تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنده ها Ex. Pay attention to alive people, the dead are fine. . . ! هوای زنده ها رو داشته باشید، مرده ها حالشون خوبه. . . !

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز خود را دادن از همه چیز خود گذشتن همه چیز خود را فدا کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممکن است. . . Ex. Arguing with children can be risky! ممکن است بحث و جدل با بچه ها خطرناک باشد!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحث و جدل با . . . Ex. Arguing with children can be risky! ممکن است بحث و جدل با بچه ها خطرناک باشد!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆But this is reality! اما واقعیته اما واقعیت داره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتنش سخته

پیشنهاد
٠

مسیر زندگی خود را عوض کردن Ex. If you aren't excited about waking up every morning, then you need to shift the direction of your life. اگه از اینک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول خود زدن Ex. You went back on your word. . . زدی زیر قولت. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همینجوری که هستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس مهم و با ارزش بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس عادت The Little Prince: They say that some loves are not love, they are madness. Fox: A love without madnesss is not love; It's just a feeling ...

پیشنهاد
١

لذت ببر که دنیا دو روزه!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی بافت جمله معنا و بار منفی دارد، می توانید به این صورت ترجمه کنید👇 از دست ِ . . . Ex. My heart turned to ashes because of the people! از دست ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆Turn to ashes خاکستر شدن تبدیل به خاکستر شدن Ex. My heart turned to ashes because of the people! از دست آدما قلبم خاکستر شده!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرهم Ex. Time had no cure for pain! زمان، مرهمی برای دردها نداشت!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه غیر رسمی - - - > خر شانس Ex. Money is for lucky people! پول مال آدمای خرشانسه!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا آخر عمر I remember one day I thought I would have you for the rest of my life یادمه یه روز فکر میکردم تا اخرِ عمر دارمت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Defeat sth/sb حریف چیزی یا کسی شدن Ex. Shadows can't defeat the sun! سایه ها حریف آفتاب نمی شوند!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال در بافت ادبی👇 𝗬𝗢𝗨'𝗥𝗘 𝗖𝗢𝗡𝗡𝗘𝗖𝗧𝗘𝗗 𝗧𝗢 𝗠𝗘 تو وصله ی جون منی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از پس چیزی بر آمدن Ex. I can't tolerate your absence. . . ! از پس نبودنت بر نمیام. . . !

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیادی It's stupid to be good so much! زیادی خوب بودن احمقانه است!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه عالمه Ex. So many lonely people in a crowded world! یه عالمه آدم تنها، تو یه دنیای شلوغ!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Office of Public Engagement and Environmental Education ( OPEEE )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ در ساختار enjoy doing sth می توانید معادل like در نظر بگیرید. Ex. Unlike you, I enjoy reading novel. بر عکس تو من از رمان خوندن خوشم میاد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی بها Ex. Be expensive not free! گرون باشید، نه بی بها!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. Mrs Tatcher will be seeking to narrow the gap between the King and the Israelis. خانم تاچر در صدد خواهد بود تا شکاف موجود بین پادشاه و اسرائیلی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف/اختلاف را کمتر کردن Ex. Mrs Tatcher will be seeking to narrow the gap between the King and the Israelis. خانم تاچر در صدد خواهد بود تا شکاف مو ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجددا ابراز کردن

پیشنهاد
٠

خبرنگار سیاسی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در مورد خبر، بیانیه و . . . ] به اطلاع عموم رساندن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدت کوتاهی قبل از انجام شدن Ex. The prime minister's day to day engagements are being announced only at short notice, and precise timings are not b ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل اوضاع را به دست گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جناح رقیب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به وقت گرینویچ This is London. . . Nine hours Greenwich Mean Time. این جا لندن است. . . ساعت نه به وقت گرینویچ.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کار رفته در. . . استفاده شده در. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در متون ادبی/مذهبی] شکیبایی کنید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدت اعتبار دوره اعتبار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ گاه باید به صورت جمله ترجمه شود. ☆ با توجه به بافت زمانی باید از فعل کمکی مناسب استفاده شود . فایده ای ندارد/نداشت بی فایده است/ بود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی را کتک زدن Ex. When he called me a thief I promptly hit him. وقتی مرا دزد خطاب کرد، بی درنگ او را کتک زدم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موبر

پیشنهاد
٠

نام کسی را در روزنامه چاپ کردن اسم کسی را در روزنامه ها آوردن Ex. He became famous and had his name in the newspaper. او مشهور شد و نامش را در روز ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به مصدری که بعد از این فعل می آید، می توان ترجمه را در قالبی شبیه به جمله ی زیر انجام داد👇 Ex. He went on to say that he would not resign a ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد در ساختار زیر👇 How a long time you have been ! چقدر طولش دادی!

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به ذهن کسی رسیدن به نظر کسی رسیدن Ex. I kept thinking until something came to my head. آنقدر فکر کردم تا موضوعی به ذهنم رسید.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

⚠️ در ترجمه گاه می توان پیش از معنای " مصدر ing دار" از " آنقدر " استفاده کرد. Ex. I kept thinking until I found the answer . آنقدر فکر کردم تا ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال برای ترجمه ای متفاوت👇 Ex. There is representative law_making in most countries. در اغلب کشورها قانونگذاری توسط نمایندگان مجلس انجام می شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از طریق مذاکره Ex. The two countries want a negotiated settlement of their differences. دو کشور خواستار حل اختلافهایشان از طریق مذاکره هستند.

پیشنهاد
٠

حل اختلافات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Be in power قدرت را در دست داشتن Ex. The army has been in power in Chile for many years. ارتش در شیلی سالها قدرت را در دست داشته است.