شعله خیلی کم قرار دهیم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقابت حذفی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاغر ماندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

keep sth from sb چیزی را از کسی مخفی /پنهان کردن you are keeping something from me. aren't you

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی رو هم ریختن we were all very shocked when Emily left her husband and ran up with her boss ما همگی شوکه شدیم وقتی Emily شوهرش را ترک کرد و با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تن در دادن تن دادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات خانوادگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل کوچک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تدریج رو به افول رفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم گذاشتن برای در ( چیزی ) کوتاهی کردن زدن از ( چیزی ) we mustn't skimp on the food and drink for the party. we don't want our friends to think we ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر آمد شدن سر شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسته گریخته خواندن ( کتاب ) I haven't read the book in detail. I just dipped into it من کتاب را با جزییات نخوانده ام. من فقط آن را جسته گریخته خوان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بچه درس خوان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواستار شدن خواهان شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا خواه کسی درآمدن بالای کسی در آمدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهفته بودن در نهفته است در it's about time you realised that the secret of success lies in taking positive action وقتشه میفهمیدی که رمز موفقیت در ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثل قارچ سبز شدن ناگهان ظاهر شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات کوچک مشکلات ناچیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

برگه امتحانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برق گرفتگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجربه وحشتناک تجربه دردناک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ نفتی چراغ گردسوز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درب را روی خود بستن در ب را روی خو قفل کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو جعبه خودش گذاشتن تو کیف خودش گذاشتن تو کیسه خودش گذاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بچسب بهش ( ولش نکن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم این ور إون ور زدن/خوردن محکم این طرف اون طرف زدن / خوردن my suitcase got a bit bashed about on the plane چمدان من کمی در هواپیما محکم این ور او ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیکار دراز کشیدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند شدن از زمین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سر ( کسی ) انداختن از سر ( کسی ) بیرون کردن I think I've managed to turn him off the idea of building a model railway track in the back garden فکر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جیم شدن جیم زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

( چیزها ) سر جای خود قرار گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاملا آشفته در هرج و مرج کامل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل را به دست گرفتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چالش بزرگ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار بزرگ کار دشوار وظیفه دشوار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهرت فوق العاده شهرت زیاد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حریف قدرتمند حریف سخت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزئیات فراوان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلاصه جامع

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنس اصل کالای اورجینال

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلید آپارتمان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانگین دما

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیمت پایه قیمت ثابت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه لغات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داده ورزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگر گیاهی همبرگر گیاهی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تکنولوژی هراس ( کسی که از بکارگیری یا ارتباط با نوعی تکنولوژی میترسد مثل کسی که از کار با کامپیوتر یا کسی که در استفاده از پله برقی هراس دارد )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک چرخ یک چرخه ( وسیله ای دارای زین و رکاب و فقط یک چرخ که برای حرکات نمایشی استفاده میشود. )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به سن و سال

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مربوط به استرس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرشار از کلسیم غنی از کلسیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غنی از فیبر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون افزودنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی استرس بدون استرس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی نه رأی منفی ( بصورت جمع no votes ) آرای مخالف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رأی آری ( بصورت جمع yes votes ) آرای موافق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوال اساسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

VAT : value - added tax مالیات بر ارزش افزوده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را سرکار گذاشتن اسگل کردن کسی کسی را خر کردن دست انداختن کسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرافی کردن حرفای الکی زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا حرفهایی از این قبیل یا حرفهایی از این دست

پیشنهاد
٠

چیزی از این قبیل چیزی از این دست

پیشنهاد
٠

یه چیزی دور و برِ یه چیزی حول و حوشِ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محل سخنرانی تالار سخنرانی اتاق سخنرانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جمله خودم

پیشنهاد
٠

شنیدم ناراحت شدی از چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد اهانت ندارم

پیشنهاد
٠

به زیباترین شکل ممکن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارها چندین بار چندین دفعه چند دفغه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی تنها شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که همه چیز مشخص است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارها را مرتب کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه چیز دیگه اینکه دوما /ثانیا بعلاوه ( اینکه )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به دلیل چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیوه غیر رسمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنوان فصل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشاره مختصری کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از حد نرمال خارج شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختلاف مذهبی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سو با

