پیشنهادهای شقایق (١,٠٧١)
Ex. He had no monetary support so to make the ends meet he started to sell goods from door to door. او هیچ پشتوانه ی مالی نداشت و برای گذران زندگی ش ...
گذران زندگی Ex. He had no monetary support so to make the ends meet he started to sell goods from door to door. او هیچ پشتوانه ی مالی نداشت و برای ...
پشتوانه مالی
واقعا / به شدت Ex. Some real bad times دوران واقعا بد
Ex. Howard Kelly was going through some real bad times. هاوارد کِلی دوران واقعا بدی را سپری می کرد.
قرص نعناع
پرداخت کامل
رنجور Ex. He was completely tired and fatigued yet his spirit triumphed. او کاملا خسته و رنجور بود ولی در عین حال روحش پیروز بود.
زنده ماندن
پیروز بود Ex. He was completely tired and fatigued yet his spirit triumphed. او کاملا خسته و رنجور بود ولی در عین حال روحش پیروز بود.
Ex. A brand new life یک زندگی جدید سبک تازه ای از زندگی
☆ Fill someone with a lease of life and hope وجود کسی را پر از امید و شور زندگی کردن Ex. The idea filled him with a new lease of life and hope. این ...
فضولات حیوان
☆ اگر در زمینه ی عاطفی به کار رفته باشد می توان به این صورت هم ترجمه کرد: تا سر حد مرگ [ مبحت کردن یا دوست داشتن] به قیمت جونت
به کسی عشق و علاقه ورزیدن
احساس تنهایی کردن Ex. The little boy was hanging around the garden feeling very lonely. پسربچه در حالی که خیلی احساس تنهایی می کرد، در اطراف باغ پر ...
[پزشکی] علائم کبودی
?Who the hell are you⚠️ ⚠️ تو دیگه کدوم خری هستی؟
خیال کسی راحت شدن Ex. The burglar relaxed. خیال دزد راحت شد.
اجناس قیمتی
ترجمه ی غیر اصطلاحی - - - > به شدت ترسیدن
☆ Shine flashlight around با چراغ قوه به اطراف نور نور انداختن نور چراغ را به اطراف انداختن ▪︎ Ex. The burglar shone his flashlight around, looking ...
☆ Shine flashlight around با چراغ قوه به اطراف نور نور انداختن Ex. The burglar shone his flashlight around, looking for valuables. دزد با چراغ قوه ...
کاربرد " here " برای دادن دستورالعمل Ex. Here's what you do : First. . . Second. . . کاری که باید انجام دهید این است که : ابتدا . . . سپس . . .
برو پی کارت Ex. Without diverting his attention from the football game he was watching on TV his grandfather shouted , " Snoopy, Go lay down. . . !" ...
توجه خود را از چیزی منحرف کردن Ex. Without diverting his attention from the football game he was watching on TV his grandfather shouted , " Snoopy, ...
☆ Without looking up from something بدون اینکه نگاه خود را از چیزی برداشتن Ex. Without looking up from the table, the grandfather said, " I told yo ...
سپری شدن Ex. After spending the night, his grandmother prepared breakfast for him. بعد از سپری شدن شب، مادربزرگش برای او صبحانه آماده کرد.
☆ Scream in agony از درد فریاد کشیدن
نشونم بده ببینم
☆ Go into the doctor's به مطب دکتر مراجعه کردن
تا جایی که توان داری
زمین باغ Ex. I'm just getting too old to be digging up a garden up. من دیگه برای کندن و شخم زدن زمین باغ خیلی پیر شدم.
به ناحق متهم شده
طاقت آوردن Ex. Finally, on the fourth day, the parrot could not hold back. آخر سر در روز چهارم، طوطی نتوانست طاقت بیاورد.
☆ I'm seeing this through till the end تا آخرش پایه ام تا آخرش هستم
بیماری های مزمن
از عهده اش بر می آیم
☆ If it's no trouble! اگه زحمتی نیست!
اگه زحمتی نیست!
رئیس شکارچیان [در گذشته به شکارچی اعظم یا میرشکار موسوم بوده است]
با بهینه سازی مصرف انرژی ( گرما/سرما ) Ex. Double _ pane energy efficient windows پنجره های دو جداره با بهینه سازی مصرف انرژی
راه خود را گرفتن و رفتن Ex. The riders of the hunt silently rode on. سواران شکار بی سروصدا راهشان را گرفتند و رفتند.
طبقه اعیان Ex. The nobility of England طبقه اعیان انگلیس
Ex. This was some kind of joke! یه جورایی مسخره بود!
☆ Breez through the questions سوالها را به سرعت و به راحتی جواب دادن
☆ Misundertand someone حرف کسی را اشتباه متوجه شدن صحبت های کسی را درست متوجه نشدن Ex. The boy had misunderstood the doctor. پسر حرف دکتر را اشتبا ...
رنگ از رخ /رخسار کسی پریدن
☆ Combat the illness مقابله با بیماری
☆ Wipe down the table میز را تمیز کردن