پیشنهادهای شقایق (١,٢٤٠)
☆ Have the strength to resist جلوی وسوسه ی خود را گرفتن [ یا به اختصار جلوی خود را گرفتن ] داشتن توانایی کنترل خود داشتن قدرت مقابله با خود Ex. I ...
☆ Have the strength to resist جلوی وسوسه ی خود را گرفتن [ یا به اختصار جلوی خود را گرفتن ] داشتن توانایی کنترل خود داشتن قدرت مقابله با خود Ex. I ...
☆ Have the strength to . . . توانایی یا قدرت انجام کاری را داشتن Ex. I had the strength to resist, and hurried off to school. توانستم جلوی وسوسه ی ...
Hurry off to . . . با عجله و بدون معطلی به سمت . . . راه افتادن Ex. I had the strength to resist, and hurried off to school. توانستم جلوی وسوسه ی ...
☆ It was all a setup! همه اش یه پاپوش بود!
☆ It was all a dream همش الکی بود
Ex. It was all my fault همش تقصیر من بود
محاوره ای - - - > همش یا همه اش / همه چی Ex. It was all my fault همش تقصیر من بود Ex. It was all a setup! همه اش یه پاپوش بود! Ex. It was all mine ...
همه چیز Ex. It was all so fast. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.
Ex. When she leapt to rescue me, and remembered she couldn't swim, I got out. وقتی برای نجات من خود را به آب انداخت و به یاد آورد بلد نیست شنا کند، ...
برای اتفاقات آینده👇 بعید نیست! غیر ممکن نیست! محاوره ای - - - > شدنیه!
گاه
از آن به بعد
اصلا و ابدا
ثابت شده است که . . .
( زبان شناسی ) گفتار درونی
بیهودگی Ex. As I stare into the void. . . چو چشم می دوزم به بیهودگی. . .
☆ Stare into . . . چشم دوختن به . . . As I stare into the void. . . چو چشم می دوزم به بیهودگی. . .
☆ Stare into . . . چشم دوختن به . . . As I stare into the void. . . چو چشم می دوزم به بیهودگی. . .
چه ساده/ الکی الکی Ex. How simple everything became difficult. . ! چه ساده همه چیز سخت شد. . ! محاوره ای تر👇 الکی الکی همه چی مشکل شد. . !
☆ بر . . . نهاده Ex. Hands over our ears دستهای بر گوش نهاده
چند ثانیه Ex. Friendship is like a book. It takes few seconds to burn, but it takes years to write. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتی ...
به صورتهای مختلف Ex. Dear God, you've forgiven me in many ways. خدای مهربان، تو مرا به صورتهای مختلف مورد بخشش قرار داده ای.
بعید نیست!
درست نگاه کن!
بدون بازگشت/ بی بازگشت River of no return رودخانه بدون بازگشت رود بی بازگشت
☆ keep someone safe کسی را در امان نگه داشتن Ex. Dear God, please keep my family, friends and loved ones safe. خدای مهربان، لطفا خانواده، دوستان و ...
☆ My loved ones کسانی که دوستشان دارم Ex. Dear God, please keep my family, friends and loved ones safe. خدای مهربان، لطفا خانواده، دوستان و کسانی ک ...
☆ Never last forever ! هیچ وقت موندنی نیست !
هیچ وقت موندنی نیست! ترجمه به صورت positive 👇 میگذره
☆ Look carefully! درست نگاه کن!
☆ It's not impossible! بعید نیست!
از همین الان Ex. No one can go back and make a new beginning but anyone can start from now and make a happy ending! هیچکس نمی تواند به گذشته برگردد ...
آنقدر / اونقدر Ex. Learn from the mistakes of others. You can't live long enough to make them all yourself ! از اشتباهات دیگران درس بگیر چون نمیتونی ...
جاروجنجال/ قشقرق
در هیاهوی ِ . . .
☆ Jump over something از روی چیزی پریدن Ex. I jumped over the bench and sat down at my desk. از روی نیمکت پریدم و سر جایم نشستم.
☆ Sit down at one's desk سر میز خود نشستن سر جای خود نشستن Ex. I jumped over the bench and sat down at my desk. از روی نیمکت پریدم و سر جایم نشستم.
گاه به این معنی است👇 سر و وضع کسی را ورانداز کردن
☆ Very kindly با مهربانی خاصی Ex. She said very kindly. . . . . زن با مهربانی خاصی گفت. . . . .
با مهربانی خاصی Ex. She said very kindly. . . . . زن با مهربانی خاصی گفت. . . . .
بدون حضور تو
مشکلی پیش نیامد
بی نشاط
اعلامیه های سربازگیری
اعلامیه ی سربازگیری فراخوان سربازی
البته گاه قسمت of people حذف می شود و فقط a crowd نوشته می شود با اینحال در ترجمه قسمت حذف شده را هم در نظر می گیریم👇 عده ای از مردم Ex. When I pas ...
Common mistakes اشتباهات رایج
جنگ از پیش باخته جنگی که با شکست مواجه می شود جنگ محکوم به شکست جنگ/ نبرد باخته جنگی که در آن شکست خورده باشند ترجمه به صورت غیروصفی 👇 شکست در نب ...
جالب Ex. It was all much more tempting than the rule of participles. همه چیز جالب تر از قاعده وجوه وصفی بود.