endorsement

/enˈdɔːrsmənt//ɪnˈdɔːsmənt/

معنی: ستایش، تایید، ظهر نویسی، امضا
معانی دیگر: (چک بانک و غیره) پشت نویسی، امضای پشت چک یا سند، (تایید نامزد انتخابات و غیره) اعلام پشتیبانی، (تعریف و تایید خدمات و کالا در آگهی تجارتی و غیره) شناسانگری، (انگلیس - نوشتن خلاصه ی تخلف رانندگی معمولا در پشت گواهی نامه ی رانندگی) ثبت تخلف، موافقت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a statement given in support of a person or product, as in an advertisement or political campaign.
مشابه: plug, testimonial

- The actor's endorsement of their product boosted the company's sales.
[ترجمه گوگل] حمایت این بازیگر از محصول خود باعث افزایش فروش شرکت شد
[ترجمه ترگمان] حمایت بازیگر از محصول آن ها فروش شرکت را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of endorsing, as by signing the back of a check, or the signature so added.

(3) تعریف: an alteration to the original terms of an insurance policy or other contract.

جمله های نمونه

1. his endorsement of the labour party candidate was unexpected
اعلام پشتیبانی او از نامزد حزب کارگر غیر منتظره بود.

2. the endorsement of a check
امضای پشت چک،پشت نویسی چک

3. a blanket endorsement
تایید بدون قید و شرط،تایید کلی

4. His presidential campaign won endorsement from several celebrities.
[ترجمه موسی] کمپین انتخاباتی وی برای ریاست جمهوری مورد حمایت چندین چهره مشهور قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]کمپین ریاست جمهوری او مورد تایید چندین سلبریتی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مبارزات انتخاباتی وی از چندین فرد مشهور پشتیبانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new design only received a lukewarm endorsement from head office.
[ترجمه گوگل]طرح جدید فقط تاییدیه ای ملایم از دفتر مرکزی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]طرح جدید فقط یک تایید ولرم از دفتر سر دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a powerful endorsement for his softer style of government.
[ترجمه گوگل]این یک تأیید قدرتمند برای سبک نرم تر حکومت او است
[ترجمه ترگمان]این یک تایید قدرتمند برای سبک softer دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are now seeking endorsement for their ideas.
[ترجمه گوگل]آنها اکنون به دنبال تایید ایده های خود هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون به دنبال حمایت از ایده های خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without this continuing endorsement Gloucester could not have maintained so wide a hegemony.
[ترجمه گوگل]بدون این حمایت مستمر گلوستر نمی توانست هژمونی گسترده ای را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]بدون این حمایت مستمر، Gloucester نمی توانست این همه برتری را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But despite their endorsement in the municipal elections last October, it is not the moderates who hold the balance of power.
[ترجمه موسی] اما علیرغم حمایت آنها در انتخابات شهرداری در اکتبر گذشته ، این اعتدال گرایان نیستند که توازن قوا را حفظ می کنند.
|
[ترجمه گوگل]اما علیرغم تایید آنها در انتخابات شهرداری در اکتبر گذشته، این میانه روها نیستند که موازنه قدرت را حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان]اما با وجود حمایت آن ها در انتخابات شهرداری در اکتبر گذشته، این میانه رو نیست که توازن قدرت را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bradley, despite his 1735 endorsement of the sea clock, felt little affinity for anything outside astronomy.
[ترجمه گوگل]بردلی، علیرغم تاییدش در سال 1735 از ساعت دریا، تمایل چندانی به چیزهای خارج از نجوم نداشت
[ترجمه ترگمان]بردلی، با وجود حمایت his از ساعت دریا، نسبت به هر چیزی خارج از ستاره شناسی احساس نزدیکی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As he expected, his endorsement got wide press coverage.
[ترجمه موسی] همانطور که انتظار داشت ، تأیید وی بازتاب گسترده ای در مطبوعات داشت.
|
[ترجمه گوگل]همانطور که او انتظار داشت، تایید او بازتاب گسترده ای در مطبوعات پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]همان طور که انتظار داشت، امضای او تحت پوشش مطبوعاتی وسیع قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As expected, Annan got a generous endorsement from President Clinton, with whom he met for about a half hour.
[ترجمه گوگل]همانطور که انتظار می رفت، عنان از رئیس جمهور کلینتون حمایت سخاوتمندانه ای دریافت کرد و او حدود نیم ساعت با وی ملاقات کرد
[ترجمه ترگمان]همانطور که انتظار می رفت، عنان تایید بزرگی از رئیس جمهور کلینتون دریافت کرد که با او حدود نیم ساعت ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The trust's endorsement also enabled her to secure match funding from Barclays Bank.
[ترجمه گوگل]تأیید این تراست همچنین به او امکان داد تا از بانک بارکلیز حمایت مالی کند
[ترجمه ترگمان]تایید این اعتماد او را قادر ساخت تا با سرمایه گذاری از بانک بارکلیز تامین مالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On April 14 Clinton also secured the unanimous endorsement of the leadership of the AFL-CIO, the country's main labour confederation.
[ترجمه گوگل]در 14 آوریل، کلینتون همچنین تأیید یکپارچه رهبری AFL-CIO، کنفدراسیون اصلی کارگری کشور را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۴ آوریل، کلینتون به اتفاق آرا ریاست اتحادیه ملی اتحادیه کارگری، کنفدراسیون کار اصلی این کشور را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستایش (اسم)
eulogy, praise, accolade, adoration, worship, veneration, approbation, endorsement, commendation, laud, approval, backing, doxology, laudation, encomium

