پیشنهادهای یویو (١,١٧٣)
Wireless fidelity مشابه Hi_Fi
Global positioning system سیستم موقعیت یابی جهانی
Short message service سرویس پیام کوتاه، پیامک
FTP اینترنت اِف تی پی، پروتکل انتقال فایل
NSF یا �بنیاد ملی خواب� سازمانی ناسودبر در آمریکا است که با هدف آموزش عمومی در زمینهٔ خواب و اختلالات خواب تأسیس شده است. اقدامات این سازمان شامل راه ...
۱. عروسک پارچه ای، عروسک ۲. حیوانِ پوست آکنده ( حیوان مرده ای که پوست او را پر کرده اند. )
سر کشیدن I'm going to chug down this glass of water.
سرکشیدن He guzzled the glass of doogh. لیوان دوغ را سر کشید.
با جرعه کوچک نوشیدن I sip some water جرعه ای آب نوشیدم
نوسانات روحی تغییرات ناگهانی خلق Dieters often suffer from violent mood swings. افراد تحت رژیم اغلب دستخوش نوسانات روحی شدید می شوند.
به شنا رفتن
هم زمان کردن هم زمان شدن
۱. چیزی را از فکر خود بیرون کردن ۲. [احساسات و مانند آن] بیرون ریختن و راحت شدن ۳. دق دلی خود را درآوردن I had a really good shout at him this mornin ...
تیک پیدا کردن، پرش عصبی پیدا کردن He developed a nasty tic in his left eye when he was nervous. وقتی عصبی میشد چشم چپش بدجوری تیک پیدا می کرد. چشمش ...
صورت جمع tibia پرش عصبی، تیک ( =زنِش غیر ادراری عضلات به ویژه عضلات صورت )
کارها را چرخاندن/گرداندن اداره کردن
چیزی را مرتب در ذهن مرور کردن دربارهٔ چیزی مدام فکر کردن
کسی را به عنوان . . . معرفی کردن کسی را به عنوان. . . نشان دادن The press tries to represent him as an environmentalist. مطبوعات سعی می کنند او را ...
اصطلاح "air - chilled" در صنعت گوشت به فرآیندی اشاره دارد که در آن طیور پس از ذبح، بدون استفاده از آب و تنها با جریان هوای سرد خنک می شوند. در فارسی، ...
[مرغ و تخم مرغ] رسمی، محلی، خانگی
۱. تکه، قطعه، قلنبه ۲. قسمت عمده ۳. [زبان شناسی] عبارت
صد بار گز کن یکبار پاره
این ضرب المثل به معنای �گز نکرده پاره کردن� است.
۱. در منشأ، در سرچشمه ۲. [کسر مالیات] قبل از پرداخت
در عسرت، در تنگدستی His father is died when he was ten, leaving the family in straitened circumstances.
شیشه آبپاش بطری اسپری
روغن اسانسی
باید بسوزی و بسازی.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
چه بسا
کوفتی، لعنتی
نشان دادن اینکه کسی برایتان مهم است با ایجاد محدودیت های سخت برای او.
گزارشِ پیشرفتِ کار
عالیه، هوراااااا If we properly prepare for this meeting, we will win the business. ” Boom! اگر درست و حسابی برای این جلسه آماده شویم، تجارت را می بر ...
1️⃣ از آنجایی که، بدان علت که، چون Example1: In that he did not come to work yesterday, he showed that he is not very interested. از آنجایی که دیرو ...
به وقتش وقتش که برسد
به کسی اعتماد کردن/ داشتن که چیزی را به او سپردند اعتماد کردن و چیزی را به کسی سپردن
افزون بر این
1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Example: According to Ali, the deliberate practice exercises are useful. 🔸 به نظر علی، تمرین ورزی های آگاهانه سودمند ه ...
عقل مردم به چشمشان است.
به یاد داشتن، از یاد نبردن Example: Make sure to fill out the form before leaving. ❌ اطمینان حاصل کن که پیش از رفتن، فرم را پُر کنی. ✅ یادت نرود پی ...
اشتیاق چیزی را داشتن Example: I cannot wait to see him! ❌ نمی توانم منتظر دیدارش بشوم! ✅ از دیدنش به وجد آمده ام/ هیجان زده ام.
احیاناً Example: Do you happen to know that person? ❌ تصادفاً آن فرد را می شناسی؟ ✅ احیاناً آن فرد را می شناسی؟
هر قدر هم. . . Example: No matter how hard you try, you never seem to pass the exam. ❌ مهم نیست چقدر سخت تلاش کنی، انگار شانس قبولی در آن امتحان ند ...
گفته می شود Example: He's a farmer, in a manner of speaking. He doesn't actually do any work on the farm, but he owns it. گفته می شود که او کشاورز ...
بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب درآمد Example: We thought he had been killed, but in the event, he turned up safe and sound a week later. مثال: ...
پا به پای کسی کار کردن