تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگار برای هیچکس مهم نیست!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Ex. She sat there silently. زن ساکت سرجایش نشست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی/چیزی آشنا بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با توجه به زمان می تواند به صورت بند موصولی ترجمه شود: در بافت حال: که دارد از راه می رسد در بافت گذشته: که داشت از راه می رسید Ex. The street ligh ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه به" شب" اشاره دارد The chill of darkness سرمای شبانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشنایی چراغ های خیابان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Came a wail صدای شیونی بلند شد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جایی گریختن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اندازه بزرگ شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرد کسی یا چیزی حلقه زدن دور کسی یا چیزی جمع شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمزمه کنان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای انجام کاری فرصتی در کار نیست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنجیدن Ex. The artist stood back to view the geometric precision of his latest creation هنرمند عقب رفت تا تناسب هندسی آخرین اثرش را بسنجد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تناسب هندسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی دیر شده دیگه کار از کار گذشته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وای

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مجذوب کننده Ex. The power of her hypnotic eyes نیروی مجذوب کننده ی چشمانش

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی/ کسی را در رویا دیدن Ex. As a child, she dreamed of wolves. وقتی بچه بود گرگ ها را در رویا می دید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

*Give someone a closer look از نزدیک به کسی نگاه کردن Ex. Come! Give me a closer look. بیا از نزدیک به من نگاه کن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیره؛ ویژگی چشمانی که بدون حرکت مانده Ex. Those unblinking eyes! آن چشمان خیره!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر بر آسمان ساییدن Ex. Deep in the woods, trees filled the sky. در اعماق جنگل درختها سر بر آسمان ساییده بودند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

از عصبانیت منفجر شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیالاتی شدن Ex. Old lady thinks. . . . این خانم پیر خیالاتی شده. . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لباسهای آویزان به جالباسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساعت های با هم بودنمان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پناه بردن به سرنوشت

پیشنهاد
٠

گاه به جای "برای انجام کاری وقت داشتن یا فرصت انجام کاری داشتن" فقط" توانستن" ترجمه می شود. Ex. I doubt he has time to read this letter. فکر نمی ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ساعت ها پیش Ex. He'd been struck by a driver long gone. ساعت ها پیش راننده ای با او تصادف کرده و در رفته بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رفتن Ex. He'd been struck by a driver long gone. ساعت ها پیش راننده ای با او تصادف کرده و در رفته بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر گاه در معنای "به جایی رفتن" است، از ساختار زیر استفاده می شود: Subject*to be verb*on my way* to *place Ex. I'm on my way to a goddamn party. من ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه فقط به همان اتاق مخصوصی اشاره دارد که که فرد اغلب اوقاتش را در آن می گذراند بنابراین می توان در ترجمه صفت ملکی مناسب را اضافه کرد Ex. He takes d ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاموش شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صدا در آمدن Ex. A machine gun chatterd briefly. مسلسلی زمانی کوتاه به صدا در آمد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غوغا Ex. The sound of battle غوغای جنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاه " در میانِ . . . " ترجمه می شود. Ex. His friend's voice echoed in his ears above the sound of battle در میان غوغای جنگ صدای دوستش در گوشش پیچید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت ِ . . . است Ex. It's time for dinner! وقت شام است!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گوشش پیچید Ex. His father's voice echoed in his ears. صدای پدرش در گوشش پیچید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی هیچ تفاوتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبزه های گورستان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالها بعد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گذشتن/ از این جهان رفتن Ex. Years later, each had moved on. سالها بعد هر دو از این جهان رفتند.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

قدم زنان عبور کردن قدم زنان و آهسته از جایی دور شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احمق نشو!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خالی از جمعیت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درخشش نور غروب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاحم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرایط برای او خوب است یا به طور عامیانه تر: خوش به حالشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نه چندان خوب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ در داستان یا گزارش برای اشاره به مضمون متنی که روی پاکت نامه، جعبه هدیه و یادداشت یا کارت متصل به آن نوشته می شود، از it reads/it read استفاده می ش ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفیستوفلس نامی است که در ادبیات فولکلور آلمانی به شیطان داده اند.