پیشنهادهای شقایق (٨٥٣)
خیال کسی راحت شدن Ex. The burglar relaxed. خیال دزد راحت شد.
اجناس قیمتی
ترجمه ی غیر اصطلاحی - - - > به شدت ترسیدن
☆ Shine flashlight around با چراغ قوه به اطراف نور نور انداختن نور چراغ را به اطراف انداختن ▪︎ Ex. The burglar shone his flashlight around, looking ...
☆ Shine flashlight around با چراغ قوه به اطراف نور نور انداختن Ex. The burglar shone his flashlight around, looking for valuables. دزد با چراغ قوه ...
کاربرد " here " برای دادن دستورالعمل Ex. Here's what you do : First. . . Second. . . کاری که باید انجام دهید این است که : ابتدا . . . سپس . . .
برو پی کارت Ex. Without diverting his attention from the football game he was watching on TV his grandfather shouted , " Snoopy, Go lay down. . . !" ...
توجه خود را از چیزی منحرف کردن Ex. Without diverting his attention from the football game he was watching on TV his grandfather shouted , " Snoopy, ...
☆ Without looking up from something بدون اینکه نگاه خود را از چیزی برداشتن Ex. Without looking up from the table, the grandfather said, " I told yo ...
سپری شدن Ex. After spending the night, his grandmother prepared breakfast for him. بعد از سپری شدن شب، مادربزرگش برای او صبحانه آماده کرد.
☆ Scream in agony از درد فریاد کشیدن
نشونم بده ببینم
☆ Go into the doctor's به مطب دکتر مراجعه کردن
تا جایی که توان داری
زمین باغ Ex. I'm just getting too old to be digging up a garden up. من دیگه برای کندن و شخم زدن زمین باغ خیلی پیر شدم.
به ناحق متهم شده
طاقت آوردن Ex. Finally, on the fourth day, the parrot could not hold back. آخر سر در روز چهارم، طوطی نتوانست طاقت بیاورد.
☆ I'm seeing this through till the end تا آخرش پایه ام تا آخرش هستم
بیماری های مزمن
از عهده اش بر می آیم
☆ If it's no trouble! اگه زحمتی نیست!
اگه زحمتی نیست!
رئیس شکارچیان [در گذشته به شکارچی اعظم یا میرشکار موسوم بوده است]
با بهینه سازی مصرف انرژی ( گرما/سرما ) Ex. Double _ pane energy efficient windows پنجره های دو جداره با بهینه سازی مصرف انرژی
راه خود را گرفتن و رفتن Ex. The riders of the hunt silently rode on. سواران شکار بی سروصدا راهشان را گرفتند و رفتند.
طبقه اعیان Ex. The nobility of England طبقه اعیان انگلیس
Ex. This was some kind of joke! یه جورایی مسخره بود!
☆ Breez through the questions سوالها را به سرعت و به راحتی جواب دادن
☆ Misundertand someone حرف کسی را اشتباه متوجه شدن صحبت های کسی را درست متوجه نشدن Ex. The boy had misunderstood the doctor. پسر حرف دکتر را اشتبا ...
رنگ از رخ /رخسار کسی پریدن
☆ Combat the illness مقابله با بیماری
☆ Wipe down the table میز را تمیز کردن
در روزگاری که. . .
از سویِ . . . عرضه شدن Ex. The purpose of most advertisements is to persuade a particular audience to buy the products or service offered by the adv ...
امید به زندگی
در هنگام تولد
☆ Blowing soap bubbles درست کردن حباب های صابون
درست کردن [ حباب ] Ex. By blowing soap bubbles از طریق درست کردن حباب های صابون
حباب های صابون
زیاد دیگری هم Ex. Newton made many other discoveries. نیوتن اکتشافات زیاد دیگری هم انجام داد.
موضوع یا کار مورد علاقه
بسیار زیاد Ex. There are a great many books available. کتاب های بسیار زیادی در دسترس است.
بسیار زیاد Ex. There are a great many books available. کتاب های بسیار زیادی در دسترس است.
آینده Ex. Books in the future کتاب های آینده
رابط الکتریکی
بافت های نرم مثل پوست و رگ های خونی
که در حال مرگ است/بود Ex. The doctors can't help the dying child. پزشکان قادر نیستند به کودکی که در حال مرگ است کمک کنند. Ex. She felt pity for t ...
پر از کشمکش Ex. A young white man stopped to help an older African_American woman, generally unheard of in those conflict_filled 1960s. مرد جوان س ...
Ex. A young white man stopped to help an older African_American woman, generally unheard of in those conflict_filled 1960s. مرد جوان سفید پوستی توق ...
تلویزیون رنگی کنسولی یا کنسول دار [ البته در ایران به تلویزیون رنگی مبله موسوم است. ]