پیشنهادهای شقایق (٥٩٧)
حسابی از [ خوراک، غذا و . . . ] خوردن
جوش خوردن با بقیه ی افراد
دیگه بسه
مخ
انگل جامعه
بد نیست که . . .
زیاد طول نمی کشد
نگاه خود را پایین انداختن و به چیزی خیره شدن Ex. The two policemen gazed down at him دو پلیس نگاه هایشان را به پایین انداختند و به مرد خیره شدند.
رفتار کسی به یکباره عوض شدن Ex. Invitations mailed. But he's acting strange. کارت دعوت ها همه فرستاده شدند. اما ناگهان رفتار مرد عوض می شود .
تب و تاب ازدواج
محتضر
روزهای آخر حیات
واسطه ازدواج
واسطه ازدواج
به ذهنیت کسی پی بردن
به قلب کسی راه یافتن
بر لب نشستن Ex. A bitter smile emerged لبخندی تلخ بر لبانش نشست
قبلا اینطور نبود
با چهره ای در هم
لبخندزنان
ابله
با کسی جدل کردن
غرقِ خون Ex. The body in the pool of blood جسد غرق خون
کف اتاق افتادن
غرق در خون
با دیدن چیزی چهره در هم کشیدن Ex. The detective grimaced at the ghastly sight of the young girl, bloody beneath the full moon کارآگاه پلیس با دیدن ظ ...
بی اختیار پرسیدن Ex. Why were your other relationships so short?She wondered aloud as they walked همانطور که قدم می زدند زن بی اختیار پرسید: چرا هم ...
مجذوب Ex. He was gorgeous. She was thrilled, but puzzled مرد جذاب بود. زن مجذوب اما سردرگم
Ex. When she leapt to rescue me, and remembered she couldn't swim, I got out وقتی برای نجات من خود را به آب انداخت و به یاد آورد بلد نیست شنا کند، از ...
در حالت فعلی می تواند به معنی غرق شدن هم باشد Ex. She saw me, floating face down, like a giant fly marooned in Jell_O زن مرا دید، شناور با چهره ای د ...
با گام های متزلزل حرکت کردن Ex. She stumbled out زن با گام های متزلزل بیرون دوید
متورم Ex. You'll find my bloated body in the pool سرانجام جسد متورم مرا در استخر پیدا می کنی
از پارچه پوشیده شده
دوندگان Ex. His world is joggers, changing seasons, passing cars, Rita's ghost دنیای او از دوندگان، تغییر فصل ها، عبور اتومبیل ها و روح ریتا ساخته شد ...
صورتحساب ها را پرداختن
خواستن Ex. He doesn't care to leave the room نمی خواهد از اتاق بیرون برود
آماده کردن Ex. He doesn't care to leave the room, or know who furnishes meals نمی خواهد از اتاق بیرون برود، یا بداند چه کسی غذا را آماده می کند.
فجیع Ex. Brutal murder قتل فجیع
کنارِ . . . Ex. Since Rita's brutal murder, Carter sits at the window کارتر از زمان قتل فجیع ریتا کنار پنجره می نشیند.
سبز _ آبی
به حالت اول برگشتن Ex. Muscles rippled under the blue_ green scales as the dragon stretched, then relaxed وقتی بدن اژدها کش می آمد، عضلات در زیر فل ...
لبخند بر لب Ex. She turned to the groom with a smile and repeated the words, I do زن لبخند بر لب رو به داماد کرد و این کلمات را تکرار کنان گفت: قبول ...
به ذهن کسی راه پیدا کردن Ex. Wild thoughts of flight flashed through her mind درباره ی فرار، افکار دیوانه واری به ذهنش راه پیدا کردند.
قدرت تسلط Ex. Control of her own destiny قدرت تسلط بر سرنوشتش
" از دست رفتن" یا " از دست دادن" Ex. Her freedom would be gone forever, control of her own destiny gone آزادی اش تا ابد از دست می رفت و قدرت تسلط بر ...
صدای بسته شدن Ex. She could almost hear the prison door clanging shut زن حتی صدای بسته شدن درهای زندان را هم می توانست بشنود.
از میانِ . . . Ex. Five years ago she plucked a dandelion and bindweed blossom from the grass زن، پنج سال پیش، از میان سبزه ها گل های شکفته ی قاصدک ...
"گل باز شده" یا به صورت ادبی تر " گل شکفته" Ex. Five years ago she plucked a dandelion and bindweed blossom from the grass زن، پنج سال پیش، از میان ...
محوطه ی خانه ی متحرک
به گذشته برگشتن ( Ex You can never go back. ( Jay Bonestell هرگز نمی توانید به گذشته برگردید ( جی بونستل )