تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Be probable احتمال داشتن Ex. Had he travelled? It was probable, for no one knew the world better than he. آیا سفر کرده بود؟ احتمال داشت چون هیچک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موانع

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در روزگار ِ . . .

پیشنهاد
٠

روش مکالمه طبیعی یا راحت [ روشی که بر برقراری مکالمه به صورت راحت و بدون نگرانی از اشتباهات تمرکز دارد ]

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص پول دوست آدم پول پرست Ex. Lover of silver will never be satisfied with silver. شخص پول دوست هرگز از پول سیر نمی شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاید اونوقت Ex. Perhaps then you would have been satisfied with me! شاید اونوقت از دستم راضی می شدی!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Be satisfied with sth/sb از چیزی/کسی راضی بودن Ex. I'm satisfied with my work. من از شغلم راضی هستم. . . * برای انسان می توانید به اینصورت هم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پی بردن که . . . Ex. We learn language from childhood and discover that we have to apply certain rules of grammar if we are to be understood. ما ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کودکی Ex. We learn language from childhood and discover that we have to apply certain rules of grammar if we are to be understood. ما از کودکی ز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" تا چه مدت " می تواند معادل صحیحی باشد👇 Ex. Nobody knows how long it is possible for a human being to live. هیچکس نمی داند انسان تا چه مدت می توا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همچنانکه Ex. No one knows all the reasons why languages change, but they continue to do so as long as people speak them. هیچکس تمام دلایل تغییر و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Languages change تغییر و تحول زبان ها Ex. No one knows all the reasons why languages change. هیچکس تمام دلایل تغییر و تحول زبان ها را نمی داند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرواز Ex. Men began to go up never sure where or when they would land. انسانها پرواز را آغاز کردند در حالیکه اصلا مطمئن نبودند که کی و کجا فرود خوا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد پرواز و امور هواپیمایی/فضایی 👇 برخاستن از زمین ⚠️در این حالت فعل leave را " ترک کردن " ترجمه نکنید. Ex. In 1783 after centuries of talk ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بحث در مورد . . . بحث درباره . . . Ex. In 1783 after centuries of talk about flying, man finally found a way to leave the ground. در سال ۱۷۸۳ پس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمان های دور Ex. Once, long age, the air belonged to the birds and insects. روزگاری، در زمان های دور، آسمان تنها متعلق به پرندگان و حشرات بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند تلفظ کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشگاه شنا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واقعیت را انکار کردن واقعیت را تحریف کردن Ex. Don't fiddle while people die, Mr President. آقای رئیس جمهور واقعیت را تحریف نکنید در حالیکه مردم جان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقره استرلینگ ( Sterling Silver ) یک آلیاژ رایج نقره است که از ۹۲. ۵ درصد نقره خالص و ۷. ۵ درصد فلزات دیگر ( معمولاً مس ) تشکیل شده است و با علامت "۹ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک اجتماعی Ex. Don't copy everything that people do, but try some of their techniques. It will help you develop your own social style. هر کاری که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از پسش بر میای! از عهده اش بر میای!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیرون زدن Ex. Life is like a blanket too short. You pull it up and your toes rebel, you yank it down and shivers meander about your shoulder. ( Howa ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایین کشیدن Ex. Life is like a blanket too short. You pull it up and your toes rebel, you yank it down and shivers meander about your shoulder. ( Ho ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک ویراستار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد شکل منفی👇 ☆ Not bring oneself to do something دلش رضا نمی داد یا راضی نمی شد دست و دلش نمی رفت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساعات متمادی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه روزایی My parents think I'm fine. My friends think I'm fine. Some days even I think I'm fine. But I'm not. I'm not fine at all. And I don't k ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوشبختی ساختنیه، نه یافتنی خودت باید خوشبختی رو بسازی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار آشفته و درهم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم ها Ex. Life is like a blanket too short. You pull it up and your toes rebel, you yank it down and shivers meander about your shoulder; but cheer ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم مرگ بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم مرگ بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ I hope you're doing fine امیدوارم حالت خوب باشه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالا مشخص شد!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریان عبوری از . . . Ex. Amount of blood flowing through the kidneys مقدار جریان خون عبوری از کلیه ها

پیشنهاد
٠

فنون تبلیغات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از . . . به . . . کاهش یافتن از . . . به . . . کاهش پیدا کردن Ex. The average amount of blood pumped by the heart drops from about 6. 9 liters per m ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالهای آینده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Throw something at. . . به طرف ِ. . . چیزی پرتاب کردن چیزی را به طرف ِ . . . پرت کردن Ex. People sometimes threw stones at carriages. گاهی اوقات ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگهبان جاده ی عوارضی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالسکه بخار

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با قطار سفر کردن Ex. If you are catching a train, it is always better to be comfortably early than even a fraction of a minute too late. اگر قرار ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشت سر خود بر جای گذاشتن Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر بار که Ex. Each time a meteor crosses the atmosphere, it leaves behind a short trail of ionized particles. هر بار که شهاب از جو رد می شود، دنبال ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدا از هم / بدون هم Ex. Divided We Fall جدا از هم شکست می خوریم بدون هم می بازیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذاهای سالم ( برخلاف junk food: هله هوله )

پیشنهاد
٠

☆ در هنگام ترجمه ی شکل منفی، می توان از حرف اضافه ی " تا " برای روان شدن ترجمه استفاده کرد. برای مثال 👇 "وقت ندارم تا فلان کار را انجام بدم" Ex. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

وارد شدن Ex. Many people joined the game, but a few chose not to practice. افراد زیادی وارد بازی شدند، ولی چند نفر تصمیم گرفتند شرکت نکنند.