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بخش عمده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر منفی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

موافق با موافق بودن با توافق نظر داشتن با

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

swear words کلمات رکیک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهانه کامل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمیته تحقیق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهانه ضعیف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل و مدرک محکم ( دال بر عدم حضور در صحنه جرم ) the police questioned her about the murder, but she had a cast - iron alibi ; she had spent the who ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کافیه کافی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینو دیگه نداشتیم این دیگه قابل قبول نیست look, this is just not on. you promised to be here by two o'clock and it's almost three اینو دیگه نداشتیم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رقم پیش بینی شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچ گزینه ای نداشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این احتمال هست احتمالش هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق هست دیگه می افته. اتفاقِ می افته.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه زوری داره چقد زور داره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم مبهم مفهوم غامض

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفهوم مشکل ساز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضعیت مشکل ساز شرایط مشکل ساز

پیشنهاد
٠

رابطه مشکل ساز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم بسیار بزرگ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام اصلی قدم اصلی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گام رو به عقب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم بزرگ گام بزرگ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عطر ماندگار عطر با ماندگاری بالا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جر و بحث طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث های طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذاکرات طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فشار بی امان فشار غیر قابل تحمل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتهامات دائمی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایعات بی وقفه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات دائمی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرفه های مداوم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لذت زودگذر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس گذرا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اثر ناپایدار اثر گذرا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاخیر طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مذاکرات طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحثهای طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحقیقات طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روند طولانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لحظه کوتاه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیدار کوتاه بازدید کوتاه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگاه گذرا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک ثانیه ( sec کوتاه شده ی second است )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک لحظه ( mo کوتاه شده moment است )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان کافی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ذخایر نفت و گاز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طراحی کاربر پسند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریان خون

پیشنهاد
٠

بیماری گوارشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مته الماسه مته دیوار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر پیچ گوشتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چسب چوب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلمستان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنتور برق

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زخم و زیلی جراحت و کبودی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمله حاد ( بیماری )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح های بیمه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط حاد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وفور ارزانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متمایز از بقیه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی رقیب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از رکود ( اقتصادی ) خارج شدن بیرون آمدن از رکود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وارد رکود ( اقتصادی ) شدن به رکود رفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد بیمار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارز واحد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه های دلگرم کننده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهادت دروغ دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تایید کردن حکم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حکم را لغو کردن

پیشنهاد
٠

تخریب محیط زیست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهداف کلیدی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سازمانهای دولتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیازهای انسان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارایی های مادی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابری درآمد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوح سنگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاست مرجوع کردن ( کالا )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال فوری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد یک حساب کاربری درست کردن حساب کاربری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارنامه ( حرفه ای، شغلی )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت الفظی : بدبین ها ( افراد ) بدبین

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : جوانه ی سبز استعاره از اولین نشانه های رشد یا بهبود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جو بی اعتمادی

پیشنهاد
٠

دنبال چیز غیر معمولی گشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرار کردن از شلوغی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منطقه حمل با جرثیل ( یدک کش )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمره ی منفی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رانندگی کردن تحت تاثیر مواد مخدر رانندگی در حالت نعشه گی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کرده ی خود در عذاب بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محصول زمان خود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلو تر از زمان خود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرز لباس پوشیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر بچه دختر کوچولو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست راستین

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب حراج خوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه زمانی فشرده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروی جدید

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری کردن یه کاری کردن the children are very quiet. I wonder what they're getting up to بچه ها خیلی ساکت هستند. نمیدونم دارن چه کار میکنند. what h ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باران ( های ) پراکنده

پیشنهاد
٠

زیادی سخت گرفتن زیادی سخت کردن

پیشنهاد
١

همه اینها درست همه اینها ( که گفتی ) درست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسیله نقلیه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اون موقع ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبل از آن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرعت ثابت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوله رد شدن گوله گذشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثروت بعد از مرگ

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباسهای تیره

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممکنه که ممکن است که it is probabale that the next government will chang the tax laws ممکن است که دولت بعدی قوانین مالیات را تغییر دهد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلوم نیست که بعید است که

