دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٣,٥٧٦
رتبه در دیکشنری
٩٩٠
لایک
٣٢٢
دیسلایک
٦
جدیدترین پیشنهادها
٢ روز پیش
٠
As for= about درباره یِ. . . . Example: As for the thief, I am sure that he will soon be caught. اما درباره یِ دزد، [باید بگویم که] به زودی دستگیر ...
٢ روز پیش
٠
تا. . . Example: During the floods, the water came up to the bottom of the windows. در جریان سیل، آب تا پایینِ پنجره ها بالا آمد.
٢ روز پیش
٠
افزون بر . . . Example: He promised to give us a prize over and above our usual wages. قول داد که افزون بر مزدمان، پاداشی نیز به ما بدهد.
٢ روز پیش
٠
Over against= near by نزدیک ( به ) . . . Example: The cupboard is over against the window. کمد نزدیکِ پنجره است.
٢ روز پیش
٠
But for=without بدونِ. . . . ، اگر. . . . نبود Example: But for your help, I should have failed. اگر کمک شما نبود، مردود شده بودم.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.