تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواهید آموخت که . . . Ex. You will learn to see the face of God in your spouse! خواهید آموخت که چهره خدا را در همسر خود می بینید!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اغلب اوقات

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچند! Ex. They are nothing compared to you! در برابر تو هیچند!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگه نگو. . . Ex. Stop saying I got to go to work. Change one word in that sentence and everything about your life changes. I get to go to work tod ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همیشه باید Ex. A warrior must always be alert. یک سلحشور همیشه باید گوش به زنگ باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. A warrior must always be alert. یک سلحشور همیشه باید گوش به زنگ باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از بر کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افسردگی روز تولد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمام و کمال Ex. Life is too short to think about the past. Enjoy the present and live fullest! زندگی کوتاه تر از آن است که به گذشته فکر کنیم. از زم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Realization of wishes / dreams Fulfillment of desires تحقق رویاها برآورده شدن آرزوها May this birthday bring me closer to the realization of my dre ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این زندگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای مو به معنی کم پشت شدن Ex. How his hair is growing thin! چقدر موهایش کم پشت شده است!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. I am no long for this world. . . عمر زیادی از من باقی نمونده. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[حقوق] شرایط بی نام

پیشنهاد
٠

[حقوق] بیان اراده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[حقوق] اصل حقوقی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جملات عاشقانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در هم ریختن When everything is falling apart. . . وقتی همه چیز در هم می ریزد. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در هم ریختن When everything is falling apart. . . وقتی همه چیز در هم می ریزد. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش من Ex. I wish you were here with me 💔 ایکاش اینجا پیش من بودی💔

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایمان به . . . Ex. Faith in God, changes everything! ایمان به خدا، همه چیز را تغییر می دهد!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مقابل کسی زانو زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسپارش به من!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ازت میخوام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حس خوبیه. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه به صورت کنایه آمیز 👇 خیلی بچه ای/ هنوز دهنت بوی شیر میده Ex. You are too young to understand meaning of love! واسه فهمیدن معنی عشق خیلی بچه ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شک به خود Ex. The worst enemy to creativity is self_doubt. بدترین دشمن خلاقیت، شک به خود است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به فردا امیدوار باش!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دو Ex. The two are always together. این دو همیشه با هم هستند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعالیت ذهنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم نشو!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرض کن که . . . فکر کن که . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترجمه به صورت شخصی سازی👇 اما باید بدانیم که. . . ترجمه به صورت غیرشخصی👇 اما یک چیز واقعیت دارد. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیگر مهم نیست! دیگه اهمیتی نداره!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمهای سر سخت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ argue with someone با کسی بحث کردن Ex. Never argue with stupid people! هرگز با احمق ها بحث نکنید!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روزهای سخت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کل دنیا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ex. You are that part of me I'll always need♡ تو همان بخش از وجودمی که همیشه به آن نیاز خواهم داشت♡

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احمق ها Ex. Never argue with stupid people! هرگز با احمق ها بحث نکنید!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ in unison دسته جمعی Ex. Lessons repeated in unison, very loud تکرار دسته جمعی درسها با صدای خیلی بلند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته جمعی Ex. Lessons repeated in unison, very loud تکرار دسته جمعی درسها با صدای خیلی بلند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ walking up and down از این طرف به آن طرف رفتن Ex. M. Hamel walking up and down with his terrible iron ruler under his arm. آقای همل؛ در حالی که ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از این طرف اتاق/کلاس/ . . . به آن طرف رفتن Ex. M. Hamel walking up and down with his terrible iron ruler under his arm. آقای همل؛ در حالی که خط کش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ As fast as I can به محض اینکه بتونم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسمت ورودی مسافران Ex. I hear someone calling as I come out of Arrivals. به محض اینکه از قسمت ورودی مسافران بیرون آمدم کسی صدایم زد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ So many times بارها و بارها Ex. Dear God, you've forgiven me so many times. خدای مهربان، تو بارها و بارها مرا مورد بخشش قرار داده ای.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارها و بارها Ex. Dear God, you've forgiven me so many times. خدای مهربان، تو بارها و بارها مرا مورد بخشش قرار داده ای.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

☆ Take away sth from . . . چیزی را از . . . دور کردن Ex. God never takes away something from your life without replacing it with something better. ...