تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رفتن تو یه کاری رفتن تو یه کسب کاری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرصت محدود فرصت کم بازه زمانی محدود/کوتاه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانا آگاه فرزانه مطلع با دانش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تهدید حیاتی تهدید جانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تیم مقابل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشی گرفتن ( در مسابقه )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دارنده رکورد جهانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ثبت کردن رکورد جدید جهانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکستن رکورد جهانی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هدف غایی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موضع شفاف موضع روشن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد و باران باران به همراه باد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مثل اینکه به نظر میرسه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آفتاب گرفتن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موسیقی شاد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قدرت حاکم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو آمدن بهبود پیدا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبعیت کردن

پیشنهاد
٠

به چیزی عادت داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم دست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( سر ماجرایی ) نقش بازی کردن فیلم در آوردن فیلم بازی کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده ی نرخها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاز دادن ( اتومبیل در حالت خلاص )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آج لاستیک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آج لاستیک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر راه به کسی سر زدن

پیشنهاد
٠

شوراندن کسی علیه کسی دیگر she is turning people against the boss اون داره افراد را علیه رییس می شوراند.

پیشنهاد
١

شوراندن کسی علیه کسی دیگر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افکار منفی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس بد داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دری وری گفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی چاک و دهن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر ( یه صحبتی را ) باز کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه صندلی بردار بیار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موشک انداز ( دستی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشش بازار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باختن به باخت دادن به he lost out to his brother in the finals of tennis tournament او در فینال تورنومنت تنیس به برادرش باخت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز بازدید عموم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعظیم کردن به سر تسلیم/ تعظیم فرود آوردن به

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

از دستور خارج کردن از دستور کار خارج کردن از گزینه ها خارج کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی نصیب گذاشتن who feels life is passing them by چه کسی احساس میکنه زندگی آنها را بی نصیب گذاشته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بالای منبر رفتن پر گویی کردن روضه خواندن

پیشنهاد
١

گیر دادن به کسی برای چیزی the director gave him a ticking off for arriving late at the meeting مدیر به او برای دیر رسیدن گیر داد the boss gave the ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبض آب

پیشنهاد
٠

دنبال کاهای کسی دویدن کارای زیادی برای کسی انجام دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر طرف شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه جدایی طلب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگینی خرد کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر قیمتی شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات ممکن