تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣٧

Wireless fidelity مشابه Hi_Fi

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥٠

Global positioning system سیستم موقعیت یابی جهانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥٠

Short message service سرویس پیام کوتاه، پیامک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

FTP اینترنت اِف تی پی، پروتکل انتقال فایل

پیشنهاد
١٠

NSF یا �بنیاد ملی خواب� سازمانی ناسودبر در آمریکا است که با هدف آموزش عمومی در زمینهٔ خواب و اختلالات خواب تأسیس شده است. اقدامات این سازمان شامل راه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

۱. عروسک پارچه ای، عروسک ۲. حیوانِ پوست آکنده ( حیوان مرده ای که پوست او را پر کرده اند. )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

سر کشیدن I'm going to chug down this glass of water.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

سرکشیدن He guzzled the glass of doogh. لیوان دوغ را سر کشید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

با جرعه کوچک نوشیدن I sip some water جرعه ای آب نوشیدم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

نوسانات روحی تغییرات ناگهانی خلق Dieters often suffer from violent mood swings. افراد تحت رژیم اغلب دستخوش نوسانات روحی شدید می شوند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

به شنا رفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

هم زمان کردن هم زمان شدن

پیشنهاد
١٥

۱. چیزی را از فکر خود بیرون کردن ۲. [احساسات و مانند آن] بیرون ریختن و راحت شدن ۳. دق دلی خود را درآوردن I had a really good shout at him this mornin ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

تیک پیدا کردن، پرش عصبی پیدا کردن He developed a nasty tic in his left eye when he was nervous. وقتی عصبی میشد چشم چپش بدجوری تیک پیدا می کرد. چشمش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

صورت جمع tibia پرش عصبی، تیک ( =زنِش غیر ادراری عضلات به ویژه عضلات صورت )

پیشنهاد
١١

کارها را چرخاندن/گرداندن اداره کردن

پیشنهاد
٧

چیزی را مرتب در ذهن مرور کردن دربارهٔ چیزی مدام فکر کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

کسی را به عنوان . . . معرفی کردن کسی را به عنوان. . . نشان دادن The press tries to represent him as an environmentalist. مطبوعات سعی می کنند او را ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

اصطلاح "air - chilled" در صنعت گوشت به فرآیندی اشاره دارد که در آن طیور پس از ذبح، بدون استفاده از آب و تنها با جریان هوای سرد خنک می شوند. در فارسی، ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

[مرغ و تخم مرغ] رسمی، محلی، خانگی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥٤

۱. تکه، قطعه، قلنبه ۲. قسمت عمده ۳. [زبان شناسی] عبارت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

صد بار گز کن یکبار پاره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

این ضرب المثل به معنای �گز نکرده پاره کردن� است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

۱. در منشأ، در سرچشمه ۲. [کسر مالیات] قبل از پرداخت

پیشنهاد
١١

در عسرت، در تنگدستی His father is died when he was ten, leaving the family in straitened circumstances.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١١

شیشه آبپاش بطری اسپری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

روغن اسانسی

پیشنهاد
١٠

باید بسوزی و بسازی.

پیشنهاد
١٠

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

چه بسا

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧

کوفتی، لعنتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٩

نشان دادن اینکه کسی برایتان مهم است با ایجاد محدودیت های سخت برای او.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

گزارشِ پیشرفتِ کار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٧٤

عالیه، هوراااااا If we properly prepare for this meeting, we will win the business. ” Boom! اگر درست و حسابی برای این جلسه آماده شویم، تجارت را می بر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

1️⃣ از آنجایی که، بدان علت که، چون Example1: In that he did not come to work yesterday, he showed that he is not very interested. از آنجایی که دیرو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

به وقتش وقتش که برسد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

به کسی اعتماد کردن/ داشتن که چیزی را به او سپردند اعتماد کردن و چیزی را به کسی سپردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

افزون بر این

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Example: According to Ali, the deliberate practice exercises are useful. 🔸 به نظر علی، تمرین ورزی های آگاهانه سودمند ه ...

پیشنهاد
١٦

عقل مردم به چشمشان است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

به یاد داشتن، از یاد نبردن Example: Make sure to fill out the form before leaving. ❌ اطمینان حاصل کن که پیش از رفتن، فرم را پُر کنی. ✅ یادت نرود پی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

اشتیاق چیزی را داشتن Example: I cannot wait to see him! ❌ نمی توانم منتظر دیدارش بشوم! ✅ از دیدنش به وجد آمده ام/ هیجان زده ام.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

احیاناً Example: Do you happen to know that person? ❌ تصادفاً آن فرد را می شناسی؟ ✅ احیاناً آن فرد را می شناسی؟

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

هر قدر هم. . . Example: No matter how hard you try, you never seem to pass the exam. ❌ مهم نیست چقدر سخت تلاش کنی، انگار شانس قبولی در آن امتحان ند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

گفته می شود Example: He's a farmer, in a manner of speaking. He doesn't actually do any work on the farm, but he owns it. گفته می شود که او کشاورز ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٩

بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب درآمد Example: We thought he had been killed, but in the event, he turned up safe and sound a week later. مثال: ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پا به پای کسی کار کردن