تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکسی کانتین یا اکسی کدون یک داروی ضددرد قوی اپیوئیدی است که برای کاهش دردهای متوسط تا شدید پس از جراحی و جراحت های شدید بکار می رود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو رگه آفریقایی آمریکایی Ex. An older African American woman پیرزن دورگه آفریقایی آمریکایی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ دقت شود که یک صفت تفضیلی لزوما در همه ی مواقع ترجمه تفضیلی ندارد و می توان صفت مورد نظر را مثل یک صفت ساده ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید که به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با طعنه گفتن Ex. Not at all daunted, the girl quipped :" Ok then you ask him. " دختر بدون هیچ ترس و واهمه ای با طعنه گفت: " ایرادی ندارد در اینصورت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایرادی ندارد در اینصورت. . . Ex. Ok then you ask him! ایرادی ندارد در اینصورت شما از او بپرسید!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ اگر قبل از صفت مفعولی آمده باشد، می توانید صفت مفعولی را به اسم تبدیل کرده و به این صورت ترجمه کنید: بدون هیچ . . . Ex. Not at all daunted, the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخترک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

با عصبانیت فریاد زدن Ex. The teacher spouted: "What if Jonah went to hell?" معلم با عصبانیت فریاد زد:" اگر یونس پیغمبر در دوزخ بود چه؟"

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با صدای بلند گفتن Ex. A bit perturbed by this, the teacher proclaimed: " that is a story from the bible, it is not factual. " معلم که کمی با این حرف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ It is not factual واقعیت ندارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ به فردی که یکشنبه ها در کلیسا به کودکان امور مذهبی را آموزش می دهد sunday school teacher گفته می شود. Ex. The little girl replied: " My Sunday sc ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق قواعد طبیعی Ex. The teacher said it was physically impossible for a whale to swallow a human. معلم گفت طبق قواعد طبیعی غیر ممکن است که یک وال ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به طور مختصر Ex. In a grade school lesson, a teacher was explaining a little bit about whales. معلمی هنگام تدریس در یک مدرسه ابتدایی به طور مختصر د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Expelled from somewhere از جایی رانده شدن Ex. Adam and Eve would rather have stayed in the Garden of Eden than been expelled from it. آدم و حوا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باغ بهشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افکار سطحی Ex. He was mouthing big words to hide shallow thoughts. برای نهان سازی افکار سطحی خود، کلمات قلمبه سلمبه بر دهان می راند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم خوب Ex. Mark is really a nice person. You must meet him. مارک واقعا آدم خوبی است. باید او را ببینید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهل مرکب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجبار خودجوش اجبار خودخواسته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ sth cross one's mind چیزی به ذهن کسی خطور کردن Ex. What was the first thing that crossed your mind when you won the prize? وقتی جایزه رو بردی اولی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با عشق وعلاقه Ex. the dog came up and nosed her affectionately. سگ جلو آمد و با عشق و علاقه او را بو کشید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکسیژن کمکی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به دام انداختن Ex. A storm stranded many climbers near the summit and killed eight people. طوفان کوهنوردان زیادی را در نزدیکی قله به دام انداخت و ج ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه برای روان شدن ترجمه باید "در نزدیکی ِ . . . " ترجمه کنید. A storm stranded many climbers near the summit and killed eight people. طوفان کوهنور ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. May 10, 1996 was the deadliest day in Everest history. دهم ماه می سال ۱۹۹۶ مرگبارترین روز در تاریخ اورست بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم اکنون Ex. A lot of houses are being built in New York at the moment. هم اکنون خانه های زیادی در حال ساخته شدن در نیویورک هستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به . . . رسیدن Ex. When two people cooperate with each other, they come up with better ideas. وقتی دونفر با هم همکاری می کنند، به ایده های بهتری می ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ Cooperate with each other Ex. When two people cooperate with each other, they come up with better ideas. وقتی دونفر با هم همکاری می کنند، به اید ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نباید فراموش کنیم که. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Be all the same شبیه هم بودن Ex. Sharks are not all the same. همه کوسه ها شبیه هم نیستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. Our team tried hard, but lost the game. تیم ما سخت تلاش کرد، اما بازی را باخت.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوقات خوشی داشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسبله ماهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام متیو ( Matthew ) به صورت خودمانی: متی ( Matty )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام تجارت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نجات ِ . . . Ex. Saving nature نجات طبیعت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از یه جایی به بعد After a while, you don't even bother to be upset! از یه جایی به بعد حتی حوصله ی ناراحت شدنم نداری!

پیشنهاد
٠

کسی را با چیزی مواجه کردن Streets that follow like a tedious argument Of insidious intent To lead you to an overwhelming question . . . خیابان های ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

توان کاه Streets that follow like a tedious argument Of insidious intent To lead you to an overwhelming question . . . خیابان هایی که ادامه می یا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی این کلمه می تواند " تخت عمل/تخت معاینه در مطب [یا به اختصار تخت مطب] " باشد. Ex. A patient etherized upon a table بیماری بیهوش بر تخت ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گسترده شدن When the evening is spread out against the sky اینک که شب گسترده می شود بر آسمان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طرح یک ادعا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر طبقات

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگوی فرآیندی مدل پروسه ای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگوی تطبیقی مدل مقایسه ای

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگوهای نظری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی هیجانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدوده ی . . . Ex. Determine the scope of your project! محدوده ی پروژه خود را تعیین نمایید!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرفه ی مترجمی