پیشنهادهای محمد عزیزی (٦٧)
٤٧
٥ ماه پیش
٠
زیر بار رفتن
٥ ماه پیش
٠
کلک کاری را کندن
٥ ماه پیش
٠
سوا کردن
٥ ماه پیش
٠
تو گوش ( کسی ) فرو کردن
٥ ماه پیش
٠
تو گوش کسی فرو کردن
٦ ماه پیش
٠
به توفیق دست پیدا کردن
٦ ماه پیش
٠
اگر بدترین حالت تو بدترین شرایط پیش بیاد
٦ ماه پیش
٢
بالا سر کسی وایستادن بالا سر کسی ایستادن
٦ ماه پیش
١
نگاه ها را به سمت خود جلب کردن
٦ ماه پیش
١
اعصاب خردی راه - اعصاب خردی ترافیک؛
٧ ماه پیش
٠
معنی تحت الفظی : یه تبر برای تیز کردن داشتن معنی معادل : غرض داشتن
٧ ماه پیش
٠
پرس و جو کردن
٧ ماه پیش
-٣
موج راه انداختن
٧ ماه پیش
٣
در گرما گرم اون لحظات ( که فرد بدون فکر است چون عصبانی یا هیجان زده ست )
٧ ماه پیش
٠
همه جا را گشتن تا پیدا کردن
٧ ماه پیش
٠
( برای انجام کاری ) تا ته دنیا رفتن
٧ ماه پیش
٠
همون جا همون زمان - همون جا بعدش - همون جا بعد
٢