تاریخ
٢ سال پیش
متن
She became more and more neglectful of her responsibilities.
دیدگاه
٠

او بیش از پیش از مسئولیت های خود غافل شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She is neglectful of time.
دیدگاه
٠

او از زمان غافل است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The punishment should be proportionate to the gravity of the offence and the degree of culpability of the offender.
دیدگاه
٠

مجازات باید متناسب با شدت جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The price increases are proportionate to the increases in the costs of production.
دیدگاه
٢

افزایش های قیمت متناسب با افزایش های هزینه های تولید هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Holy Spirit inspired David to prophetically write these words.
دیدگاه
٠

روح القدس به داوود الهام شد تا این کلمات را به شیوه ای رسالتی ( نبوی ) بنویسد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We were to realize years later how prophetically he spoke on that occasion.
دیدگاه
٠

ما باید سالها بعد متوجه شدیم که او چگونه با آینده نگری در آن مناسبت ( موقعیت ) صحبت کرده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her approximation of the depth of the lake was quite close to the actual figure.
دیدگاه
٢

برآورد ( تخمین ) او از عمق دریاچه بسیار نزدیک به رقم واقعی بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The figures were attained by approximation.
دیدگاه
٣

ارقام با تخمین به دست آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Jack would not have hit the boy without provocation.
دیدگاه

جک بدون تحریک به پسر ضربه نمی زد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She claims that Graham attacked her without any provocation.
دیدگاه
١

او مدعی است که گراهام بدون هیچ گونه تحریکی به او حمله کرده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The victim's conduct had involved an element of provocation.
دیدگاه
١

رفتار قربانی شامل یک عامل تحریک آمیز بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The policy is designed to prevent the predominance of one group over another.
دیدگاه
١

این سیاست برای جلوگیری از تسلط گروهی بر گروه دیگر طراحی شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Youth means a temperamental predominance of courage over timidity.
دیدگاه
٠

جوانی به معنای غلبه خلق و خوی شجاعت بر بزدلی است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Polling has been heavy since 8 a. m.
دیدگاه
٠

رای گیری از ساعت 8 صبح سنگین بوده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
With a week to go until polling day, the Conservatives are still behind in the polls.
دیدگاه
٠

در حالی که یک هفته به روز رای گیری باقی مانده است ، محافظه کاران هنوز در نظرسنجی ها عقب هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In Darlington, queues formed at some polling booths.
دیدگاه
٠

در دارلینگتون صف در برخی از غرفه های رای گیری ایجاد شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Queues formed even before polling stations opened.
دیدگاه
٠

صف ها حتی قبل از باز شدن شعب اخذ رای تشکیل شد ( شکل گرفت ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Enlighten me about your plans for the future.
دیدگاه
٣

برنامه های خود را در آینده برایم روشن کن.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I hope the results of my research will enlighten my colleagues.
دیدگاه
٣

امیدوارم نتایج تحقیقات من همکارانم را روشن سازد ( آگاه کند ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The lecture enlightened me about the power of the mind over the body.
دیدگاه
٢

این سخنرانی مرا در مورد قدرت ذهن بر بدن آشنا کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The book contains over fifty scenic views of Cambridge.
دیدگاه
٥

این کتاب شامل بیش از پنجاه منظره تماشایی زیبا از کمبریج است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This is an extremely scenic part of America.
دیدگاه
٣

این یک منطقه بسیار دیدنی از آمریکا است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her fingers were jumping rhythmically, as if in spasm.
دیدگاه
٠

انگشتانش به صورت ریتمیک می پریدند ، انگار که دچار تشنج ( اضطراب ) شده باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I breathe deeply and rhythmically, seeking Buddhist calm.
دیدگاه
٠

من به طور عمیق و به طور منظم نفس می کشم و در طلب آرامش بودایی هستم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She stood, swaying her hips, moving rhythmically.
دیدگاه
٠

او ایستاده بود ، باسن خود را تکان می داد و به طور موزون ( هماهنگ ) حرکت می کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They moved gracefully and rhythmically across the dance floor.
دیدگاه
١

