polling

/ˈpoʊlɪŋ//ˈpəʊlɪŋ/

معنی: رای گیری، نمونه برداری
معانی دیگر: سرشماری

جمله های نمونه

1. Queues formed even before polling stations opened.
[ترجمه موسی] صف ها حتی قبل از باز شدن شعب اخذ رای تشکیل شد ( شکل گرفت ) .
|
[ترجمه گوگل]حتی قبل از باز شدن مراکز رای گیری صف هایی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]Queues حتی قبل از باز شدن ایستگاه های رای گیری نیز شکل گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In Darlington, queues formed at some polling booths.
[ترجمه موسی] در دارلینگتون صف در برخی از غرفه های رای گیری ایجاد شد.
|
[ترجمه گوگل]در دارلینگتون، صف هایی در برخی از صندوق های رای گیری تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]در دارلینگتون، در برخی از غرفه های رای گیری صف کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With a week to go until polling day, the Conservatives are still behind in the polls.
[ترجمه موسی] در حالی که یک هفته به روز رای گیری باقی مانده است ، محافظه کاران هنوز در نظرسنجی ها عقب هستند.
|
[ترجمه گوگل]یک هفته مانده به روز رای گیری، محافظه کاران همچنان در نظرسنجی ها عقب هستند
[ترجمه ترگمان]با یک هفته تا روز رای گیری، محافظه کاران هنوز در نظرسنجی ها قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vote Smith/Labour on polling day!
[ترجمه گوگل]در روز رأی گیری به اسمیت/کارگر رأی دهید!
[ترجمه ترگمان]رای دادن به اسمیت \/ کار در روز رای گیری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Polling has been heavy since 8 a. m.
[ترجمه موسی] رای گیری از ساعت 8 صبح سنگین بوده است.
|
[ترجمه گوگل]رای گیری از ساعت 8 صبح سنگین بوده است متر
[ترجمه ترگمان]polling از ۸ سالگی خیلی سنگین بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All polling methods are potentially open to abuse.
[ترجمه گوگل]همه روش های رای گیری به طور بالقوه در معرض سوء استفاده قرار دارند
[ترجمه ترگمان]همه روش های رای گیری به طور بالقوه برای سو استفاده باز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good weather on polling day should ensure a good turnout.
[ترجمه گوگل]آب و هوای خوب در روز رای گیری باید مشارکت خوبی را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]هوای خوب در روز رای گیری باید از مشارکت خوب برخوردار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In spite of sporadic violence, polling was largely orderly.
[ترجمه گوگل]علیرغم خشونت های پراکنده، رای گیری تا حد زیادی منظم بود
[ترجمه ترگمان]علی رغم خشونت پراکنده، رای گیری بسیار منظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Security is tight this week at the polling sites.
[ترجمه گوگل]تدابیر امنیتی این هفته در محل های رای گیری شدید است
[ترجمه ترگمان]امنیت این هفته در محل های رای گیری تنگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rioting broke out just three days before polling day.
[ترجمه گوگل]تنها سه روز قبل از روز رای گیری، ناآرامی آغاز شد
[ترجمه ترگمان]شورش سه روز پیش از روز رای گیری آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There has been a busy start to polling in today's local elections.
[ترجمه گوگل]رای گیری در انتخابات محلی امروز شلوغی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]یک شروع شلوغ برای اخذ رای در انتخابات محلی امروز وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can cast your vote at the local polling station.
[ترجمه گوگل]می توانید رای خود را در شعبه رای گیری محلی به صندوق بیندازند
[ترجمه ترگمان]شما می توانید رای گیری خود را در محل رای گیری محلی اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Anecdotal evidence suggests there were irregularities at the polling station on the day of the election.
[ترجمه گوگل]شواهد حکایتی حاکی از آن است که در روز انتخابات بی نظمی در حوزه رای گیری صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که بی نظمی هایی در محل رای گیری در روز انتخابات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When you are there, in the polling booth, nobody can see where you put your cross.
[ترجمه گوگل]وقتی آنجا هستید، در صندوق رأی گیری، هیچ کس نمی تواند ببیند که صلیب خود را کجا گذاشته اید
[ترجمه ترگمان]وقتی تو آنجا هستی، در باجه اخذ رای، هیچ کس نمی تواند ببیند که cross را کجا گذاشته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A high turnout was reported at the polling booths.
[ترجمه گوگل]حضور گسترده مردم در حوزه های رای گیری گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم در غرفه های رای گیری گزارش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رای گیری (اسم)
polling

نمونه برداری (اسم)
polling, sampling

تخصصی

[کامپیوتر] پرسش؛ سرشماری ؛ نمونه برداری ؛ رای گیری
[برق و الکترونیک] سرکشی رویش برای بر قراری ارتباط و شناسیایی دستگاهی در گذرگاه رودی /خروجی کامپیوتر که نیاز به ارائه خدمات دارد . پردازنده می تواند به طور دوره ای به هر دستگاه جانبی سر کشی و وضعیت آن را تعیین کند .

انگلیسی به انگلیسی

• voting, electing; elections
polling is the act of voting in an election.

پیشنهاد کاربران

polling ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: داده‏خواهی
تعریف: روشی برای واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را به نوبت صادر می‏کند
polling ( noun ) = سنجش افکار عمومی، رای گیری، نظر سنجی، رای گیری، رای دهی، اخذ رای
اخذ رای
نمونه گیری
نظر سنجی
همه پرسی
حوزه رای گیری

انتخابی

بپرس