تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

" از دست رفتن" یا " از دست دادن" Ex. Her freedom would be gone forever, control of her own destiny gone آزادی اش تا ابد از دست می رفت و قدرت تسلط بر ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای بسته شدن Ex. She could almost hear the prison door clanging shut زن حتی صدای بسته شدن درهای زندان را هم می توانست بشنود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از میانِ . . . Ex. Five years ago she plucked a dandelion and bindweed blossom from the grass زن، پنج سال پیش، از میان سبزه ها گل های شکفته ی قاصدک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"گل باز شده" یا به صورت ادبی تر " گل شکفته" Ex. Five years ago she plucked a dandelion and bindweed blossom from the grass زن، پنج سال پیش، از میان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محوطه ی خانه ی متحرک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گذشته برگشتن ( Ex You can never go back. ( Jay Bonestell هرگز نمی توانید به گذشته برگردید ( جی بونستل )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضربه چاقو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

☆ گاه به همراه chemistry بکار می رود و اصطلاح زیر را می سازد: Their chemistry clicked آنها مجذوب یکدیگر شدند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از کنار هم گذشتن Ex. The two passed in midair این دو در میان آسمان و زمین از کنار هم گذشتند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مفهوم " دور بودن" ممکن است به این صورت ترجمه شود: آن طرف تر Ex. A few yards away چند متر آن طرف تر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از سر ناامیدی Ex. In despair, he flung himself of the Golden Gate Bridge مرد از سر نا امیدی خود را از بالای پل گلدن گیت به پایین پرت کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

می تواند به عنوان فعل عبارتی تفکیک پذیر در ساختار زیر به کار برود: Fling sth off place چیزی را از بالای مکانی به پایین پرت کردن Ex. In despair, he ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه می تواند به معنی" ترک کردن کسی" باشد. Ex. His love had gone عشق مرد ترکش کرده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی بعد از "look " صفت قرار گرفته باشد، ممکن است به این صورت ترجمه شود: قیافه/ چهره ای . . . . . پیدا کردن Ex. You're gonna look unforgettable قیاف ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گشتن توی چیزی مثلا گشتن توی کیف و . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاه دزد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدای رادیو و. . . را بلندتر کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد گفته ها، ناله ها، صداها و . . . بهتر است" نشنیده گرفتن" ترجمه شود. Ex. He ignored her screams for help مرد فریادهای زن را که کمک می خواست نش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زندان Ex. His sentence? Behind the irons محکومیت او؟ زندان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سختی در رنج و عذاب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت هیجان زده Ex. Chip was teed off چیپ سخت هیجان زده بود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فریاد زدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

شدت گرفتن Ex. Pandemonium erupted سروصدا شدت گرفت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون ِ هیچ . . . Ex. Incredible! No witnesses! No clues! Who did it?� فوق العاده است. بدون هیچ شاهدی! بدون هیچ سرنخی! چه کسی این کار را کرده؟

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نشانه ی تأکید

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغلوب Ex. It's just that I believe you're finally stumped فقط فکر می کنم عاقبت مغلوب شده ای.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ دقت شود که بعد از این ساختار، فعل دوم به صورت مصدر با to می آید. You don't have the guts to pull the trigger جرأت نداری ماشه را بکشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این ساختارهم ممکن است به کار برود: You needn't look so smug لازم نیست اینقدر خودت را بگیری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی از فعل "گذراندن" برای ترجمه ی حالت فعلی این کلمه استفاده می کنید - - - > ماه عسل گذراندن می توانید برای روان تر شدن ترجمه از ضمایر پیوسته استفاد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر در بافت عامیانه و در زمان گذشته "dropped dead" به کار رفته باشد، به این صورت ترجمه می شود: یهو افتاد و مرد یه دفعه افتاد و مرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازیگر کارآموز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأسف بار Ex. Tragic accidents حوادث تأسف بار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به دیدن کسی رفتن Ex. Pay me a visit به دیدنم بیا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی وقفه Ex. Bell still rang importunately زنگ هنوز بی وقفه می زد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زاییدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون مذهبی به هلاکت رسیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخنان Maxims of Ali سخنان علی ( ع )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به خصوص از این جهت که . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مصرف ِ . . . Ex. Optimal use of water مصرف بهینه ی آب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنا به خواست شما

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مایل مربع

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حیات مالی * توانایی کسب درآمد و ایجاد پتانسیل های درآمدی * قابلیت سرپا ماندن ( یک شرکت ) از لحاظ مالی Ex. A newspaper is usually expected to serve i ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باغ وحش پرث ( یک پارک جانور شناسی در پرث استرالیا ) Ex. The �laughing dove is a resident breeder in �Africa, the� Middle East, � South Asia, and� W ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اصطلاح زیر کاربرد دارد: Keep someone at arm's length با کسی خودمانی نشدن Ex. Keep David at arm's length زیاد با دیوید خودمانی نشو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا لحظه ی . . . Ex. Up to the moment of death تا لحظه ی مرگ

پیشنهاد
٠

Ex. My parents don't approve of my friends والدینم، دوستان مرا تأیید نمی کنند [والدینم، دوستان مرا پسند نمی کنند].

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنگهای کلیسا ناقوس های کلیسا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرد پاک کن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنگ دنگ کردن Ex. The church bell started clanging ناقوس کلیسا شروع کرد به دنگ دنگ کردن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معادل های این صفت می تواند " پَرپَر/ پژمرده" باشد: Ex. Broken blossoms شکوفه های پرپر / شکوفه های پژمرده