تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفریحگاه Ex. Monaco, a principality, is a famous pleasure resort on the lovely blue coast of the Mediterranean. شاهزاده نشین موناکو، تفریحگاه معروف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

☆ Pleasure resort تفریحگاه Ex. Monaco, a principality, is a famous pleasure resort on the lovely blue coast of the Mediterranean. شاهزاده نشین مون ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه هایی از . . . Ex. Bands of the true gypsies are found scattered through almost every country of the world. گروه هایی از کولی های واقعی تقریبا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادت زشت و ناپسند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادات ناپسند

پیشنهاد
٠

پیشگویی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Practise fortune_ telling پیشگویی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Practise fortune_ telling پیشگویی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوک نشین بزرگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر فردی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فراگیری فرهنگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناملایمات [ مثلا ناملایمات زندگی/ روزگار. . . ]

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدود کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طبیعت رفتن به گشت و گذار در طبیعت پرداختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ commune with nature به طبیعت رفتن به گشت و گذار در طبیعت پرداختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن که . . . Ex. The passengers noticed that several were missing and among others, the brave Frenchman who had just saved them. مسافران فهمیدن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاه باید به صورت بند موصولی ترجمه کنید👇 [ . . . که می چرخد ] Ex. A huge, rapidly spinning object جسم بزرگی که به سرعت می چرخد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میله Ex. Iron bat میله فولادی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهارت زیاد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدون دیده شدن دور از چشم Ex. Man who opening a door without being seen by Indians. مردی که دور از چشم سرخپوست ها در را باز کرده بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. One day he was missing. یک روز غیبش زد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

طوفان وحشتناک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. The howling of wind صدای زوزه ی باد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسافتهای خیلی دور مناطق دور دست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدت ها قبل از اینکه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Credited to . . . منسوب به . . . Ex. Edward Fitzgerald translated about 100 of the quatrains credited to Omar Khayyam. ادوارد فیتز جرالد حدود ۱ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسوب به . . . Ex. Edward Fitzgerald translated about 100 of the quatrains credited to Omar Khayyam. ادوارد فیتز جرالد حدود ۱۰۰ چهاربیتی منسوب به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل های "رباعیات" بنابر تعاریف آن👇 A collection of quatrains مجموعه ای از چهارتایی ها _____________________________________________________ A c ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه کسی را بر انگیختن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک روز در سال Ex. Thank God it's only once a year! خدارو شکر که فقط یک روز در ساله!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک مرتبه در سال سالی یک دفعه Ex. Over 90 percent of kids in the US see a doctor at least once a year. بالای ۹۰ درصد کودکان در ایالات متحده حداقل یک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر سال یک بار Ex. The Wolf Prize is awarded once a year. جایزه ولف هر سال یک بار اعطا می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. Over 90 percent of kids in the US see a doctor at least once a year. بالای ۹۰ درصد کودکان در ایالات متحده حداقل یک مرتبه در سال به پزشک مراجعه م ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[بیماری] ریشه کن کردن Ex. In a year, you could eliminate malaria. در عرض یکسال می توان مالاریا را ریشه کن کرد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در عرض یکسال Ex. In a year, you could eliminate malaria. در عرض یکسال می توان مالاریا را ریشه کن کرد .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان شکل خلاصه شده ی " in a year " می توان "در سال/ طی یک سال" هم ترجمه کرد👇 Ex. It's estimated that malaria costs Africa 12 billion US dollar ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه در حالت قیدی👇 سالیانه/سالانه سالی Ex. The families take in about $50 billion a year from criminal activities. این خانواده ها سالیانه حدود ۵۰ ...

پیشنهاد
٠

☆ Drag someone into. . . کسی را قاطی کاری کردن Ex. You fucker, you're dragging mum into criminal activities__ توئه عوضی مامان رو هم قاطی کارهای خلا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

روندی خشک و انعطاف ناپذیر [روندی کلیشه ای و تکراری که حوصله سر بر شده و هیچ تغییر و پیشرفت تازه ای در آن نیست] Ex. As time went by, it froze into a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت اللفظی - - - > دنیای غرب / جهان غرب مفهومی - - - > کشورهای غربی Ex. Far in advance of the Western World, China developed a complex civilization. ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بسیار پیشرفته Ex. Far in advance of the Western World, China developed a complex civilization. سالها قبل از اینکه در کشورهای غربی تمدنی بوجود بیاید ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر به مفاهیم تاریخی و زمان اشاره داشته باشد، می توان " سالها پیش از اینکه. . . / سالها قبل از . . . " ترجمه کرد👇 Ex. Far in advance of the Wester ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Drag someone into. . . کسی را قاطی کاری کردن Ex. You fucker, you're dragging mum into criminal activities. . . . . توئه عوضی مامان رو هم قاطی کا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توئه عوضی Ex. You fucker, you're dragging mum into criminal activities. . . . . توئه عوضی مامان رو هم قاطی کارهای خلاف کردی. . . . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر در بافت غیر رسمی باشد، برای ترجمه محاوره ای می توان معادل زیر را در نظر گرفت👇 کارهای خلاف Ex. You fucker, you're dragging mum into criminal act ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقدامات مجرمانه فعالیت های جنایتکارانه فعالیت های تبهکارانه Ex. Mafia refers to a network of loosely connected groups called Mafie, which hold power ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ Take in [money] from . . . از راه . . . پول بدست آوردن Ex. The families take in about $50 billion a year from criminal activities. این خانواده ه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تا . . . Ex. It's worth revenue, to the tune of billions of dollars a year. طی یک سال می تواند تا میلیاردها دلار سود داشته باشد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

☆ Move into. . . به . . . روی آوردن Ex. The families have moved into a variety of legitimate businesses as well. این خانواده ها به تجارت های قانون ...