پیشنهادهای محمد عزیزی (٦٩٣)
موی وز
مو خرمایی
بلند تر شدن ( صدا ) the noise grew louder and soon we realised it was a plane approaching صدا بلند تر میشد و زود ما فهمیدیم اون نزدیک شدن یک هواپیم ...
مسن تر شدن
پرورش دادن گیاهان
اوقات خوشی داشتن
غم بزرگ
لذت فراوان لذت زیاد
عشق زیاد عشق فراوان
درکی داشتن از
درک عالی از
درک عالی داشتن از ( چیزی )
پیش رفت خوبی کردن
طلایی ( رنگ ) شدن
با دیدگاهی موافق بودن
سینه خود را خالی کردن
به آرامی پیش زفتن به خوبی و خوشی پیش رفتن
وارد جزئیات ریز شدن وارد ریز ریز جزئیات شدن
تپه نوردی کردن تپه پیمایی کردن
کایت سواری کردن
کوه نوردی کردن کوه نوردی رفتن
ارزان فروختن ارزان فروشی کردن
راه دادن ( هنگام رانندگی ) you must give way to traffic from the left شما باید به ترافیک از سمت چپ راه بدهید.
به کسی قول دادن
از کسی به گرمی استقبال کردن
به کسی دستور دادن
به کسی سرنخ دادن راهنمایی کردن کسی
خندیدن
مطلقه شدن
نفس عمیق کشیدن ( به دلیل احساسات شدید مانند شوکه شدن، سورپرایز شدن، وحشت زده شدن )
آینده چه در بر دارد
اساسا مخالف بودن
با تمام امکانات مجهز
آشپزخانه با تمام امکانات
بطور کامل قبول کردن
دوست خاص
قانون ممنوع می کند قانون ممنوع کرده
لیز خوردن سر خوردن
دنبال کردن مسیر مسیری را دنبال کردن
حاد شدن مشکلات
شکست تماشایی
از وحشت پر شدن
مبارزه برای زندگی
خلق و خوی آتشین
به تندی انتقاد کردن شدیدا انتقاد کردن
احساس غربت کردن
خانواده تشکیل دادن زن و بچه دار شدن
عامل جزیی
عامل عمده عامل اصلی
اشکها از صورت کسی جاری شدن