clergy

/ˈklɜːrdʒi//ˈklɜːdʒi/

معنی: دین یار، روحانی، روحانیون، مردروحانی، کاتوزی
معانی دیگر: کاتوزیان، کشیشان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: clergies
• : تعریف: the group or body of people authorized to conduct religious services, such as ministers, priests, or rabbis. (Cf. laity.)
مترادف: ministry
مشابه: church, churchmen, clergymen, clerics, cloth, ecclesiastics, fathers, ministers, padres, parsons, pastorate, pastors, preachers, presbyters, presbytery, priestesses, priesthood, priests, pulpit, rabbis, rebbes, rectors, reverends, vicars

- He was a very young man when he entered the clergy.
[ترجمه محمد رجبی مهوار] وقتی او به سلک روحانیون درآمد، مرد بسیار جوانی بود.
|
[ترجمه گوگل] وقتی وارد روحانیت شد خیلی جوان بود
[ترجمه ترگمان] وقتی به کشیش ها وارد می شد، مرد بسیار جوانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many members of the local clergy attended the rally.
[ترجمه گوگل] بسیاری از روحانیون محل در این راهپیمایی حضور داشتند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از اعضای روحانی محلی در این تظاهرات شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were married by someone in the clergy, but I don't know if it was a priest.
[ترجمه marzieh] آنها توسط یکی از روحانیون کلیسا به عقد هم درآمدند ولی نمیدانم که آیا او یک کشیش بود یا نه
|
[ترجمه گوگل] آنها توسط یکی از روحانیون ازدواج کردند، اما نمی دانم که آیا روحانی بوده است
[ترجمه ترگمان] آن ها با یکی از روحانیان ازدواج کردند، اما من نمی دانم که این یک کشیش است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. moderate clergy
روحانیون میانه رو

2. the militant clergy
روحانیون مبارز

3. the regular clergy
کشیشان وابسته به دیر

4. marriage without benefit of clergy
ازدواج بدون مراسم مذهبی

5. the first estate was the clergy
طبقه ی اول مرکب از روحانیون بود.

6. he was rumored to be an enemy of the english clergy
شایع بود که او دشمن روحانیون انگلیس است.

7. his unbridled heterodoxy got him in trouble with the local clergy
دگراندیشی لگام گسیخته ی او روحانیون محلی را بر ضد او برانگیخت.

8. All clergy owed obedience to their superior.
[ترجمه گوگل]همه روحانیون اطاعت از مافوق خود را مدیون بودند
[ترجمه ترگمان]همه روحانیان اطاعت از برتری خود را مدیون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Polish clergy use their influence to polonize the people.
[ترجمه گوگل]روحانیت لهستان از نفوذ خود برای دوجنس کردن مردم استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روحانیان لهستان از نفوذ خود برای polonize مردم استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The clergy were the main persecutors of witches in the Middle Ages.
[ترجمه گوگل]روحانیون اصلی ترین آزار و اذیت جادوگران در قرون وسطی بودند
[ترجمه ترگمان]روحانیان، مامور اصلی جادوگران در قرون وسطی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Clergy and laity alike are divided in their views.
[ترجمه گوگل]روحانیون و غیر روحانیان به طور یکسان در دیدگاه های خود اختلاف دارند
[ترجمه ترگمان]روحانیون و اشخاص غیر روحانی به طور یک سان به عقاید خود تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The clergy remain divided on the issue of women priests.
[ترجمه گوگل]روحانیون در مورد زنان کشیش اختلاف نظر دارند
[ترجمه ترگمان]روحانیان در مورد مساله زنان نیز اختلاف نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new proposals affect both clergy and laity.
[ترجمه گوگل]پیشنهادهای جدید هم روحانیون و هم مذهبی ها را تحت تأثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها جدید هم روحانیان و هم افراد غیر روحانی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some of the clergy refused to acknowledge the new king'slegitimacy.
[ترجمه گوگل]برخی از روحانیون از اعتراف به مشروعیت پادشاه جدید خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از روحانیان از قبول شاه جدید slegitimacy امتناع ورزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These proposals met opposition from the clergy.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادها با مخالفت روحانیون روبرو شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها با مخالفت روحانیون مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The military has accused the clergy of mixing religion and politics.
[ترجمه گوگل]ارتش روحانیت را به اختلاط دین و سیاست متهم کرده است
[ترجمه ترگمان]ارتش روحانیان را به اختلاط مذهب و سیاست متهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Those between clergy and musicians often spill over into the parish, and sides will be taken.
[ترجمه گوگل]آنهایی که بین روحانیون و نوازندگان هستند، اغلب به کلیسا سرازیر می‌شوند و طرف‌هایی گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]آن هایی که بین روحانیون و نوازندگان وجود دارند اغلب به بخش بخش می ریزند و هر دو طرف را خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Clergy who revile homosexuality from the pulpit often turn around and take up collections and provide care for AIDS sufferers.
[ترجمه گوگل]روحانیونی که از منبر همجنس گرایی را دشنام می دهند، اغلب دور می گردند و مجموعه هایی را به دست می گیرند و از مبتلایان به ایدز مراقبت می کنند
[ترجمه ترگمان]روحانیون که همجنس بازی را از منبر ترجیح می دهند اغلب در اطراف خود می چرخند و مجموعه های جمع آوری می کنند و برای مبتلایان به ایدز مراقبت های بهداشتی فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Theodora watched the senior clergy failing to respond.
[ترجمه گوگل]تئودورا شاهد عدم پاسخگویی روحانیون ارشد بود
[ترجمه ترگمان]Theodora به روحانیان ارشدی نگاه کرد که نتوانستند واکنشی نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دین یار (اسم)
chaplain, clergy

روحانی (اسم)
priest, clergyman, clergy, spiritualist, marabout

روحانیون (اسم)
clergy, pastorate, spiritualty

مردروحانی (اسم)
clergy

کاتوزی (اسم)
clergy

انگلیسی به انگلیسی

• people who work in religious ministry (rabbis, priests, etc.)
the clergy are the religious leaders of a christian church.
the clergy are also religious leaders of non-christian churches.

پیشنهاد کاربران

clergy ( n ) ( klərdʒi ) =the priests or ministers of a religion, e. g. All the local clergy were asked to attend the ceremony. clergyman ( n ) , clergywoman ( n )
clergy
روحانی، کشیش
Clergy حالت جمع داره به معنی روحانیون ، روحانیت.
با فعل جمع به کار میره
مفردش میشه clergyman
the clergy : plural
اصطلاحا به کشیشانی گفته می شود که به هیچ دیر و صومعه ای وابسته نمی باشند
روحانیت - روحانیون
clergymen روحانی/کشیش/ملا/آخوند
روحانی
راهبان

بپرس