پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
توریست ها در لباس های تابستانی
شهری پهناور
پناه بر خدا!
بی نزاکت - بی شرم
( قید ) : به کلی - پاک - کاملا - یکسره - تماما برای مثال: stark naked - stark raving
خطرآفرین
موجود به کلی دیگری - یه آدم دیگه - آدمی کاملا متفاوت - چیزی کاملا متفاوت - یه چیز دیگه
همه دان
خودگماشتگان
از دیرباز
( هزاره ) ملانقطی شدن
تعیلمات موشکافانه
بنیادی - عمده - اصلی
خیر و صلاح
به خیر و صلاح
مدارا - تساهل - شفاعت
اکثریتی ناچیز
زجرآور - کشنده
( به طعنه ) : آدم بهانه گیر - آدم عیبجو
تجاهل سقراطی
در حین بحث
( هزاره ) He gave the impression of power = به نظر می رسید که خیلی قدرت دارد. چنین می نمود که صاحب قدرت است make an impression on = اثرگذاشتن بر - ت ...
در هاله ای از راز پنهان شده
بینی پهن و کوتاه
چشم های برآمده و قلنبه
شکمی قلنبه
بازارچه ها
اسرارآمیزترین چهره
( اسم ) : جر و بحث - مشاجره - بگومگو ( فعل ) : دعواکردن - مشاجره کردن - جر و بحث کردن - بگومگو کردن
داد و بیداد - جر و بحث - بگومگو
مقدم بر همه - پیش از همه
( رسمی ) : آدم خانه به دوش ، آدم بی خانمان
خیال پردازی های فلسفی
حرافی
بیداری افکار عمومی
بیرون راندن به زور - به زور وادار به ترکِ . . . کردن
مخفی - دست نایافتنی
به مراتب
( اسم ) : جا، مکان، محل - ( قید ) : کجا، کجاها، کدام طر فها
scamper away/off= دررفتن - گریختن - پا به فرار گذاشتن
حیوانی در حال له له زدن
نتیجه نگرفتن
نجابت - احساس شرم
حیرت انگیز
کاملا سری - کاملا محرمانه
گاهی وسایل شخصی قر و قاطی می شود
به سردی - با لحنی خشک
او کف اتاق چمباتمه زد.
خلاف آن بر من روا باد
اسرار حرفه ای