تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توصیه نمی شود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان بزرگسال ( دوستانی که سنشان از شما بیشتر باشد، خصوصا زمانی که شما نوجوان باشید اما دوستانی بالغ داشته باشید ) البته به طور کلی می توان معادل " ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئله ای را حل کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل اعتماد بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از تولد تا مرگ از بدو تولد تا لحظه ی مرگ از هنگام زاده شدن تا مرگ از میلاد تا مرگ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محلول موضعی مثل بتادین

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از این روزها، یکی از همین روزها Ex. come again one day soon یکی از این روزها دوباره بیا.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت نظامی Ex. Once again germany flexed its military muscles یک بار دیگر آلمان قدرت نظامی خود را نمایش داد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Impressionistic things�: �originate from a person's impressions — their personal feelings, opinions, or instincts. You can also use this adjective to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقاط قوت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت اعظم ِ. . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنوان یکی از فیلم های کوتاه لورل و هاردی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این قاعده مستثنی نیست Ex. To do research is not an exception انجام دادن تحقیق از این قاعده مستثنی نیست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

خودت را گول نزن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دم در/ در آستانه ی در Ex. He greeted me at the door او دم در به من خوشامد گفت Ex. The man at the door مردی در آستانه ی در

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Definition: The quadrille is a dance that was fashionable in late 18th and 19th century Europe and its colonies

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قصه شب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معادل های این واژه می تواند "ویران" باشد. شهر ویران Ex. Broken city

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تازه کار

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نی قلیون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ دقت شود که حرف اضافه ی این کالوکیشن "on" است و به همراه این حرف اضافه به صورت زیر ترجمه می شود: در مورد چیزی نظر دادن Ex. I would like to make a c ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[به قول] عمل کردن Ex. Don't make a promise that you cannot keep قولی ندهید که نمی توانید به آن عمل کنید.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاتل سنگ دل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همدست بودن خصوصا در ساختار be in with someone Ex. You are also in with them توهم همدست آنها هستی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

با قیافه ای کریه Ex. a withered old female pauper, hideously ugly پیرزنی فقیر با صورتی پر چین و چروک و قیافه ای کریه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

! Happy studying این اصطلاح می تواند در پایان مقدمه ی یک کتاب آورده شده باشد و به این صورت ترجمه شود: مطالعه ی لذت بخشی داشته باشید! از مطالعه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادگاه طلاق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بخش زیادی از چیزی A good proportion of of my library بخش زیادی از کتابخانه ی من

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

[دادگاه] اعضای هیئت منصفه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوره ی نویسندگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای تاسف است که . . . مایه تاسف است که . . .

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوزه تحقیق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واقعا افتضاح

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزاد منشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و البته ( برای تاکید آورده می شود ) [خصوصا در متون مذهبی]

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اداره کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوارک جان پناه دیوارهای دور بام

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه ها

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه سنّی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دائمی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلایل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرتاسر جهان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کوشیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام آموزشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

. . . To foster موجبِ . . . شدن Ex. To foster political unification موجب یکپارچگی سیاسی شدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* به شکل کامل تر ". . . a cluster of" نوشته می شود و" تعدادی. . . " ترجمه می شود: Ex. A cluster of states تعدادی کشور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چادرنشینان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطابق با سلیقه خودتان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

در برابر چیزی مقاومت کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

به خود آمدن Ex. 20 minutes later you come round بیست دقیقه بعد به خود می آیید.