آنها با ظرافت و به طور هماهنگ در کف سالن رقص حرکت می کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They danced rhythmically, swaying their hips to the music.
دیدگاه
١

آنها به طور موزون می رقصیدند و باسن خود را با موسیقی تکان می دادند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The drummer beat out a steady rhythm while we marched.
دیدگاه
١

درامر هنگامی که ما را رژه می رفتیم ضرباهنگ ( ریتم ) ثابت را می نواخت ( می زد ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was used to the rhythm of his work day, and he felt lost having to rest at home.
دیدگاه

او به نظم روز مره کاری خود عادت کرده بود و احساس می کرد که نیاز به استراحت در خانه را از دست داده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The doctor listened to the rhythm of the patient's heart.
دیدگاه
٥

پزشک به ضربان قلب بیمار گوش داد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The reactionary government tried vainly to take the steam out of the protest movement.
دیدگاه
٢

دولت مرتجع بیهوده تلاش کرد تا جنبش اعتراضی را خاموش کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The men are hidebound and reactionary.
دیدگاه

این مردان متحجر و مرتجع هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The reactive tannins precipitate with the protein, and the improved wine can then be separated from the sediment.
دیدگاه
٠

تانن های واکنش پذیر با پروتئین رسوب می کنند و سپس شراب آماده سازی شده را می توان از رسوب جدا کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The police presented a reactive rather than preventive strategy against crime.
دیدگاه

پلیس یک استراتژی واکنشی به جای استراتژی پیشگیرانه علیه جنایت ارائه کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I want our organization to be less reactive and more proactive.
دیدگاه
١

من می خواهم سازمان ما کمتر منفعل و بیشتر فعال باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She was so gravely ill that she was no longer reactive to those around her.
دیدگاه
٠

او آنقدر مریض بود که دیگر نسبت به اطرافیانش واکنشی نشان نمی داد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
What you say is partly right.
دیدگاه
٠

آنچه شما می گویید تا حدودی درست است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Owls regurgitate partly digested food to feed their young.
دیدگاه
٠

جغدها غذای تا حدودی هضم شده را دوباره تغذیه می کنند تا بچه های خود را تغذیه کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Females may be variably affected by virtue of random inactivation of the X chromosome.
دیدگاه
١

زنان ممکن است به طور متغیر به علت غیرفعال سازی تصادفی کروموزوم X تحت تأثیر قرار گیرند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He that once deceives is ever suspected.
دیدگاه

کسی که یک بار فریب خورده، همیشه غیر قابل اعتماد است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It was an elaborate fabrication to cover up the murder.
دیدگاه
١

این یک جعل ماهرانه برای لاپوشونی قتل بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Of course, it might all be complete fabrication.
دیدگاه
٠

البته ، ممکن است همه اینها دروغ محض باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her story was a complete fabrication from start to finish.
دیدگاه
٠

داستان او از ابتدا تا انتها یک دروغ محض بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His story was a complete fabrication.
دیدگاه
٣

داستان او یک جعل کامل بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They fabricated evidence and threatened witnesses.
دیدگاه
١

آنها شواهدی سر هم کردند و شاهدان را تهدید کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
All four claim that officers fabricated evidence against them.
دیدگاه
١

هر چهار نفر ادعا می کنند که این افسران مدارکی را علیه آنها جعل کرده اند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
exhibited strong cohesion in the family unit.
دیدگاه
٣

همبستگی قوی در کانون خانواده به نمایش گذاشته شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The essay lacked cohesion and needed work to make the ideas tie together.
دیدگاه
٢

این مقاله فاقد انسجام بود و برای ایجاد ایده های هماهنگ نیاز به کار داشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
By 1990, it was clear that the cohesion of the armed forces was rapidly breaking down.
دیدگاه
١

تا سال 1990 مشخص شد که انسجام نیروهای مسلح به سرعت در حال از بین رفتن است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Historically, sport has been a cohesive force in international relations.
دیدگاه
٤

از نظر تاریخی ، ورزش یک نیروی سازمان یافته در روابط بین الملل بوده است.