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بواسطه فقدان به دلیل کمبود she could not concentrate through lack of sleep او به دلیل کمبود خواب نمی توانست تمرکز کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جایگزینی نداشتن جز اینکه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چاره ای نداشتن جز اینکه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از فاصله ی دور از دور I saw you in the distance yesterday من شما را از دور دیدم دیروز

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تا اون زمان تا اون وقت تا اون وقت که تا اون وقتی که

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر کامپیوتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر حجر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوران سنگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر یخبندان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو یه گوشه گیر افتادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد گمانی داشتن در مورد چیزی I have my doubts about this plan من بد گمانی های خودم را درباره این طرح دارم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

له یا علیه موافق یا مخالف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر من به عقل من

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

روند پیری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رشته کوه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نظرم می رسد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

این هفته ای که گذشت نه هفته قبل این هفته ای که گذشت نه هفته ی قبل از اون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

She's well awawre of the problem او به خوبی از مشکل آگاه است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت بازداشت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آب، آب معدنی ) بدون گاز یا گازدار؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرمنده باعث شرمندگیه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( لباس ) تیپ خاص زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه خود را رفتن

پیشنهاد
٠

در حال فروپاشی بودن زهوارش داره در میره

پیشنهاد
١

در دام چیزی افتادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت گرفتن کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت چونه زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به دوران سخت ( بی پولی ) افتادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت و خسته کننده I am finding it really really hard going فهمیدم اون واقعا سخت و خسته کننده است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوش از سر کسی بردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در نیمه شب تو نصف شب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرنوشتی بدتر از مرگ بدترین چیزی که میتونه اتفاق بیفته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

جون به لب شدن

پیشنهاد
٠

از ترس چیزی جون کسی در آمدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جون و تن خود را به خطر انداختن تن و جون خود را به خطر انداختن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زندگی همراه با بخت واقبال داشتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تباه کردن زندگی کسی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضربه زدن به قلب ( چیزی ) it aims to strike at the heart of freedom and democracy هدف آن ضربه زدن به قلب آزادی و دموکراسی است.

پیشنهاد
٠

توانایی شمردن با انگشتان یک دست ( کنایه از تعداد خیلی کم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت سرپرستی کسی نبودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی بلند دست زدن. برای کسی کف بلند زدن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حدس زدن نداره - معلومه - مشخصه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشگل نبودن زیبا نبودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون زحمت بدون ناراحتی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

او همیشه همین طوری است. اون همین جوری است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

لنگ یک قرون دو زار نبودن ( کنایه از پولدار بودن ) bob در این عبارت به معنی سکه یک شلینگی است. let's ask Mr Ross for a donation to the club. He's ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A: Did you enjoy the party last night? B: Not half! A:دیشب از مهمونی لذت بردی؟ B: نه یه کم /نه یه ذره /نه نصفه نیمه ( خیلی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگه یه شانس نصفه نیه دست بده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقشه راه راه کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

our competitors won an award this week. we're really going to have to raise our game رقبای ما این هفته جایزه گرفتند. ما واقعا باید سخت تر کار کنیم. ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

well, I think anyone who mugs someone should go to prison, full stop. خوب، من فکر میکنم کسی که یه نفر را خِفت میکنه بایستی بره زندان، نقطه تمام.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقط با یه مبلغ ناچیز

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کولاک کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو تا بدشانسی در یک زمان دو تا بد شانسی پشت بند هم

پیشنهاد
٠

سکه یه پول شدن ضایع شدن خیط شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست برتر داشتن دست برتر بودن موقعیت برتر داشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو فرم بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساز مخالف تحت الفظی:نُت ناموزون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنها صدا تنها the only person with a specific opinion

پیشنهاد
٢

یک صدا بودن ( در برابر عموم مردم ) ی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک صدا بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ولم کن بابا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

منصفانه است ( قبول )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قضیه پیچیده تر شد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی هست فرقش چیه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط همینو کم داشتیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوب شد خلاص شدیم خوب شد راحت شدیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوتی دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلاش برای رسیدن به بالا بالاها

