تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باد شبانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این درست نیست!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمین پوشیده از چمن یا به اختصار " زمین چمن"

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه دو دادن Ex. Our first - grade class raced during recess. شاگردان کلاس اول مدرسه ی ما زنگ های تفریح مسابقه دو می دادند.

پیشنهاد
٠

تا آخر دنیا تا ابد Ex. Looking into the boy's eyes, the girl said, " I wish we could be lovers until the end of the world. " دختر به چشم های پسر جوا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشق جوانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر آورده کردن آرزو " Ex. For freeing me, " said the genie, "I will grant you each a wish. " غول چراغ جادو گفت: اگر آزادم کنید یک آرزوی هر کدام از شم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش برخورد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک سال ِ تمام Ex. As a child, she dreamed of wolves. They chased her each night for one year. وقتی بچه بود گرگ ها را در رویا می دید. آنها یک سال تم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم گذاشتن محکم جا دادن Ex. He slammed home the blade. محکم تیغه ی چاقو را در غلافش گذاشت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در ارتباط با چاقو، شمشیر و . . . منظور از "home" همان"غلاف" است. Ex. He slammed home the blade. محکم تیغه ی چاقو را در غلافش گذاشت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلند شدن صدای ترمز ماشین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچک اندام و ظریف ریزنقش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. That Earth deserved no better than Galactic extermination. زمین سزاوار چیزی جز نابودی کهکشانی نبود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهمیت دادن Ex. The things they held of import. چیزهایی که به آن اهمیت می دادند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به آسانی می توان دریافت که . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید امیدی باشد!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهامت کاری را پیدا کردن Ex. Last night was the first time I had the nerve to stand up and say. "No!" دیشب برای اولین بار شهامت پیدا کردم تا بلند شوم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنبال کسی یا چیزی گشتن Ex. Recently, I checked around. تازگی ها دنبال آنها گشتم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

من آمدم! Honey, I'm home! I bought a new guitar. عزیزم من آمدم! یک گیتار جدید گرفتم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرزوی ِ . . . Ex. Everything but desire to be held همه چیز جز آرزوی در آغوش کشیده شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالهاست که . . . Ex. He hasn't touched me in years. سالهاست که مرا نوازش نکرده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آثار تزریق کبودی و جای زخم ناشی از تزریق ( خصوصا تزریق مواد مخدر و هروئین )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاک کردن Ex. She polished her glasses. زن شیشه های عینکش را پاک کرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقیق Ex. "Eight stab wounds, eight corpses, zero clues, " sighed the inspector, " He's neat, efficient. " کارآگاه آهی کشید و گفت: " هشت ضربه چاقو، ه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Work magic شعبده بازی کردن Ex. Carmine the Magnificent was indeed magnificent as he worked his magic. کارمین شگفت انگیز در وقت شعبده بازی جادوگری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آینده Ex. Subsequent generations نسلهای آینده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

چه وحشتناک! A road kill? Gross! جسد؟ چه وحشتناک!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایعه شده که . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید جالب باشه!

پیشنهاد
٠

بودنت بهم آرامش میده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محتاج چیزی بودن Ex. My soul needs your existence. روحم به بودنت محتاج ِ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

زود بالا آمدن ( سبزه، گیاه و . . . ) Ex. Weeds grow fast but they don't have roots. علف هرز زود بالا میاد اما ریشه نداره!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارزان تر شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنها چیزی که . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی در بافت زمانیِ حال به کار می رود می تواند به این معنی باشد: نمی توانم خودم را عوض کنم Ex. Collecting money is my life. Never could change. پو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یادداشت گذاشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ به صورت فعل عبارتی تفکیک پذیر هم به کار می رود. Ex. She awoke first; cleaned me out. او زودتر بلند شد، دار و ندارم را برد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خاصیت بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را برای رقص دعوت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

☆Shuffle to something به چیزی تکیه کردن Ex. He shuffles to my locker. به قفسه ی من تکیه می کند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می تواند مخفف of مالکیت باشد و با یک آپاستروف به اسم بعدی متصل شود. Ex. Flask o' drink فلاسک نوشیدنی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی تلنگر زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او خود را از دیدش پنهان کرد * به طور کلی ساختار" . . . hide from" را می توان با ضمایر یا کلمات دیگر هم به کار برد: Ex. We hid from the exploratory s ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. My people came for me at last. عاقبت همنوعانم به جستجوی من آمدند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همنوعان Ex. My people came for me at last. عاقبت همنوعانم به جستجوی من آمدند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی دلبستگی پیدا کردن Ex. I learned from them, and grew to love them. از آنها آموختم و به آنها دلبستگی پیدا کردم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را به جمع خود راه دادن Ex. Benign creatures who took me in. موجوداتی مهربان که مرا به جمع خود راه دادند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس کارش را تمام کن!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. For a thousand years, the mighty redwood grew into a majestic beauty در طی هزار سال، درخت ماموت سرخ چوب زیبایی باشکوهی پیدا کرده بود.