تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

و البته ( برای تاکید آورده می شود ) [خصوصا در متون مذهبی]

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اداره کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوارک جان پناه دیوارهای دور بام

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه سنّی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائمی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلایل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرتاسر جهان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوشیدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام آموزشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

. . . To foster موجبِ . . . شدن Ex. To foster political unification موجب یکپارچگی سیاسی شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

* به شکل کامل تر ". . . a cluster of" نوشته می شود و" تعدادی. . . " ترجمه می شود: Ex. A cluster of states تعدادی کشور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چادرنشینان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطابق با سلیقه خودتان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر چیزی مقاومت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

به خود آمدن Ex. 20 minutes later you come round بیست دقیقه بعد به خود می آیید.

پیشنهاد
٠

چیزی را عملی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( قید ) با شک و تردید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزارع

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنردرمانی ( Art therapy ) از دیدگاه فیلیپ ویلیامز: انجام فعالیت های خلاق با استفاده از مواد و روش های ( هنری - دیداری - شنیداری ) را هنردرمانی گویند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی درمانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جهانِ بصری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیره و روشن

پیشنهاد
٠

در جایی کار کردن . Ex. Robin is still on the staff of his hospital رابین هنوز در بیمارستان کار می کند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی زود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اغلب برای شمارش کتاب به کار می رود: A high volume of books تعداد زیادی کتاب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای اشیاء می تواند به معنی "جاگیر" باشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنین می نما ید که. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رسانه های نوین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادات خرید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( دانشگاه/مدرسه و . . . ) نمره الف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی بدرفتاری کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای سال های متمادی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد خیر انسان نیکوکار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو ساختار insist on sth و insist upon sth موازی هستند و هر دو می توانند به این صورت ترجمه شوند: ☆ دقت شود که sth می تواند یک گروه اسمی یا اسم مصدر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصرار نکن! دست از سرم بردار!

پیشنهاد
١

کسی را از خنده روده بُر کردن

پیشنهاد
١

پیچ و خم های روزمره ی زندگی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با بی ادبی با وقاحت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان صفت، می توان معادل" سالخورده " را در نظر گرفت: Ex. The old man uncle عموی سالخورده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیهوش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشگاه نوجوانان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحمل نژادی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش درآمدی بر. . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فاصله گرفتن از چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باهوش بودن Ex. David has brains دیوید باهوش است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سمت جایی به راه افتادن Start for somewhere ▪︎ Ex. I started for school very late that morning آن روز صبح، خیلی دیر به سمت مدرسه به راه افتادم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تشکیل خانواده دادن Ex. You should have the guts to start a family باید دل و جیگرشو داشته باشی که تشکیل خانواده بدی.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی عصبی ام

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفات افراد دوستدار محیط زیست