پیشنهادهای شقایق (١٦٥)
واقعا افتضاح
آزاد منشی
و البته ( برای تاکید آورده می شود ) [خصوصا در متون مذهبی]
اداره کردن
دیوارک جان پناه دیوارهای دور بام
گروه ها
گروه سنّی
دائمی
دلایل
سرتاسر جهان
کوشیدن
نظام آموزشی
. . . To foster موجبِ . . . شدن Ex. To foster political unification موجب یکپارچگی سیاسی شدن
* به شکل کامل تر ". . . a cluster of" نوشته می شود و" تعدادی. . . " ترجمه می شود: Ex. A cluster of states تعدادی کشور
چادرنشینان
مطابق با سلیقه خودتان
در برابر چیزی مقاومت کردن
به خود آمدن Ex. 20 minutes later you come round بیست دقیقه بعد به خود می آیید.
چیزی را عملی کردن
( قید ) با شک و تردید
مزارع
هنردرمانی ( Art therapy ) از دیدگاه فیلیپ ویلیامز: انجام فعالیت های خلاق با استفاده از مواد و روش های ( هنری - دیداری - شنیداری ) را هنردرمانی گویند.
انرژی درمانی
جهانِ بصری
تیره و روشن
در جایی کار کردن . Ex. Robin is still on the staff of his hospital رابین هنوز در بیمارستان کار می کند.
خیلی زود
اغلب برای شمارش کتاب به کار می رود: A high volume of books تعداد زیادی کتاب
برای اشیاء می تواند به معنی "جاگیر" باشد.
چنین می نما ید که. . .
رسانه های نوین
عادات خرید
( دانشگاه/مدرسه و . . . ) نمره الف
با کسی بدرفتاری کردن
برای سال های متمادی
مرد خیر انسان نیکوکار
دو ساختار insist on sth و insist upon sth موازی هستند و هر دو می توانند به این صورت ترجمه شوند: ☆ دقت شود که sth می تواند یک گروه اسمی یا اسم مصدر ...
اصرار نکن! دست از سرم بردار!
کسی را از خنده روده بُر کردن
پیچ و خم های روزمره ی زندگی
با بی ادبی با وقاحت
به عنوان صفت، می توان معادل" سالخورده " را در نظر گرفت: Ex. The old man uncle عموی سالخورده
بیهوش
باشگاه نوجوانان
تحمل نژادی
پیش درآمدی بر. . .
فاصله گرفتن از چیزی
باهوش بودن Ex. David has brains دیوید باهوش است.
به سمت جایی به راه افتادن Start for somewhere ▪︎ Ex. I started for school very late that morning آن روز صبح، خیلی دیر به سمت مدرسه به راه افتادم.
تشکیل خانواده دادن Ex. You should have the guts to start a family باید دل و جیگرشو داشته باشی که تشکیل خانواده بدی.