flashing

/ˈflæʃɪŋ//ˈflæʃɪŋ/

عمل رخشاندن یا درخشان کردن (رجوع شود به: flash)، درزگیر، قطعه فلزبرای گرفتن درزپوشش سقف وجلوگیری ازتراوش باران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sheet metal or other material used to reinforce and weatherproof building joints.

جمله های نمونه

1. lightnings were flashing in the sky
آذرخش ها آسمان را منور می کردند.

2. their eyes were flashing with anger
چشمان آنها از خشم می درخشید.

3. he was arrested on charges of flashing
او به جرم عورت نمایی بازداشت شد.

4. The flashing light means you must stop.
[ترجمه گوگل]چراغ چشمک زن به این معنی است که باید متوقف شوید
[ترجمه ترگمان]چراغ چشمک زن یعنی باید بس کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stop flashing that light in my eyes!
[ترجمه گوگل]چشمک زدن آن نور در چشمان من را متوقف کنید!
[ترجمه ترگمان]! اینقدر نور رو در چشمام روشن نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His mind kept flashing back to the previous night.
[ترجمه گوگل]ذهنش مدام به شب قبل برگشت
[ترجمه ترگمان]ذهنش مدام به شب قبل باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The flashing lights denote dangerous roads ahead.
[ترجمه گوگل]چراغ های چشمک زن نشان دهنده جاده های خطرناک پیش رو است
[ترجمه ترگمان]نوره ای درخشان جاده خطرناک را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why is that guy flashing his headlights at me?
[ترجمه گوگل]چرا اون مرد چراغ جلوش رو به من میزنه؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون یارو داره چراغ های جلوی من رو روشن می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His dark flashing eyes seemed to magnetize her.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که چشمان تیره‌اش او را مغناطیسی می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که چشمان سیاهش به او دوخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You'd better slow down, that car was flashing at you.
[ترجمه گوگل]بهتره سرعتت رو کم کنی اون ماشین بهت چشمک میزد
[ترجمه ترگمان]بهتر است آهسته تر بری، آن ماشین به تو چشمک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why is that driver flashing his lights at us?
[ترجمه گوگل]چرا آن راننده چراغ هایش را به سمت ما می زند؟
[ترجمه ترگمان]چرا راننده چراغ های جلوی ما رو روشن می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stop flashing your money around.
[ترجمه گوگل]دست از فلش پول خود بردارید
[ترجمه ترگمان] پولت رو جمع و جور کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A lighthouse was flashing afar.
[ترجمه گوگل]فانوس دریایی از دور چشمک می زد
[ترجمه ترگمان]فانوس دریایی از دور می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a warning light flashing on the instrument panel.
[ترجمه گوگل]یک چراغ هشدار روی صفحه ابزار چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]برقی هشدار دهنده ای بر روی صفحه دستگاه نصب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was flashing her engagement ring around.
[ترجمه گوگل]حلقه نامزدی اش را به اطراف می زد
[ترجمه ترگمان]حلقه نامزدی اون اطراف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] درزپوش - آبچکان
[زمین شناسی] درز پوش
[] صعود جهشی

انگلیسی به انگلیسی

• blinking, sparkling, turning on and off
flashing is waterproof material used to cover joins in a roof that might otherwise leak.

پیشنهاد کاربران

گرگرفتگی
نشان دادن
flashing ( مهندسی شیمی )
واژه مصوب: تبخیر آنی
تعریف: تبخیر مایعات فرّار به کمک گرما یا خلأ
آب چکان، قرنیزپوش، قطعه ای که در لبه ی بام یا بین قطعات شیروانی بام یا دیوار گذاشته می شود تا از نشتی آب باران و برف به داخل ساخت مان جلوگیری کند.
تن نمایی، عورت نمایی. نمایش ناگهانی و کوتاه مدت آلت جنسی در اماکن عمومی.
درخشان
در کامپیوتر به معنی پاک کردن حافظه و نصب دوباره برنامه و داده ها
چشمک زدن
جلف
آب بندی

بپرس