تایید (اسم)
support, validity, verification, confirmation, grace, allegation, endorsement, validation

ظهر نویسی (اسم)
endorsement, blank endorsement, writing on the back

امضا (اسم)
endorsement, signature

تخصصی

[حسابداری] پشت نویسی
[حقوق] ظهرنویسی، تصدیق، تأیید، امضاء

انگلیسی به انگلیسی

• act of endorsing; signature on a document (as in a check or bill); approval, sanction, confirmation (also indorsement)
an endorsement is a formal or public statement that you support or approve of something or someone.
an endorsement on someone's driving licence is a note saying that they have been found guilty of a driving offence.
if you make an endorsement of a document or cheque, you write a note on the document or write your name on the back of the cheque.

پیشنهاد کاربران

گواهی
تاییدیه
گواهی تایید
ظهر نویسی
The new design only received a lukewarm endorsement from head office.
طراحی جدید فقط تایید کمی از دفتر مرکزی دریافت کرد .
We are happy to give the product our full endorsement.
ما خوشحالیم که از فراورده یا محصول کاملا پشتیبانی کنیم
...
[مشاهده متن کامل]

They are now seeking endorsement for their ideas.
حالا آنها دنبال پشتیبان برای ایده هایشان هستند
These measures have the strong endorsement of the Labour party
حزب کارگر این ملاکها یا این معیارها را خیلی پشتیبانی یا حمایت می کند
His presidential campaign won endorsement from several celebrities.
کمپین تبلیغاتی ریاست جمهوری او پشتیبانی چند فرد معروف و سرشناس را بدست آورد
Www. translateen. com

Brand endorsement" به معنای تأیید یا تایید برند است. این عبارت به هنگامی استفاده می شود که یک فرد یا یک شخصیت معروف ( مثل یک ورزشکار، هنرپیشه، یا مدل ) برند یا محصولی را تأیید یا تایید کند. این نوع تبلیغات معمولاً برای افزایش اعتبار و شناخت برند استفاده می شود.
تنفیذ
حمایت
endorsement ( noun ) = تایید، امضاء، صحه گذاری، حمایت، پشتیبانی، پشت نویسی ( سند و چک و. . . ) ، تصدیق، موافقت، الحاقیه، صحه
1 - Products that carry an endorsement from a celebrity are very popular.
...
[مشاهده متن کامل]

محصولاتی که از پشتیبانی ( حمایت ) یک فرد مشهور برخوردارند بسیار محبوب هستند.
2 - The campaign hasn't received any political endorsements.
کمپین هیچ حمایت سیاسی دریافت نکرده است.

تأیید
ارزیابی
public support for something
تایید
حمایت - تایید
توقیع
پشت نویسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس