پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٣٦٣)

بازدید
٧,١٩٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: We are thankful to God that the 14th presidential election was conducted in the best possible way, despite the prevailing atmosphere of sorrow ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: It was a calm, healthy, competitive election, and rivals showed a moral behavior toward the respected president - elect after the election, whi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Before the nation of Iran was able to establish democracy under the leadership of the magnanimous Imam, we had only experienced constitutionali ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Billy redeemed his drums from the pawnbroker بیلی طبلهای خودش را از گروی بنگاه کارگشایی درآورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مورد حمایت خارجی مثال: In other words, there was only about a 15 - year gap between the signing of the decree for constitutionalism and the coming to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Seeing certain undesirable events in some similar tests in various regions around the world highlights the distinction of Iran and Iranians. م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزمایشگاهی. آزمایشی. ( در آزمایشگاه پرورش یافته و رشد کرده ) مثال: laboratory - reared plants گیاهان آزمایشگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دزدی از مغازه. جنس بلند کردن از مغازه مثال: She was prepared to take the rap for the shoplifting, though it had been her sister's idea. او برای یک ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. سفاک. خشن. بی رحم 2. خشونت طلب. تشنه خشونت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. برانداختن. واژگون کردن 2. سست کردن. متزلزل کردن مثال: their purpose was to subvert the economy قصد آنها این بود که اقتصاد را متزلزل کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. پُک 2. فوت 3. نفس 4. پودرزن / 1. پُک زدن 2. فوت کردن 3. پف کردن 4. باد انداختن توی. باد کردن 5. دود کردن 6. دودکنان رفتن 7. نفس نفس زدن 8. نفس نفس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Otherwise, they too would still be colonized. و الا آنها هم همچنان استعمارشده می ماندند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. عاشقانه 2. دوست داشتنی مثال: adoring grandparents پدربزرگ و مادربزرگهای دوست داشتنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. مشترک 2. عموم. عامه 3. عمومی. همگانی 4. همه. همگان 5. اشتراکی 6. عادی. معمولی 7. متداول. رایج. معمول. مرسوم 8. زیاد. فراوان 9. ساده 10. عامی 11. ع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. پُل. پله ( برای سوار و پیاده شدن مسافران کشتی 2. ( تاتر. سینما و غیره ) راهرو 3. راه بدید! برید کنار! خبر! راه را باز کنید!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: And on the other hand, there was humiliation, obedience, and passivity in the face of foreign powers. و از سوی دیگر احساس حقارت. فرمانبرداری و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل مقایسه نبودن. غیر قابل مقایسه بودن مثال: While there have been presidents who were liked in other countries and their deaths were mourned by the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: One of them was that the Iranian people are motivated, tireless, resilient, alive, and they are present in the face of various events and demo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: These fervent gatherings conveyed several messages. این اجتماعات پر شور و شعف چندین پیام را انتقال داد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: What is our reaction in times of personal or national crises? واکنش ما در مواقع بحرانهای شخصی و ملی چی است؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. مدت 2. مقام. منزلت. پایگاه 3. دائمی. ثابت. مستمر. جاری. منظم 4. معتبر. به قوت خود باقی 5. سرپا. ایستاده. راست 6. راکد مثال: a standing position یک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیاد مثال: The impostor posed as the president of the company. این شیاد {خودش را} به عنوان رئیس شرکت وانمود کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: After the passing of this dear man, I noticed that nearly all newspapers, media outlets, the social media, and various individuals from differe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: After the passing of this dear man, I noticed that nearly all newspapers, media outlets, the social media, and various individuals from differe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: plunge the pears into the water گلابی ها را در آب بیانداز. گلابی ها را در آب فرو کن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. گیلاس 2. درخت گیلاس 3. چوب گیلاس 4. ( عامیانه ) بکارت 5. آلبالویی. قرمز آلبالویی مثال: Cherry pits. هسته های گیلاس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال: He would not speak ambiguously about those who were opposed to or showed animosity toward the Revolution. او {شهید رئیسی} درباره کسانی که نسبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: his skin had been pitted by acne پوستش با آکنه و جوش چاله چوله دار شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. ( عمل ) بستن 2. تعطیل 3. رای کفایت مذاکرات 4. بستار. بست. بندش مثال: the closures will mean a rise in unemployment تعطیلی ها ( موجب ) افزایش در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Therefore, the statesmen who talk about him today speak of him as a prominent figure. لذا سیاستمدارانی که امروز درباره او صحبت می کنند از او { ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. خرده کاری. کار 2. کار ِ خانه. 3. کار شاق. کار زورکی مثال: Stop messing around and finish your chores! دست از مسخره بازی درآوردن بردار و کارهای خان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: He worked tirelessly day and night. او شب و روز بدون خستگی و بی وقفه کار کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لحاف پَر مثال: the curtains matched the duvet cover پرده ها با روکش لحاف پر جور است. {به هم می آیند}

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. صنعتگر. استادکار 2. استاد مثال: a master craftsman یک صنعتگر و استادکار ماهر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. روحی. روانی 2. روحانی 3. الهی 4. معنوی 5. فراطبیعی 6. مذهبی 7. آواز مذهبی سیاهان مثال: their spiritual master استاد روحانی و معنوی آنها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: And the others, including the governor of Azerbaijan, the president's security guard, and the three dear members of the flight crew, they were ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: [When] a Zionist security analyst, who is from inside the Zionist regime itself, wants to say that confusion and perplexity exist among the he ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: When a Zionist security analyst, who is from inside the Zionist regime itself, wants to say that confusion and perplexity exist among the head ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Furthermore, a Western analyst has said, “The Al - Aqsa Flood is an event that could be a game - changer for the 21st century. ” علاوه بر این ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: All Western analysts — including Europeans, Americans, and even those affiliated with the Zionist regime itself — believe that in this operatio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Operation Al - Aqsa Flood thwarted and nullified a large international conspiracy targeting the West Asian region. عملیات طوفان الاقصی یک توطئ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مربوط به ) فراماسونری مثال: a Masonic lodge یک لژ فراماسونری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ناراحت کردن. نگران کردن. غصه دار کردن 2. زحمت دادن به 3. زحمت کشیدن. به خود زحمت دادن 4. دچار بودن. درد کشیدن 5. برهم زدن. ناآرام کردن / 1. زحمت. مزا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: load the cassette into the camcorder کاست و نوار را داخل دوربین فیلمبرداری دستی بگذار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Larry loaded boxes into the jeep لوری جعبه ها را در یک جیپ گذاشت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. واقعی 2. حقیقی 3. اصل / 1. خیلی 2. واقعا مثال: it'll be good to taste real coffee again خوردن یک قهوه ی اصل دیگر عالی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The attack on October 7th foiled the carefully designed plan of the enemy. حمله ۷ اکتبر نقشه به دقت طراحی شده دشمن را بی اثر و خنثی کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

1. آوردن 2. کسب کردن. به ارمغان آوردن 3. موجب شدن. پدید اوردن. به بار آوردن 4. به فروش رفتن 5. عاید کردن 6. جمع کردن. گرد آوردن 7. به دنبال آوردن. به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال: rain lashed the window panes باران به شیشه های پنجره می خورد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. چاله اب باران 2. ( فلز شناسی ) حوضچه ذوب مثال: the dog lapped water out of a puddle سگ اب را از چاله ی آب باران زبان زد و خورد.