دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١١٣,٨٢٢
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣٣
لایک
لایک
١١,٦٣٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,٢٣٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١٠

aggravate ( verb ) = بدتر کردن، وخیم تر کردن، دامن زدن به، تشدید کردن، مزید بر علت شدن/خشمگین کردن، خون کسی را به جوش آوردن، اذیت کردن، عصبانی کردن، ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١٣

irritate ( verb ) = aggravate ( verb ) به معناهای : بدتر کردن، وخیم تر کردن، دامن زدن به، تشدید کردن، مزید بر علت شدن/خشمگین کردن، خون کسی را به جوش ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٩

aggravation ( noun ) = رنجش، آزار، اذیت/عامل عصبانیت، عامل تحریک، عامل تشدید examples: 1 - I've been getting a lot of aggravation at work recently. ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٧

aggravating ( adj ) = ناراحت کننده، آزار دهنده، تشدید کننده، اعصاب خرد کن، تو مخی مترادف است با کلمه : irritating ( adj ) examples: 1 - The aggra ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٥

irritating ( adj ) = aggravating ( adj ) به معناهای : ناراحت کننده، آزار دهنده، تشدید کننده، اعصاب خرد کن

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She became more and more neglectful of her responsibilities.
دیدگاه
٠

او بیش از پیش از مسئولیت های خود غافل شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She is neglectful of time.
دیدگاه
٠

او از زمان غافل است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The punishment should be proportionate to the gravity of the offence and the degree of culpability of the offender.
دیدگاه
٠

مجازات باید متناسب با شدت جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The price increases are proportionate to the increases in the costs of production.
دیدگاه
٢

افزایش های قیمت متناسب با افزایش های هزینه های تولید هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Holy Spirit inspired David to prophetically write these words.
دیدگاه
٠

روح القدس به داوود الهام شد تا این کلمات را به شیوه ای رسالتی ( نبوی ) بنویسد.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.