پیشنهاد
٢

تن به کار دادن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زمینه سازی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت هوشمندانه حرکت عاقلانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یک دنیا تفاوت تفاوت خیلی زیاد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل تصور ترین رویاها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

درگیریهای خونین رویارویی های خونین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گفتگوهای طولانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت الفظی؛ اگر و این یه اگر بزرگه اگر، شایدم نشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بها ندادن بها ندادن به چیزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هوش از سر کسی رفتن / بردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز گند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رای افراد مسن تر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تقلب در انتخابات دستکاری انتخابات

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنده شدن با اختلاف بسیار زیاد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشمن شماره یک جامعه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارزان و خوب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با صرفه جو یی زندگی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوشمالی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ید طولا ی قانون دست بلند قانون دست توانمند قانون چنگال قانون کنایه از پلیس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ اراده ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( فرانسه ) بهترین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بند آمدن زبان قاصر بودن زبان از بیان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستاتو آلوده نکن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

امیدهای زیادی داشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه نفس گیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار نفس گیر

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار تیمی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرکت هوشمندانه حرکت نبوغ آمیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهریه های نجومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعداد معدود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلبه بر موانع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدگی کردن به مشکل

پیشنهاد
٠

چیزی زیر لب زمزمه کردن زیر لب چیزی گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضای کافی

پیشنهاد
٠

کمک مهم وچشمگیری کردن کمک بزرگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذشته ی نه چندان دور

پیشنهاد
٠

آینده نه چندان دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چهره ی بی احساس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر خشن ظاهر عبوس

پیشنهاد
١

شرایط تخفیف دهنده مجازات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

امداد رسانی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متوقف نشدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیعانه دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجوز دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زنجیره وقایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال و هوای جشنواره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیدن عکس العمل ( کسی یا چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

it's very crowded in this cafe. you grab a seat and i'll get our drink این کافه خیلی شلوغه تو برو جا بگیر من نوشیدنی میگیرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

going by the weather forecast, there'll be snow tomorrow طبق پیش بینی هواشناسی فردا برف می بارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریزه خواری کردن - ناخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاز دادن ( وقتی خودرو در حالت خلاص است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشک تو چشم جمع شدن؛ I could see her eyes misting over. می تونستم ببینم داره اشک تو چشماش جمع میشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چپیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دزدکی بیرون رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مخمصه افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کوچک تر کردن ( اندازه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

the TV series about his pottery pushed up the value of her work سریال تلویزیونی درباره سفالگری او ارزش کار او را بالا برد بالا بردن بردن بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قرار داشتن در بینِ قرار گرفتن در بینِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقسیم بندی کردن به گروه های کوچکتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوا کردن جدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد دوم داشتن کاربرد دیگر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علیه ( کسی ) در آمدن علیه ( کسی ) شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریشه داشتن در

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حال و هوا عوض کردن حال و هوا عوض شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پدر در آوردن!!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو قوطی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وِلو بودن - افتاده بودن there were books lying around everywhere in the room کتابها همه جای اتاق وِلو بودند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تلاش برای به درد سر انداختن کسی چوب لای چرخ کسی انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

A : I am tired B : well, if you will go to bed so late, I'm not surprised. A : من خسته ام. B : خوب، وقتی اینقدر دیر میری به رخت خواب تعجبی نمیکنم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر بار رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلک کاری را کندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو گوش ( کسی ) فرو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو گوش کسی فرو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به توفیق دست پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر بدترین حالت تو بدترین شرایط پیش بیاد

پیشنهاد
٤

بالا سر کسی وایستادن بالا سر کسی ایستادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاه ها را به سمت خود جلب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اعصاب خردی راه - اعصاب خردی ترافیک؛

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی تحت الفظی : یه تبر برای تیز کردن داشتن معنی معادل : غرض داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرس و جو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

موج راه انداختن

پیشنهاد
٣

در گرما گرم اون لحظات ( که فرد بدون فکر است چون عصبانی یا هیجان زده ست )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همه جا را گشتن تا پیدا کردن

پیشنهاد
١

( برای انجام کاری ) تا ته دنیا رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همون جا همون زمان - همون جا بعدش - همون جا بعد